محبوبه عظیمزاده | شهرآرانیوز؛ دومین مجموعه شعر حیدر کاسبی با عنوان «آب تا زانوی مترسک» حالا به چاپ سوم رسیده است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «غیب شدن/ در کلمات آن کتاب/ کار آسانی نبود/ از کجا معلوم چشمان روباهی در سرم روشن نیست؟ / که این همه گریختهام به تاریکی؟»
خودش میگوید شاید کمی برای نقد و بررسی این اثر دیر شده باشد، چون چاپ کتاب در زمان اوجگیری کرونا اتفاق افتاد و مدتی هم دست حوزه هنری ماند. ضمن اینکه دور شدن از فضای کتاب و افتادن روی دور جدیدتری از احوالات، مسبب تردیدی میشود برای برپایی این نشست و البته اینکه طی همه این روزهای گذشته، یک مراسم رونمایی در چناران، یک مراسم رونمایی در مشهد و مراسم دیگری نیز در بوکتاب برگزار شده بود. به هر حال، این کتابِ ۱۰۸ صفحهای که بالغ بر ۸۵ شعر را در خود جای داده و به وسیله انتشارات نگاه روانه بازار شده است، در ششمین روز از شهریور ۱۴۰۱، دوستداران شعر و ادبیات را گرد یکدیگر جمع کرد تا از شعر و شاعری سخن بگویند و «آب تا زانوی مترسک».
محمدباقر کلاهی اهری، شاعر پیشکسوت مشهد، عباس ساعی، زهرا گریزپا و مهدی رجبی، به میزبانی محمدکاظم کاظمی در این جلسه به نقد و بررسی اثر پرداختند.
«جهان بیتو روستای کوچکی است» اولین مجموعه شعر این شاعر چنارانی ساکن مشهد است که سال ۱۳۹۱ از سوی نشر «سخنگستر» مشهد منتشر شد. این کتاب نیز شامل اشعاری است که از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹ سروده شده است.
مهدی رجبی، شاعر که پیشتر کتابش با عنوان «عاشقی روی پله هفتم» در همین محفل نقد شد، اولین فردی بود که در باب «آب تا زانوی مترسک» سخن گفت. او از این گفت که میتوان این کتاب را شرحِحالی از زندگی شاعر دانست و چنین استدلال کرد: «حدود ۵۳۰ فعل در این کتاب وجود دارد که شاید ۶۰ درصد از آنها به طور مستقیم به اول شخص مفرد برمیگردد یا متعلقاتی است از متکلم وحده. به همین دلیل، میتوان اینگونه برداشت کرد که مجموعه شعر حیدر کاسبی شرحِحالی است از خود او. یا به تعبیر دیگر، حیدر کاسبی شاعر زندگی خود است. ما میتوانیم زندگی شخصی او را در این شعرها بیابیم.»
«یک زخم کوچک وسط سینهام که چیزی نیست/ بزرگ میشوم فراموش میکنم» و «آمدم/ نبودی/ رفتم» اینها بخش کوتاهی از اشعاری بود که رجبی در ادامه صحبتهایش آنها را به عنوان نمونههایی قرائت کرد از جملاتی متداول و روزمره که البته «به شعر خوب حیدر کاسبی کمکی نمیکند.» او همچنین تسلط بر فرم و زبان، بازی زبانی خوب و انتخاب هوشمندانه کلمات را از دیگر ویژگیهای در خور توجه شعر کاسبی دانست. رجبی در انتهای صحبتهایش نیز به این نکته اشاره کرد که جای اشعار عاشقانه در این مجموعه بسیار خالی است و آنچه از عشق در این کتاب دیده میشود، تنها رگههایی عاشقانه است که میشد کاملتر و غنیتر باشد.
زهرا گریزپا دیگر شاعر و منتقدی بود که در این جمع حضور داشت و به قول خودش بعد از سالها، «آب تا زانوی مترسک» این بهانه را دستش داد تا قدم به این محفل بگذارد. او از چاپ سوم دومین مجموعه شعر حیدر کاسبی به عنوان اتفاق مثبتی یاد کرد و آن را ادلهای دانست برای استقبال و دیده شدن آن، حتی با وجود تیراژ تازه و پایین کتاب که فقط ۲۰۰ جلد است. گریزپا درباره این مجموعه شعر گفت: «گمان میکنم باید این کتاب را در ادامه کتاب قبلی شاعر دانست، البته با غنا و پختگی بیشتر.
حیدر کاسبی با چاپ این کتاب آهسته و پیوسته حرکت رو به جلویی داشته است و این حرکت رو به جلو را میتوان در تصاویر و زبان روانتر او مشاهده کرد.» او در ادامه گفت: «به نظرم اشعار کاسبی ادامه جریان شعر آزاد مشهد است. شاید نکته چالشبرانگیزتری نسبت به قبل دیده نشود، اما قدم برداشتن در همین مسیر پیشین را هم میتوان اتفاق مثبتی قلمداد کرد.»
گریزپا به این نکته هم اشاره کرد: «بیشتر اشعار بر اساس یک کشف شاعرانه است و از این بیشتر نیست. این در حالی است که کاسبی میتواند در آثار آینده خود از این فراتر برود. ضمن اینکه عمده شعرهای این مجموعه کوتاه است. در نتیجه چالشهای پیشروی او کمتر است و شاعر ریسک کمتری را هم متقبل میشود. عواملی مثل پایبندی به زبان و فرم کلی شعر، در شعرهای بلند، بهتر و بیشتر و دقیقتر میتواند شاعر و شعر را قضاوت کند.»
گرایش زیاد به عناصر طبیعی و استفاده از آنها در شعر، تصویرسازی به مثابه سکانسهایی از یک فیلم، استفاده از تکنیک شیءوارگی که کمتر در شعر شاعران به چشم میخورد، جولان حس نوستالژیک و پرسشهای بلاغی در شعر که موجب افزایش عنصر عاطفه در اشعار میشود، استفاده از واژگان منحصر به فرد و مناسب و آشنازدایی در تصاویری که شاعر ارائه میدهد و در نهایت موجب بیشتر به دل نشستن و بیشتر در یاد ماندن میشود، از ویژگیهای بارز دیگر شعر حیدرکاسبی بود که زهرا گریزپا با قرائت برخی اشعار این کتاب، به آنها اشاره کرد.
«کلاسیک یا سپید؟» عباس ساعی صحبتهای خود را با یادآوری این جدل همیشگی شروع کرد و گفت: «اگر کلامی درصدد اقناع ما باشد و زبانی ارجاعی داشته باشد، به این معنا که سعی داشته باشد مخاطب را قانع کند، میتوانیم بگوییم که ما با شعر طرف نیستیم و برعکس، اگر کلامی بخواهد چیزی را به ما القا کند و مخاطب را با خود همدل و همراه کند، یعنی زبان، زبان هنر است.
با در نظر گرفتن این نکته، میتوانیم با قدرت بگوییم که ما با یک مجموعه شعر طرف هستیم.» او سپس از ویژگیهای آشکاری گفت که در این کتاب به وضوح و به وفور یافت میشود. اول اینکه شاعر همیشه بین خود و خود فاصلهای فرض کرده و در حقیقت شخصیتی است که به راحتی به دو پاره تبدیل میشود. ساعی «به همین سوی چراغ/ من پیری خودم را شناختم» یا «من با دارکوبی بر شانهام/ آنجا چه کار میکنم؟» را مصداقهایی از بروز همین ویژگی دانست. در ادامه نیز از وجود احساس نوستالژیک در اشعار کاسبی گفت و اینکه برخورداری از این خصلت، باعث ریشهدار شدن شعر، دوام آن و همراه شدن مخاطب با اشعار میشود.
عباس ساعی همچنین اضافه کرد: «یکی دیگر از ویژگیهای موجود در شعر او وجود نوعی گیجی، بیحواسی، منگی و دیوانگی است که البته دیوانگی را باید پل شاعری دانست. فاصلهگذاریهای خوب و رعایت حجمهای شاعرانه بهعلاوه آشنازداییهایی که باعث میشود زبان شعر از زبان معمول فاصله بگیرد نیز از ویژگیهای مثبت این مجموعه است. هیچ کلمه غیرشاعرانهای در اشعار کاسبی وجود ندارد و حتی استفاده از کلمات غیرایرانی و محاوره هم هیچ ضربهای به شعر او نزده است.»
او در بخش پایانی صحبتهایش از «مرگِ» حاکم بر اشعار کاسبی یاد کرد و این عنصر را یکی از دلمشغولیها و مسئلههای شاعر دانست و گفت: «کتاب آب تا زانوی مترسک اتفاق خوبی است که مایه سربلندی شهر، استان و ادبیات ماست و قطعا در حافظه ادبی مردم ما باقی خواهد ماند.»
شاعر پیشکسوت مشهد، محمدباقر کلاهی اهری که خبر چاپ مجموعه شعر تازه او با عنوان «ای زیبارو خدا خیرت دهد» در این روزها نقل محافل ادبی است، برای حسن ختام این برنامه دقایقی کوتاه پشت تریبون رفت. او از سه عنصر ممارست، مطالعه و دقت زیاد به عنوان ویژگیهایی یاد کرد که میشود در حیدر کاسبی به چشم دید و البته عناصری که به شدت مفید و مؤثر هستند و کار را ثمربخش میکند: «این ویژگیها میرود در ناخودآگاه آدم و در نتیجه میشود جزئی از طبع و سرشت آدمی که البته با بیشتر و بیشتر تمرین کردن تقویت میشود.»
کلاهی اهری جدای از صحبت درباره این مجموعه شعر، ابراز امیدواری کرد که انگیزههای بیشتری برای برپا شدن چنین محفلهایی شکل بگیرد تا مجالی باشد برای گردهم آمدن و گپوگفت پیرامون شعر و ادبیات.