آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز - اولین و احتمالا آخرین باری که اتفاقی دیدمش، بین الحرمین بود. عاشورای سال ۱۳۹۸. مسیر بین الحرمین را به اندازه هروله کردن دستههای عزاداری باز کرده بودند و جمعیت، دو طرف مسیر روی زمین نشسته بودند. نوبت رسید به دسته طویریجیها که دیدم در میان انبوه مردان عرب، دختری با چشمان درشت آبی و عبای بلند مشکی، رو به دسته سینه زنی نشسته و دوربین لایکای آخرین مدلش را به سمت پسربچهای گرفته که مقابل مردان کفن پوش ایستاده و پرشور، آنها را همراهی میکند. اشتباه نمیکردم. این زن، همان امیلی گارث ویت بود که اولین بار نه به خاطر عکسهای اربعینی اش، که بابت اشکهای بی اختیارش بر ایوان حرم سیدالشهدا (ع) در فضای مجازی ترند شده بود.
امیلی که هنوز ۳۰ سالش هم تمام نشده، یک عکاس جوان انگلیسی است که تا قبل از آن ایمیل سرنوشت ساز، فقط یک عکاس خبری با تخصص حقوق بشر و محیط زیست بود. روزی که در صندوق نامه الکترونیکی اش، نامهای از یک تیم مستندساز ایرانی دریافت کرد تا به عراق برود و در رویداد بزرگ اربعین آنها را همراهی کند، نمیدانست قرار است همه چیز در زندگی کاری اش تغییر کند. امیلی، از همان چهارده، پانزده سالگی عاشق عکاسی و استفاده از آن برای نمود مفاهیم انسانی و بشردوستانه بود.
اولینبار، وقتی در حوالی محل سکونتشان یک جنگل بزرگ آتش گرفته بود، از مادرش دوربینی قرض کرد تا با ثبت این فاجعه، رسانهها را از ابعاد ناخوشایند آن آگاه کند. او، همیشه به داستان سرایی برای عکس هایش علاقه داشت، اما پذیرفتن این دعوت نامه خاص، برای یک جوان لندنی که در قلب تضادها و اخبار ضد و نقیض از خاورمیانه زندگی میکرد، کار سادهای نبود.
تا زمانی که به یاد داشت، عراق بستر جنگهای داخلی و خارجی بوده. اینکه چطور دلش رضا میدهد و بر ترس و اضطرابش غلبه میکند بماند. اما زمان ثابت کرد بعضی خطر کردن ها، سرمایه است و بعضی اشک ها، آبرو. امیلی، زمانی که ۱۰۰ کیلومتر در مسیر منتهی به کربلا حرکت میکند و هر لحظه با کشف و بهت تازهای به مرقد امام حسین (ع) نزدیک میشود، ناخودآگاه از بند مذهب و مسیحیت و القاب گوناگون رها میشود و در برابر آرامش و عظمت غریب حرم امام حسین (ع) به زانو میافتد.
اشکهای بی اراده اش، در فضای مجازی میپیچد و پس از آن یک روز بیدار میشود و با چیزی نزدیک به ۳۰ هزار نفر دنبال کننده جدید روبه رو میشود. حالا او که تا دیروز یک عکاس خبری ساده و کمتر شناخته شده بود، به واسطه چند قطره اشک بر محبوبیت ادراک ناپذیر حضرت امام حسین (ع)، بیش از پیش برای دیده شدن و انعکاس آثارش در زمینه اربعین و ابعاد صلح جویانه آن آماده میشود. پس از آن، زمانی که به کشورش برمی گردد، جهانش را به قبل و بعد از تجربه اربعین تقسیم میکند. انقلابی که از قلبش آغاز و از چشمان آبی غربی اش سرازیر شد تا نقطه عطفی در زندگی کاری و اجتماعی اش باشد.