هر اتفاقی که در عالم میافتد میتواند از سوی مردم زمانه خوانشها و توصیفهای متفاوتی بشود و از زاویههای مختلف و متعددی به آن توجه شود که گاه حتی ممکن است در تضاد با هم باشند، اصحاب زر و زور و قدرت در هر زمان سعی بر آن داشته و دارند که در حوزه اتفاقات مختلف اجتماعی، مخصوصا مواردی که مربوط به رفتار و عملکرد آن هاست تحلیلهایی بین مردم شایع شود که در نهایت به نفع آنها و منافع و قدرت آنها باشد.
در ماجرای کربلا و شهادت امام حسین (ع) و اصحاب مظلوم ایشان این خیلی برای ظالمانی، چون یزید و قاتلان خانواده رسول خدا (ص) مهم بود که بتوانند در نگاه مردم استدلال و توجیهی برای کار خودشان بیاورند و وجهه حکومتشان را بعد از این عمل زشت حفظ کنند، برای همین حرفهایی را بین مردم شایع کردند، مثلا آنکه امام حسین علیه السلام بر خلیفه وقت خروج کرده است، یعنی اینکه او به دنبال اختلاف افکنی و انشقاق و بر هم زدن امنیت جامعه است تا با این برچسبها بتوانند نحوه برخورد شنیع با او را وجیه جلوه دهند.
در این موقعیت است که نقش زینب کبری (س) در ماجرای کربلا آشکار میشود و اصلا شاید یکی از دلایلی که سبب شد امام حسین (ع) که از قبل، از افکار پریشان بنی امیه آگاهی داشت در حرکت خویش از مدینه به مکه، سپس به کربلا، زنان و کودکان را هم به همراه آورد، آن بود که ایشان در دوران اسارت به عنوان شاهدان ماجرای حرکت امام و صحنه جنایت و مظلومیت اهل بیت (ع)، مواردی که میبینند برای مردم بازگو کنند تا آن وقایع، پشت پرده ابهام نماند و دستخوش تحریف نشود.
حضرت زینب (س) در اولین اقدام روشنگرانه خود با نگاه به پیکر امام حسین (ع) میگوید: خدایا این قربانی را قبول کن و با این سخن که از رضا و تسلیم راستین وی در برابر مشیت پروردگار نشان دارد، برای همگان آشکار میکند که مرگ در راه خداوند چیزی جز عزت نیست و پیامدی جز ذلت برای قاتلان ایشان به همراه نخواهد آورد.
سیدبن طاووس در لهوف میگوید:
اهل بیت در خطابهها و سخنرانیها از حضرت ختمی مرتبت به رسول یا نبی یا جد یاد میکردند و درود میفرستادند؛ امّا در بین کاروان اسرا حضرت زینب کبری چنین میگوید: «الحمدُلله و الصَّلوه علی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبینَ الأخیار؛ حمد مختص خداست و درود بر محمد (ص) و خاندان برگزیدۀ او».
مقصود حضرت آن است که همه به هوش باشید! ما فرزندان پیامبریم و من دختر رسول خدایم. با این جمله، دیدگاه مردم را عوض میکند تا نپندارند که او زنی اسیر است و این قافله، قافلۀ اسرای خارجی است.
تمام جملات آتشین و خطبههای حضرت زینب (س) در این مسیر در واقع جهاد جدیدی برای تثبیت کار قیام سالار شهیدان و اصحاب اوست، جهادی که با تعبیر امروزی آن در واقع، جهاد تبیین است، جهاد تبیین در مقابل دشمن و نیتهای شوم و افکار پلید او که به دنبال تحریف و وارونه جلوه دادن حقایق است.
دشمنی که روزگاری در بین مردم شایع میکرد که مولای دو عالم و امیرمؤمنان حتی نماز نمیخواند که معروف است بعد از ضربت خوردن ایشان گفتند مگر علی هم نماز میخواند؟! همین دشمن در پی آن بود که قیام امام حسین (ع) را قدرت طلبی و به سبب انگیزههای باطل، برای مردم جلوه بدهد و این زینب کبری (س) و مجاهدت او بود که نقشه ایشان را نقش بر آب کرد.
نقشی که امروز علمدار ولایت از جوانان علیه دشمن این انقلاب و نظام انتظار دارد که فرمود گاهی تیر دشمن در این میدان تحریف از تیری که در میدان جنگ به طرف رزمندگان میاندازد کارگرتر است، چون با این تیر که تیر وارونه جلوه دادن حقیقت است ارادهها را سست میکنند و انگیزهها را از بین میبرند و دوستداران حق را از آن جدا میکنند.
امیدواریم که خداوند همه ما را از پیروان راستین حضرت زینب (س) در جهاد روشنگری و ثابت قدم در مسیر حق و حقیقت قرار بدهد، ان شاءا....