در رویارویی با حوادث و بلایای طبیعی و دیگر اتفاقاتی که به عوارض و آسیبهای جدی منجر میشود، ابزارهای مختلفی ازجمله نیروهای تخصصی آماده به خدمت، تجهیزات تخصصی امدادونجات، هماهنگیهای لازم بین دستگاهها و همچنین آموزش عمومی، به کمک مدیریت صحیح بحران میآید. دراین بین، اگر به صورت طبیعی فقط حضور نیروهای امدادی و تجهیزات امدادی بعد از وقوع حادثه را برای مدیریت صحنه در نظر بگیریم، در بیشتر موارد نتیجه و اثربخشی آن اندک خواهد بود.
در بیشتر سیلها و زلزلهها حضور نیروهای امدادی بیش از آنکه جان افراد را نجات دهد، صرف جست وجو و پیداکردن گم شدگانی میشود که جان خود یا بخش زیادی از سلامت جسمی شان را از دست داده اند که این حوزه به مثابه درمان در بلایا باید در نظر گرفته شود. اما آنچه میتواند نقش پیشگیری از حوادث داشته باشد که معمولا از آن غفلت میشود، حوزه آموزش عمومی به عنوان مسئلهای مهم است که میتواند مردم را قبل از بروز حوادث و بلایا از شیوه پیشگیری آگاه کند و در حین حادثه برای کاهش عوارض به آنها آگاهی دهد. این موضوع باید مهمترین رکن مدیریت بحران تلقی شود، اما متأسفانه در حوزه مدیریت تخصصی و عمومی به شکل کافی به آن توجه نمیشود.
بدون شک آگاهی مردم به عنوان خط مقدم رویارویی با حادثه، چه حوادث جادهای و چه بلایای طبیعی، چنانچه همراه با آگاهی و کسب مهارتهای لازم باشد که نیازمند آموزشهای قبلی است، میتواند به نقش آفرینی صحیح، کاهش عوارض و تعداد فوتیها و آسیب دیدگان منجر شود. به این مهم که به مثابه پیشگیری است و همه میدانیم که پیشگیری بهتر از درمان است، متأسفانه همواره بی مهری شده است؛ به گونهای که مردم، مسئولان و بیشتر دست اندرکاران وقتی میخواهند از میزان آمادگی یک شهر برای مقابله با بحرانها حرف بزنند، بیشتر توجهشان به موجودی انبارها یا تعداد نیروهای تخصصی یا تجهیزات لجستیکی شامل آمبولانس و خودروهای امدادی و امثال آن است.
درحالی که چنین امکاناتی اگر در شهری ناقص یا کم باشد، با چند ساعت تأخیر، سرانجام به دست نیروهای استانی و کشوری تأمین میشود، اما خلأ آموزش عمومی در شهر و منطقه هیچ وقت با فوریت، در حین حادثه یا بعد حادثه جبران شدنی نیست و نمیتوان به مردم یک شهر پس از حادثه برای رویارویی با آن آگاهی بخشید. بنابراین، ضروری به نظر میرسد که برنامههای گستردهای در شهرها متناسب با حوادث و بلایای بومی و عمومی ریخته شود و به این تغییر نگرش در عموم مردم و مسئولان مدیریت بحران شهرها، استانها و کشور به عنوان ضرورتی جدانشدنی توجه شود. اگر در مواقع بحران آگاهی لازم عمومی وجود داشته باشد، شاید نیاز به تجهیزات تخصصی و نیروهای امدادی به حداقل برسد.
نمونه بارز این موضوع، سیل پیشین استان خراسان رضوی است که با ورود یک خودرو ون به محل آب گرفتگی، منجر به فوت ۱۰ نفر درپی سرنگون شدن خودرو در سیلاب شد. در نتیجه اگر راننده آن ون از خطر ورود به معبر آب گرفته اطلاعات لازم داشت و از این موضوع پرهیز میکرد، سیلی بدون فوتی در تاریخ حوادث و بلایای استان ثبت میشد.
وقتی به آمارهای آموزش عمومی در جمعیت هلال احمر در یک سال نگاه میکنیم، مجموع آموزشها کمتر از صدهزار نفرساعت را شامل میشود که این موضوع به اهتمام ویژه، افزایش حداکثری مربی و رفع موانع موجود مانند حق الزحمه آنان، محدودیتهای جغرافیایی و... نیاز دارد.
درواقع همه دستگاهها به ویژه دستگاههای متولی بحران باید با عزمی حداکثری توجه ویژه خود را به آموزشهای عمومی در همه موضوعات مانند مخاطرات، آموزشهای امداد، کمکهای اولیه، و سایر سرفصلها معطوف کنند تا با افزایش آمادگی عمومی برای رویارویی با بحران، اطمینان بیشتری در شهر به عنوان شهر ایمن ایجاد کنیم. به امید روزی که شهر ایمن را در پرتو شهروندان آگاه و آماده برای رویارویی با بلایا جست وجو کنیم، نه در انبارها و میان خودروهای امدادی.