همین که تصمیم گرفتیم پرونده حاشیه شهر مشهد، فرصتها و چالشهای روبهروی زنان را بررسی کنیم فارغ از همه بحثها و هماندیشیها یکباره به یاد «فرشته» افتادم، دختری که حدود هفت سال پیش به روزنامه شهرآرا آمد و خاطرهای از خودش به جا گذاشت که هرگز گذر زمان بر آن غباری نگذاشت و آن ماجرا برایم مانند همان روز روشن و شفاف باقی ماند.
فرشته دختر مستعد و نوجوانی از آن دورها در حاشیه شهر بود که پدرش نان حلال و رزقشان را از راه کارگری و حمل بار به دست میآورد. آن زمان بر حسب بد روزگار مادرش دچار سوختگی شدید شده بود و داروهای که استفاده میکرد بسیار گران بودند.
فرشته که از کودکی علاقه زیادی به طبابت سنتی داشت توانسته بود یک کرم ارزانقیمت درست کند و دست مادر بهبود یابد. یادم هست ابتدا ترسیده بود که داروی ساختگی خودش را روی مادرش امتحان کند. برای همین بر اساس ذهنیت نوجوانی «اگرچه قطعا کار درستی نبود» روی دست خودش آب جوش ریخته بود و با موبایل فیلم گرفته بود و سپس روی تاولهای دستش داروی ساختگی خودش را امتحان کرده بود.
بگذریم روزی که به روزنامه شهرآرا آمد تمام دستش پوست کنده و زخمی بود برای اثبات حرفش فیلم و دارویش را به همراه داشت. میگفت پوست دست مادرش خوب شده است. تا جایی که به یاد دارم در جشنوارهدانشآموزی «جابربنحیان» هم توانسته بود مقامی کسب کند و تنها آروزیش این بود که به مدرسهای برود که در آن آزمایشگاه داشته باشد و اختراع کند. فرشته و خانوادهاش پولی برای ثبت اختراع نداشتند و آرزوهای او در حد امکانات بسیار کم مدرسه میگذشت.
آن زمان بعد از چاپ مصاحبهاش در شهرآرا یکی از مدارس خوشنام مشهد برای پذیرش او اعلام آمادگی کرد. دکتر دوراجی، مشاور حقوقی شرکتهای مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه صنعتی شریف، نیز اعلام کرد که میتواند از فرشته برای رسیدن به اهدافش حمایت کند.
با هم یکی دو جا برای حمایت سرزدیم، اما به قول معروف ابر و باد ومه و خورشید و فلک در یک جای به نام مشکلات در حاشیه شهر جمع شدند و آن زمان اجازه ندادند فرشته ما پرواز کند.
چند سال بعد وقتی جویای احوالش شدم فهمیدم که ازدواج کرده و حالا آن دختر مخترع یک مغازه داروی گیاهی در گوشه شهر دارد و هنوز دلش پر میکشد که دانشگاه برود و درس بخواند و شاید یک داروساز نخبه شود.
راستش میدانم که هر آدمی میتواند برای رسیدن به آروزهایش در هر سن و سال و شرایطی بدود، اما واقعیت این امر این است که فارغ از همه معضلات در حاشیه شهر از نبود سرپناه مناسب و تحصیل و فقر و مشکلات سلامت و... باید همگی تلاش کنیم رشد استعدادهای فرشتههای کوچک حاشیه شهر را دریابیم.
شاید باید این روزها بیش از گذشته به خودمان یادآور شویم که چشمهایی منتظر نشستهاند تا ما یک بال برای پروازشان شویم. چه کسی جز صاحب این شهر میداند که رضایت خلق در رضایت او نهفته است...