«مصطفی تقاضا دارم روح عوامانه ما را از ما نگیری» این اولین جملهای است که در ذهنم شکل میگیرد که برخی افراد با جغرافیای فکری متفاوت، راهپیمایی اربعین را به، اما و اگر میکشانند. بر کرسی روشنفکری مینشینند و با فهرست کردن برخی مطالب، این رفتار برخاسته از دل را با ترازوی منطق خود عیار میسنجند. کارشان را در جایگاه نقد، قابل احترام میدانم، اما به نکته صدر این نوشته توجه میدهم که از بزرگمردی، چون خمینی روح ا... نقل شده است.
راوی هم فقیه اخلاقی، چون آیت ا... مظاهری است که میگوید، با اینکه امام در فلسفه و عرفان مقام والایی داشتند، ولی روح تعبد ایشان به ظواهر شرع، اعجاب انگیز بود که این دو صفت کمتر با هم در کسی جمع می شود.
از مرحوم حاج آقا مصطفی نقل شده، شبی هوا در نجف توفانی شده و بیرون رفتن از خانه بسیار سخت بود، من به امام گفتم امیرالمؤمنین (ع) دور و نزدیک ندارد زیارت جامعه را که در حرم می خوانید، امشب در خانه بخوانید. امام فرمودند: «مصطفی تقاضا دارم روح عوامانه ما را از ما نگیری» و همان شب بالأخره به حرم مشرف
شدند.
ماجرای همایش اربعین را هم از این منظر میشود دید که جامعه در کنار بایستگیهای صددرصد علمی، فلسفی، راهبردی، به راهبری دل هم نیاز دارد. به گمان من، راهپیمایی اربعین، خیلی بیشتر از آنکه معلول جریان سازی رسانهای و حمایتهای حاکمیتی باشد، خود یک جریان رسانهای قدرتمند است که به دلیل حضور مردم، مسئولان را هم به دنبال خود میکشد.
آنان که به تجربه چندباره حضور در این مراسم، لحظات نابی را زیسته اند، حرفها دارند که هر کدام مصداق «یک حرف از هزاران» است «که اندر عبارت آید». گفتن و به عبارت تبدیل کردنشان را به خود آنان میسپارم و به دو نکته توجه میدهم.
از دو مادر بی سواد که روشنای نگاهشان را ترجمه میشود. فرهیختگان که خود بسیار گفته اند. اول، اما سخن مادری بود که وقتی عروسش گفت: مادر دعا کن دعای ما مستجاب شود و امسال، زیارت اربعین روزی ما شود، پاسخ داد، اجابت در خود دعاست. همین که دلت به نور خدا روشن میشود و فرصت دعا داری خود اجابت است.
او سواد نداشت، اما انگار مولوی در او قد میکشید که؛ هم دعا از تو، اجابت هم ز توست/ ایمنی از تو، مهابت هم ز توست. این مادر «امی» بود، اما نور علم داشت. درست مثل مادر بعدی که، چون شنید فرزندش، برای زیارت اربعین، تازه حرکت کرده و برای خداحافظی زنگ زده است، گفت: زیارت قبول فرزندم... بعد برای اینکه به حساب حواس پرتی نگذارند، ادامه داد: همین که قدم اول را در جاده زیارت برداشتید، زائرید و زیارت کننده پسر فاطمه. اگر قبول نبود که اجازه سفر نمییافتید.
باری، هر کس حق دارد، این همایش را قرائتی داشته باشد، اما در کنار همه سویهها و قرائت ها، باید برای «دل» و باورهای زلال که در نگاه برخی عوامانه میآید هم، عالمانه جا باز کرد. آنان را هم دید و نگاهشان را احترام گذاشت. این به حق و صواب نزدیکتر است.