عملیات اجرایی ساخت خطوط قطار شهری مشهد ادامه دارد سرپرست اداره کل امور مالی و ذیحساب شهرداری مشهدمقدس منصوب شد توسعه فضا‌های ویژه بانوان در منطقه ۷ شهرداری مشهد| پارک ۵.۵ هکتاری «طرق» تا یک ماه دیگر افتتاح می‌شود + فیلم سخنگوی وزارت امور خارجه: به همسایگان هشدار می‌دهیم مراقب سوءاستفاده دشمن باشند رئیس شورای عالی استان‌ها: برخی دستگاه‌های اجرایی نقش شورا‌ها را کم‌رنگ می‌کنند | مجمع شهرداران کلانشهر‌ها می‌تواند به جامعه شورایی کشور کمک کند عضو کمیسیون ورزش و جوانان شورای اسلامی شهر مشهد: شهرداری و شورای شهر نقش حمایتی ورزش را بر عهده دارند | خانه‌های ورزش در نقاط مختلف مشهد راه‌اندازی می‌شود عضو شورای اسلامی شهر مشهد: توسعه فضا‌های ورزشی، گامی مهم برای نشاط و سلامت جامعه است قدیمی ترین خانه تاریخی مشهد کجاست؟ نگاهی به زندگی میرزا ابراهیم رضوی، واقف بزرگ سادات رضوی که در کوهسنگی مدفون است شهردار مشهد مقدس: کُشتی مشهد باید جایگاه واقعی‌اش را پیدا کند | از ۲۲ پروژه کلان‌ ورزشی در مشهد بهره‌برداری می‌شود + فیلم برپایی ۷۰ ایستگاه صلواتی و موکب خدمت‌رسان در مسیر بارگاه منور رضوی خریداران غیر بومی خانه در مشهد شانس بیشتری دارند فضاسازی مسیر جاماندگان اربعین از میدان ۱۵ خرداد تا حرم مطهر رضوی کیفیت هوای مشهد در وضعیت «قابل‌قبول» (۱۶ مرداد ۱۴۰۴) اولویت‌های خراسان رضوی در مسیر پیگیری کمیسیون اصل ۹۰ | فراهم سازی زیرساخت‌های مسیر زیارت برای زائران پیاده دهه آخر ماه صفر عملکرد موفق نیرو‌های خدمات شهری مشهد در نجف اشرف |  کاهش چشمگیر زباله با برنامه‌ریزی دقیق + فیلم آئین بزرگداشت چهلمین روز شهادت سرلشکر شهید کاظمی در مشهد فردا (پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۴) قدردانی حجت‌الاسلام ماندگاری از خدمات خالصانه پاکبانان مشهدی در نجف اشرف| خدمت به زائران، خود نوعی زیارت است+ فیلم قرعه کشی طرح فروش ایران خودرو در مرداد ۱۴۰۴ برگزار شد + تعداد متقاضیان
سرخط خبرها

در آب‌ها دری باز شد

  • کد خبر: ۱۳۸۳۱۶
  • ۱۴ آذر ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۹
در آب‌ها دری باز شد
آدم‌ها با مرگشان تمام نمی‌شوند؛ آن‌ها در خاطراتی که در مکان‌ها با آدم‌های مختلف دارند، ادامه می‌یابند.

کجا‌های شهر، تصویر آسمان را در خودش منعکس می‌کند؟ مثلا زردی غروب را در خودش حل می‌کند؟ چند آب نما و استخر در شهر داریم که ماه را به خودش نشان می‌دهند یا چراغ روشن هواپیما را در طول و عرضشان تکرار می‌کنند؟ «تو نیستی و هنوز مورچه ها/ شیار گندم را دوست دارند/ و چراغ هواپیما در شب دیده می‌شود/ عزیزم/ هیچ قطاری وقتی گنجشکی را زیر می‌گیرد/ از ریل خارج نمی‌شود.» من چند استخر را یادم هست که در هرم گرمای تابستان، آنجا غوطه خورده ام و بعد خودم را انداخته ام روی گرمایی که در جان سیمان‌های رنگی رنگی کنارش، جا خوش کرده بودند.

یکی از این استخر‌ها حوالی خیابان گاز شرقی و المهدی بود. در تابستانی که شاعر هنوز زنده بود و نامش را از دهان دنیا خالی نکرده بود، به آنجا رفتم. شاعر هنوز زنده بود و می‌خواند: «آزادی آن قدر نبود که دستم را از دهانم بردارم/ برایت چه بگویم؟ / بگویم این کاملا طبیعی است که آب، خون را بشوید؟ / بگویم زخمم آن قدر بزرگ شده/ که می‌شود در آن درختی کاشت؟ / غمگینم/ و مرگ کاری نمی‌کند/ به سر و صورتم دست می‌کشم/ و چیزی نمی‌بینم/ می‌ترسم/، چون ظرفی که ناگهان در آب فرو می‌رود/ هیچ گاه این قدر نیازمند رؤیا نبوده ام/ داغ تو می‌تواند یک اسب را خاکستر کند.»

شاعر هنوز جایی بین بولوار رسالت و بولوار طبرسی بود. شاعر هنوز کارمند آموزش وپرورش بود و در استخری کنار سالن ورزشی قدس کار می‌کرد. او مهربانانه یک روز تابستان ما (من و برادرم) را هم میهمان آن استخر کرد تا میان شلوغی بچه‌هایی که انگار هیچ غصه‌ای نداشتند، تنی به آب بزنیم. نمی‌دانم آن روز‌ها شاعر کدام شعرش را بیشتر دوست داشت. او می‌دانست که گاهی در آب‌ها دری باز می‌شود یا بعد از آن روز بود که دری را میان آب‌ها شاعرانه کشف کرده و نوشته بود: «باد‌ها بداهه اند/ برگ‌ها بداهه اند/ حتی بهار وقتی که می‌آید، بداهه است/ و ماه تا وقتی که می‌تابد/ در آب‌ها دری باز شد/ و مهربان‌ترین بادها/ از لاله گوش تو گذشتند/ چیزی در سکوت جابه جا شد/ و آب، چون پروانه‌ای بزرگ بود.»

از «بروسان» آن روز تابستان تا «بروسان» آن چهاردهم پاییزِ سال ۹۰ چند فصل و حادثه گذشته بود. چند خیابان تازه به شهر اضافه شده بود، چند خانه خراب شده بود تا طرح تازه‌ای جای بگیرد؟ چندبار خورشید خودش را در آن استخر تماشا کرده بود تا او دیگر در مشهد نفس نکشد؟ تا او به خاطره‌ای روشن بدل شود در گوشه‌ای آرام از قبرستان بهشت رضا (ع)؟ آدم‌ها با مرگشان تمام نمی‌شوند؛ آن‌ها در خاطراتی که در مکان‌ها با آدم‌های مختلف دارند، ادامه می‌یابند.

گاهی آدم‌ها در عکس‌ها ادامه می‌یابند و گاهی در بنا‌ها و اماکن. گاهی صفرویک حضور آدم‌ها را ثبت می‌کند و گاهی سنگ و سیمان. هر بنا و مکانی برای آدمی، رنگ خاطره آدمی دیگر را دارد. حالا من هرزمان از آن حوالی رد می‌شوم، اگر شلوغی ماشین‌ها و شتاب مورچه وار موتور‌ها بگذارد، صدای «رضا بروسان» را می‌شنوم که باد انگار آن را از جایی همان حوالی می‌آورد؛ صدایی که می‌خواند: «چطور می‌تواند مرگ/ از تو/ تنها گودالی را پر کند؟»
شعر‌های استفاده شده در این یادداشت از کتاب‌های «یک بسته سیگار در تبعید» / «در آب‌ها دری باز شد» (انتشارات مروارید) شاعر فقید رضا بروسان است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->