به گزارش شهرآرانیوز، عرفانپور در بخش نخست سخنانش به دستهبندی اشعار از لحاظ تلفیق ساختاری و معنایی پرداخت و گفت: برخی از اشعار دارای ساختار مناسب، ولی بدون روح شاعرانه هستند. در طرف مقابل و در دسته دوم، اشعاری هستند که با وجود آنکه ساختار شعری مناسبی ندارند، بهدلیل حسوحال و روحی که شاعر در سرودن آن داشته توانستهاند جای خود را میان مخاطبان باز کنند و همین حسوحال خوب را به مخاطب منتقل کنند.
وی افزود: دسته سوم، اشعاری هستند که از هر دو ساحت ساختاری و روح متعالی شعر برخوردارند و این دو ساحت نیز در اوج خود قرار دارند. اما دسته چهارمی از اشعار نیز هستند که نه کالبد و ساختار مناسبی دارند و نه روح شعری ضعیفی دارند و معمولا توفیقی پیدا نمیکنند جز اینکه دل شاعر آن به سرودن شعر خوش باشد.
عرفانپور در بخش دیگری از سخنانش و در پاسخ به اینکه چگونه یک شعر دارای روحی میشود که موجب ماندگاری آن در اذهان و قلبها میشود، خاطرنشان کرد: بهنظرم در این زمینه یک کلیدواژه مهم بهعنوان جوهره و قلب تأثیرگذاری شعر وجود دارد و آن کلیدواژه «صدق» است.
وی افزود: صدق دو مرتبه دارد. در مرتبه نخست که میشود آن را صدق اولیه نام گذاشت، این است که شاعر از چیزی بگوید که واقعا در قلب او وجود دارد، واقعا به آن باور دارد و در قلب او وجود دارد. اما در مرتبه دوم که صدق متعالی یا صدق کامل نام میگیرد، آنجایی است که باور شاعر با حقیقت نیز منطبق است و در نتیجه موجب دستیابی کامل به حقیقت و رسیدن او به ملکوت میشود.
عرفانپور در ادامه به بیان ویژگیهای یک شاعر در بیان قرآن پرداخت و گفت: خداوند متعال در آیات پایانی سوره مبارکه شعرا، بهصراحت ویژگیهایی را برای شاعران گمراه بیان میکند. بر مبنای این آیات، خداوند متعال در آیه ۲۲۴ این سوره میفرماید: «وَالشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ». یعنی گمراهان از شعرا پیروی میکنند. یعنی فراتر از اینکه خودشان گمراه باشند، گمراهان را نیز هدایت میکنند. از سوی دیگر، بیانکننده تأثیرگذاری شعر بر جامعه نیز میتواند باشد.
وی افزود: در ادامه همین آیات قرآن کریم میفرماید: «أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ». به این معنا که این شعرا در هر وادی سرگرداناند که هیچ مقصدی هم ندارند و در گمراهی خود نیز هدفی ندارند. در ادامه خاطرنشان میکند که «وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ» یعنی آنان سخنی میگویند که خود نیز به آن پایبندی ندارند و اهل آن نیستند.
عرفانپور در ادامه به بیان آفتهایی پرداخت که برای ماندگارشدن شعر باید به دورماندن از آن توجه کرد و گفت: در درجه اول، شعر نباید دچار «شگردزدگی» و بهعبارت دیگر «تکنیکگرایی و فنسالاری» شود. صنایع ادبی آنچنان باید در وجود شاعر نهادینه شده باشند که ناخودآگاه ظاهر شوند و توجه به آنها موجب تکنیکگرایی صرف شاعر نشود.
وی افزود: از سوی دیگر، عواملی مانند «نقابوارگی» یا بهعبارت دیگر ایجاد تمایزهای تصنعی و خاصشدن به هر قیمت، ابهام و پیچیدگی بیش از حد فهم مخاطب که به محتوا نیز آسیب میرساند و همچنین عدم تعامل و تعادل میان سنت و نوآوری نیز میتواند مانع از ماندگاری شعر شود. همانگونه که مرحوم قیصر امینپور نیز در کتاب «سنت و نوآوری در شعر معاصر» به آن توجه کرده است و اشاره میکند.
عرفانپور خاطرنشان کرد: این شاخصها فراتر از سلیقه است. به این معنا که هر زمان و با داشتن این شاخصها، میتوان برای سلیقههای گوناگون هم شعر ماندگار داشت.
وی در پایان سخنان خود به موضوع تأثیر شعر بر خود شاعر نیز اشاره کرد و گفت: یکی از بهترین راهها برای سنجش میزان ماندگاری یک شعر نیز این است که این شعر، چه میزان توانسته است روی شاعر خود تأثیرگذار باشد.