مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ هر سه جلو دروازه ورزشگاه پیر شهر میایستند. ژست میگیرند و قاب عکسشان در یادها خاطره میشود. برادرانی که به «برادران عادل» فوتبال خراسان مشهورند و بیش از نیمقرن در کنار فوتبال بودند. قصه زندگی برادران عادل با داوری فوتبال و قضاوت گره خورده و رفتهرفته در دل تاریخ فوتبال این شهر ماندگار شده است. مردانی که با پیراهن قضاوت بارها در مستطیل سبز سوت زدند و امروز در قامت پیشکسوتان این عرصه هنوز کمابیش کنار فوتبالاند.
از حسین عادل که شبانهروز زندگیاش را در کنار زمین شمارهیک میگذراند تا ابوالفضل که با وجود دورشدن از فوتبال و هیاهویش همچنان ورزش میکند و دورادور دغدغه فوتبال دارد و البته اکبر عادل که بعد از فراقت از فوتبال دست به قلم شد و در اوایل دهه ۸۰ مسئول سرویس ورزش همین شهرآرای خودمان بود که البته آنموقع بهصورت هفتهنامه منتشر میشد. در ورزشگاه پیر شهر با این سه چهره داوری تاریخ فوتبال خراسان به گفتگو نشستیم تا راز یک عمر قضاوت عادلانه «برادران عادل» را جویا شویم.
حسین عادل برادر بزرگتر خانواده عادلهاست که خیلیها او را در کنار زمین فوتبال بهنام «جناب سرهنگ» میشناسند. برادران کوچکترش بهترتیب ابوالفضل و اکبر هستند که آنها بهتبعیت از برادر بزرگتر مسیر فوتبال را در پیش گرفتند. آنها به سؤال تولد و چگونگی ورود به عرصه داوری اینچنین پاسخ دادند.
■ حسین عادل: متولد ۵ شهریور ۱۳۲۳ هستم. در بیستسالگی به خدمت ارتش درآمدم. پانزده سال پیش از انقلاب و پانزده سال هم بعد از انقلاب اسلامی خدمت کردم. در آن زمان در دبیرستان فیوضات مشهد که امروز بهنام دکتر شریعتی است، فوتبال بازی میکردم. در عضویت تیمهای فوتبال ارتش ایران، منتخب بجنورد و بیرجند، تاج و دیهیم مشهد بودم و برای این تیمها فوتبال بازی کردم. فوروارد بازی میکردم. در سال ۱۳۴۵ کاپیتان تیم فوتبال بجنورد بودم. در آن زمان فوتبال بهشکل امروزی نبود و لیگ و باشگاهی نداشت. هر شهری برای خودش یک تیمی داشت که کلونی نامیده میشد. بعد از فوتبال مربیگری کردم تا زمانی که ارتش مرا به کلاسهای ورزشی فرستاد و آنجا با داوری آشنا و وارد این عرصه شدم. فکر میکنم سال ۱۳۵۵ بود که بهسمت داوری رفتم و کلاس داوری ارتش را دیدم.
■ ابوالفضل عادل: ۲۰ شهریور ۱۳۲۹ به دنیا آمدم. فوتبالیست نبودم و آن زمان شغل آزاد داشتم که تصمیم گرفتم همراه با برادرانم بهسمت داوری فوتبال بروم. آنموقع در کار فروش لوازم صنایع و معادن بودم. خاطرم هست در سال ۱۳۶۰ هر سه برادر در کلاس داوری شرکت کردیم و ما داوریمان را از آنجا آغاز کردیم.
■ اکبر عادل: از حسینآقا کوچکتر و متولد ۲۱ آذر ۱۳۳۳ هستم. از هشتسالگی فوتبال را در دوم دبستان آغاز کردم. باتوجهبه اینکه برادر بزرگم فوتبالی بودم، من هم به این سمت کشیده شدم. بیشتر بهعنوان دفاع پوششی بازی میکردم. در تیمهای پاس مشهد، کلونی بیرجند و... فوتبال بازی میکردم. زمانی که برادرم حسین همبازی نفراتی مانند مهدی قیاسی، ایرج مقطهباز و... بود، من نظارهگر بودم و به فوتبال کشیده شدم. من همبازی برادران قوچاننژاد بودم.
این سه برادر بهتنهایی تاریخ قضاوت فوتبال در این شهر هستند. آنها در جام قدس و بعد از آن حتی جام آزادگان هم قضاوت کردند و سرد و گرم قضاوت را چشیدند. خاطرات آنها از دوران قضاوت و اتفاقات ریزودرشتی که برایشان افتاده، جالب توجه است. از خاطرهافتادن هواپیما در چاله هوایی تا تماشاگری که «جناب سروان» را نشناخت.
■ حسین عادل: یکروز در پادگان مشهد خدمت میکردم که استاد بیهقی با من تماس گرفت و گفت بیا برو یک بازی در فریمان قضاوت کن. در همان نیمه اول دو پنالتی علیه تیم میزبان فریمان گرفتم. یک تماشاچی آن بالا نشسته بود و در اعتراض گفت: «ایبابا اینکه هی میگن جناب سروان، جناب سروان یک چوپونه.» من آمدم کنار زمین و او را دیدم. جایگاه تماشاچی با زمین خیلی کم فاصله داشت. رفتم بالا و دست آن تماشاچی را گرفتم و پایین آوردم. طرف را به یک افسر پلیسی که آنجا ایستاده بود، تحویل دادم و گفتم این را نگهدار تا بازی تمام شود. افسر پلیس هم این تماشاچی را در یک اتاقک حبس کرد و گفته بود تا خود جناب سروان عادل نیاید، آزادت نمیکنیم. بازی تمام شد و من لباسم را پوشیدم و داشتم میرفتم که دیدم آن تماشاچی سرش را از پنجره اتاق آورد بیرون گفت: «جناب سروان تو رو خدا بیا ما را در بیار.» من هم برگشتم گفتم جناب سروان؟ جناب سروان کجاست؟ شما که گفتی من چوپان هستم؟! طرف هم معذرتخواهی کرد و با هم روبوسی کردیم و همه چیز ختمبهخیر شد.
■ ابوالفضل عادل: من و اکبر و حسین تهرانی به اتفاق به اصفهان رفتیم تا بازی سپاهان و برق شیراز را قضاوت کنیم. در راه که میرفتیم در هواپیما مهماندار اعلام کرد بهدلیل افتادن در چاله هوایی از پذیرایی معذوریم و همانموقع هواپیما تکانهای شدیدی خورد. اکبر و من شروع کردیم به اذیتکردن حسین تهرانی که وصیتت را بکن به اصفهان نمیرسیم. حسینآقا هم شروع کرد به نفرینکردن این و آن:ای آقای فلانی که ابلاغم را دادی خدا ذلیلت کند. خلاصه تا اصفهان بخندبخند داشتیم. بعد که رسیدیم اصفهان، برف شدیدی آمد و بازی هم برگزار نشد و با اتوبوس به مشهد برگشتیم.
■ اکبر عادل: بازی ابومسلم و نساجی را در مشهد قضاوت میکردم و تیمسار نوآموز هم تماشاگر ویژه این بازی بود. دقیقه ۱۵ آن بازی بود که احساس کردم پایم گرفته است و دچار مشکل عضلانی شدم. با وجود ایسن، ۱۵ دقیقه آخر بازی را هر طور شده بود، گذراندم. جورابم را پایین کشیدم، پایم را تکان دادم، هر طور بود لنگانلنگان طوری که کسی متوجه نشود، کارم را ادامه دادم.
برادران عادل معتقدند داوری فوتبال از دیروز تا امروز بسیار تفاوت کرده است. آنها معتقدند داوری امروز آسانتر از دیروز است و فناوری و امکانات سبب شده است داوران نسبت به قبل جرئت کمتری داشته باشند و گاهی حتی دقتشان هم کمتر شود.
■ حسین عادل: داوری امروز بهطبع آسانتر شده است. چون دیگر الان حقی از تیمی ضایع نمیشود. حتی داور پنجم و ششم میگذارند. اینها خیلی تأثیرگذار است تا اشتباهات داوران کمتر شود و تیمها به حقشان برسند.
■ ابوالفضل عادل: داوری راحتتر شده است و اگر اشتباهی هم بکند، بلافاصله با ویایآر اصلاح میشود و همین یک تنبیه برای داور است.
■ اکبر عادل: من نمیگویم داوری سادهتر شده، میگویم سیستماتیکتر شده است. بخشی از بار داور به دوش دستگاههای ارتباطی، دوربینها و عوامل دیگر افتاده است. وقتی داور بداند سیستمی برای حمایتش نیست، دقت و وسواس بیشتری به خرج میدهد، ولی وقتی خیالش راحت باشد که ویایآر هست، طبیعی است که سهلانگارتر میشود. الان یک نفر وسط زمین قضاوت نمیکند و چند نفر قضاوت میکنند و همین سبب میشود احساس مسئولیت داور کمتر شود.
پیشکسوتان نامی تاریخ فوتبال شهر در سالهای بازنشستگی روزگار متفاوتی دارند. وجه اشتراک حالوهوای برادران عادل بازنشستگی و تداوم عشق به فوتبال است.
■ حسین عادل: بعد بازنشستگی دربست در اختیار هیئتهای فوتبال بودم. چهارده سال دبیر کمیته انضباطی هیئت بودم و از آن پس تاکنون مسئول برگزاری یا بهتر بگویم ساماندهی مسابقات زمین شمارهیک تختی هستم.
■ ابوالفضل عادل: بعد از بازنشستگی تا امروز ورزش و آمادگی بدنیام را کنار نگذاشتم. هفتهای دو جلسه استخر میروم و هفتهای چهار جلسه هم یک دور، دور زمین پارک میدوم. همچنان ورزش را ادامه میدهم.
■ اکبر عادل: من از موقع بازنشستگی هفتهای دو روز فوتسال بازی میکنم و هفتهای یکروز به تمرین بدمینتون میروم. همچنین، رئیس کانون بازنشستگان آب منطقهای خراسان و رئیس هیئتمدیره فروشگاه تعاونی مصرف آب خراسان هستم.