سینا صابری | شهرآرانیوز؛ در قدیم و آن روزها که علوم تخصصی نشده بود، معمولا اهالی علم و دانشمندان را با القابی مانند همه چیزدان، جامع الاطراف، بحرالعلوم و پسوندهایی از این دست، از باقی مردم تمیز میدادند و البته تعداد این افراد اندک بود. یکی از این افراد مشهور و بزرگ، ابوریحان بیرونی است که در بسیاری از علوم دوران خود، نظیر ریاضیات، نجوم، تاریخ نگاری و طبیعیات، از سرآمدان روزگار بوده است.
ابوریحان سال ۳۶۲ هجری قمری در اطراف شهر کاث و سرزمین خوارزم که امروزه در کشور ازبکستان واقع شده است، ولادت یافت و علت نام نهادن وی به «بیرونی» هم آن است که بیرون از شهر به دنیا آمده بود. او پس از آنکه ۲۵ سال از عمر خود را در خوارزم سپری کرد و در آنجا به فراگیری برخی علوم پرداخت، به منظور بسط و گسترش دانش خود به سفرهای گوناگون پرداخت و از هر فرصتی به این منظور بهره گرفت.
برای مثال زمانی که به شهر ری سفر کرد، با دو ریاضی دان و منجم سرشناس آن روزگار یعنی «کوشیار بن لبان گیلانی» و «ابومحمود خجندی» دیدار کرد و رساله «حکایه آله المسماه بسدس فخری» را به رشته تحریر در آورد و نیز کتاب «مقالید علم الهیئه» را به نام «ابوالعباس مرزبان بن رستم بن شروین» که از فرمانروایان باوندی مازندران بوده است، تألیف کرد. در سفر به بخارا با ابوعلی سینا به مکاتبه پرداخت که متن آن در کتاب «الاسئله و الاجوبه» موجود است. بعد از آن در سفر به جرجان و به دلیل اینکه به دربار شمس المعالی (چهارمین پادشاه زیاریان) راه یافته بود، کتاب «آثار الباقیه» خود را به نام این حاکم تألیف کرد.
در بخشی دیگر از زندگانی وی مشاهده میکنیم که به دستور سلطان محمود غزنوی، ابوریحان با جمعی دیگر از علما و دانشمندان در شهر غزنی که پایتخت خاندان غزنویان بوده، گرد هم میآیند و در برخی سفرها و جنگها نظیر حمله به هندوستان، همراه سلطان محمود بوده و از این فرصت پیش آمده خوب استفاده کرده است، زیرا میتوانسته در هر شهر و منطقهای از دانشمندان و محققان آن دیار بهرهمند شود. ناگفته نماند در همین سفر هم بود که کتاب «ماللهند» را که درباره تاریخ و فرهنگ هند است، به نگارش درآورد. اهمیت این کتاب در حدی است که پس از گذشت حدود هزارسال از تاریخ نگارش آن، همچنان به عنوان مرجعی برای مطالعات هند استفاده میشود.
ابوریحان در سال ۴۲۷ هجری قمری به وقت شصت و پنج سالگی به دسته بندی تألیفاتش میپردازد و نام ۱۱۱ کتاب را فهرست میکند؛ برای مثال اطلاعات مربوط به کانی شناسی را عمدتا در کتاب «الجماهر فی معرفه الجواهر»، داروها را در کتاب «الصیدنه فی الطب»، هیئت و نجوم را در «قانون مسعودی» و پژوهشهای حوزه جغرافیایی وی را در کتاب «تحدید نهایات الامکان» میتوان مشاهده کرد.
او به دلیل همین فعالیتهای علمی نوین و بدیع در حوزههای مختلف، با القاب و عناوینی نظیر «پدر دین تطبیقی»، «بنیان گذار هندولوژی»، «پدر ژئودزی مُدرن» - که به معنی علوم مرتبط با اندازه گیری و درک دقیق از زمین و وضعیت فضایی آن است- و «نخستین انسان شناس» که به بررسی ابعاد مختلف موضوعات مرتبط با زندگی انسانها میپردازد، شناخته میشود. با این همه متأسفانه بیشتر آثار ابوریحان پس از درگذشتش مورد توجه قرار نگرفت تا اینکه قرنها بعد با ترجمه آثار او در اروپا و به ویژه با آغاز فعالیتهای انگلستان در شبه قاره هند، بار دیگر مطرح شد.
جالب است بدانید دانش ابوریحان به حدی بوده که در یکی از آثارش نوشته است: «آفتاب، گردش شب و روز را سبب نمى شود، بلکه خود زمین که بر محور خود مى گردد و با ستارگان دیگر به دور خورشید مى چرخد، باعث پدید آمدن شبانه روز است.» به این ترتیب میتوان او را کاشف گردش وضعى و انتقالى زمین و نظریه گردش شب و روز شناخت. این در حالی است که ۵۰۰ سال پس از او، کپرنیکوس اروپایى، نظریه بیرونى را از لابه لاى کتب نجوم اسلامى دریافت و به اروپا اعلام کرد. بیرونی پس از سالها تحقیق و تألیف سرانجام در رجب ۴۴۰ هجری قمری در شهر غزنه دیده از جهان فرو بست.
منابع: تأثیر دانش نجوم مسلمانان بر نجوم مغرب زمین، ص ۴۳-۴۵، فهرست کتب محمد بن زکریا الرازی، ج ۱، ص ۲۹ و ۳۰، حکایه آله المسماه بسدس فخری، اختراعات و اکتشافات دانشمندان اسلامی، ج ۱، ص ۲۰۸، التفهیم لاوایل صناعه التنجیم، ص ۲۸، مستدرکات اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۶۶۶.