سرخط خبرها

گذری بر شکل‌گیری نخستین جلسه شعرخوانی در حضور رهبر معظم انقلاب | محفلی که خانه خورشید شد

  • کد خبر: ۱۲۶۱۵۰
  • ۲۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۱
گذری بر شکل‌گیری نخستین جلسه شعرخوانی در حضور رهبر معظم انقلاب | محفلی که خانه خورشید شد
انجمن‌های ادبی مشهد در دهه ۶۰ دغدغه مذهبی و انقلابی برخی شاعران نسل جوان را بر طرف نمی‌کرد؛ برای همین آن‌ها ضمن ارتباط دورادور با انجمن‌های قدیمی مشهد، خود نیز انجمن مستقلی را پیرو اعتقادات و آرمان‌های آن روز‌های خود پایه گذاری می‌کنند.

ادریس بختیاری  | شهرآرانیوز؛ انجمن ادبی حوزه هنری مشهد که یکی از انجمن‌های قدیمی شهر مشهد است، اواسط دهه ۶۰ به همت و نبوغ شاعری به نام سید عبدا لله حسینی در مشهد پا می‌گیرد. پیش از آن، انجمن‌های دیگری هم در مشهد حیات ادبی داشتند، نظیر انجمن فرخ و انجمن محمد قهرمان و انجمنی در باغ نادری به همت مرحوم صاحبکار.

اما این انجمن‌ها که بیشتر پاتوق شاعران پیش کسوت بوده اند، دغدغه مذهبی و انقلابی برخی شاعران نسل جوان را بر طرف نمی‌کرد؛ برای همین آن‌ها ضمن ارتباط دورادور با انجمن‌های قدیمی مشهد، خود نیز انجمن مستقلی را پیرو اعتقادات و آرمان‌های آن روز‌های خود پایه گذاری می‌کنند؛ انجمنی که بعد‌ها سبب شکل گیری جلسات ادبی و شعرخوانی در بیت رهبری نیز می‌شود. ۲۷ شهریور در تقویم به نام روز ملی شعر و ادبیات فارسی سند خورده است به همین مناسبت روایت شکل گیری انجمن ادبی حوزه هنری مشهد و رویداد‌های پس از آن را در ادامه می‌خوانید.

چراغی که روشن شد

سید عبدا ... حسینی که امروز مدیر مرکز اسلامی آفریقای جنوبی است، طلبه‌ای متولد سال ۱۳۴۳ در مشهد است که با شرکت در اولین همایش سراسری شعر دانشجویان که طلاب نیز در آن شرکت داشتند، به جمع شاعران انقلاب می‌پیوندد. اوست که جلسات شعر حوزه هنری مشهد را پایه گذاری می‌کند و به این ترتیب شعر انقلاب در مشهد صاحب تریبون می‌شود. او همچنین انجمنی را راه می‌اندازد که برای پانزده شانزده سال مرکز استعدادیابی است و جایگاه حوزه مشهد را بعد از حوزه هنری تهران تثبیت می‌کند. خودش درباره شکل گیری انجمن حوزه هنری می‌گوید: «اتفاقاتی افتاد و من به عنوان یک شاعر مطرح شدم. تعدادی جوان را در محلی گرد هم جمع کردم. حداکثر بیست و دو سالم بود.

قبلش در دو مسابقه شرکت کرده بودم و شعرم از تلویزیون پخش شده بود. یک جایی هم در مجله تحویلم گرفته بودند. افتاده بودم روی ریل شهرت؛ البته اولش بود. از سوی وزارت ارشاد، مسابقه‌ای ترتیب داده شد. استانی بود و بعدش راه پیدا کردم به سطح کشوری. موقع شعرخوانی تحسین می‌شدم و احساس می‌کردم می‌توانم عده‌ای را دور هم جمع کنم. یک جور‌هایی به خودباوری رسیده بودم. چندنفری شدیم و دوشادوش، اتاقی گرفتیم و انجمن راه افتاد. جالب اینکه متن صفحات ادبی قدس را همین بچه‌های انجمن حوزه هنری می‌نوشتند. از همان روز‌ها عده‌ای پایشان به تحریریه روزنامه‌های مشهد کشیده شد و تا به امروز هم شاغل همین روزنامه‌ها هستند.»

شروع دوستی شاعران انقلابی

احمد زارعی، محمدکاظم کاظمی، جلال قیامی، غلام عباس ساعی، مصطفی محدثی خراسانی، هادی منوری، حسین ابراهیمی، بهزاد پورحاجبان، مجیدنظافت‌یزدی و سید ابوطالب مظفری شاعرانی هستند که دور سیدعبدا ... حسینی جمع می‌شوند و انجمن حوزه هنری را شکل می‌دهند. بعد از آن، شاعران دیگری هم به جمع اضافه می‌شوند و یک جمع دوستانه شعری و منسجم شکل می‌گیرد.

حسینی شروع برخی دوستی‌های ادبی اش را این طور نقل می‌کند و ادامه می‌دهد: «مهدی فراهانی منفرد را معرفی کرده بودند که دانشجوی تاریخ در دانشگاه فردوسی بود. سه چهار بار انجمن آمد و بعد‌ها نیامد. خیلی خوب شعر می‌خواند. من خودم شعر خواندن را از او یاد گرفتم. فرازوفرود خوبی در شعر خواندن داشت و دکلمه خوبی می‌کرد. بعد از او زارعی آمد. احمد زارعی در دانشگاه فردوسی درس می‌خواند. بالاخره خواسته و ناخواسته هر یک از اعضا که زودتر پایش به انجمن حوزه هنری باز می‌شد، کمی بعد، یکی دو نفر دیگر را هم با خود می‌آورد. فضل تقدمی از این حیث در کار نبود؛ مثلا پناه زاده توسط علیرضا‌علیزاده یا محدثی خراسانی به جلسه معرفی شد. محمد‌رمضانی فرخانی و برادران موسوی هم از طریق پناه زاده به انجمن حوزه پاگشا شدند.»

پایه‌گذاری بنای حوزه هنری خراسان

پایه گذاران انجمن حوزه هنری، در روز‌های اول انجمن نمی‌دانستند در آینده، جریان فعال و اثرگذاری می‌سازند. در آن روز‌ها شعر اغلب این افراد در انجمنی مثل انجمن فرخ خریداری نداشت؛ به همین دلیل خود جلسه نقدی هم راه می‌اندازند. حسینی درباره نقد و رویکرد نقد در انجمن می‌گوید: «اوایل نقد‌ها را خودم انجام می‌دادم. کمی بعد مصطفی محدثی به من پیوست و بعد از او غلام عباس ساعی آمد و ادامه دادیم. از یک جایی به بعد، بقیه هم دستی جنباندند و کسی حرفش را پنهان نمی‌کرد. کسی بی حرف نمی‌آمد و نظاره گر نبود. هرکس به زبان خود و روش خودش چیزی می‌گفت. کسی از هیچ حیث ادعایی نداشت. درک و فهم یکی بالاتر بود و یکی کمتر؛ البته ساعی در نقد شعر تواناتر بود و جان تازه‌ای به جمع‌مان داد.»
جز این ها، کنگره شعر طلاب هم توسط بانی انجمن شعر حوزه هنری پایه گذاری می‌شود. البته بعد‌ها این کنگره، ازسوی سازمان تبلیغات اداره می‌شود و با اسم «اشراق» استمرار می‌یابد.

بیعت با رهبری

غلام عباس ساعی، از شاعران شاخص انجمن حوزه هنری، در توضیح شکل گیری جشنواره و کنگره شعر طلاب می‌گوید: «کنگره در خراسان پا گرفت؛ اما تهرانی‌ها آن را از دستمان درآوردند و البته باز رهایش کردند. اولین دوره اش در مشهد برگزار شد. از سراسر کشور شعر‌ها ارسال شد. شب اول اعلام شد حال امام دگرگون شده است و برایش دعا کنید. شاعران به گریه افتادند و رفتند حرم امام رضا (ع). فردای آن شب امام رحلت کردند. علی معلم دامغانی به اتاقش رفت و در را بست و به سرایش شعر مشغول شد. حاج صادق آهنگران هم آن سال آنجا بود. فردای آن روز هر کس شعری را که به فراخور واقعه گفته بود، در جشنواره خواند. در واقع اولین جایی که با رهبری به شکل رسمی بیعت شد، همین کنگره شعر طلاب بود. این اتفاق باعث شد خراسان قبله شعری آن روز‌ها شود.»

سیدعبدا ... حسینی سوای شکل دهی جلسه شعر و نقد حوزه هنری مشهد، زمینه آشنایی شاعران مشهدی و تهرانی را نیز فراهم می‌آورد. او در واقع ذیل این جلسه، شاعران را با فضا‌های ادبی دیگر شهر‌ها آشنا می‌کرد. گاهی برای شرکت یک شاعر مشهدی در شب شعری در قم، تهران، یا شهر دیگر بلیتی تهیه می‌کرد و جایی رزرو می‌کرد، گاهی هم شعر شاعری جوان را در روزنامه «قدس» چاپ می‌کرد.

محمدکاظم کاظمی، از شاعران این انجمن، دراین باره می‌گوید: «در حدود سال ۱۳۶۷ یا ۱۳۶۸ جلسه سپرده شد به ساعی و نقد صورت جدی تری پیدا کرد. ساعی مرا با زیبایی شناسی شعر و آرایه‌ها و مباحث تئوریک آشنا کرد. با آمدن او به انجمن حوزه هنری، پیشرفت‌هایی از جنبه‌های نقد و نظر پیدا کردیم. آنجا کتاب‌هایی نظیر کتاب‌های استاد شفیعی را توصیه می‌کردیم به هم که بخریم و بخوانیم.»

نادر پناه زاده، از دیگر شاعران این انجمن، به صفحه ادبی وقت روزنامه قدس اشاره می‌کند که به همت بچه‌های انجمن حوزه پر می‌شد. او تعریف می‌کند: «ما صفحه‌ای در قدس را می‌گرداندیم با نظارت اردکانی. یک صفحه مهم بود. در تاریخ ادبیات معاصر خراسان باید به این صفحه در آن سال‌ها اشاره شود. محمد‌رمضانی فرخانی خیلی زحمت می‌کشید در چیدمان و انتخاب شعرها. وقتی شاعران تهرانی این صفحه را دیدند متعجب شدند. خوششان آمد و شاید بعد‌ها از این شیوه تأثیر پذیرفتند.»

دکتر محمود اکرامی فر، یکی از شاعران این جمع، هم در توضیح نگاه کلی شاعران انجمن حوزه هنری مشهد می‌گوید: «با فرخی‌ها رقابت داشتیم. پیش خودمان می‌گفتیم از زمانه عقب اند. اگر آن‌ها جایی دعوت می‌شدند، ما دعوت نمی‌شدیم و شاید نمی‌رفتیم و برعکس. ما‌ها دوست نداشتیم برگردیم به سبک عراقی و چه و چه، آن هم با همان اسلوب‌های آن عصر و قرون.»

ماه رمضان و اولین دیدار شاعران با رهبر انقلاب

سید جلال قیامی، شاعر، پژوهشگر و از اعضای انجمن حوزه هنری مشهد نیز اینگونه روایت می‌کند: سیدعبدا ... حسینی اولش می‌خواست انجمنی برای طلاب دست وپا کند. جلسات اول در یک مدرسه طلبگی برگزار شد و بعدش رفتیم سازمان تبلیغات. بعد از یک سالی که ما بودیم، دیگران آمدند. خیلی گسترده نبود. با چهار پنج نفر شروع کردیم؛ در واقع انجمنی که در سازمان تبلیغات برگزار می‌شد، از حدود سال ۱۳۶۵ شکل گرفت. سیدعبدا ... با یک گچ سفید و خط خوش نیم بندی، اسم انجمن را روی تخته نوشت «انجمن ادبی بلاغ». ماه‌های بعد، اتاقی را در سازمان تبلیغات گرفت و خودش آن را موکت کرد و با روابط عمومی خوبی که داشت، بسیاری از کسان را به انجمن کشاند.

کمی بعد، حسینی اولین دیدار شعرای انجمن سازمان تبلیغات را با آیت ا... العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب تدارک دید. ماه رمضان بود که سیدعبدا... خبر داد که ایشان سفری به مشهد خواهند داشت. آن موقع، دوره ریاست جمهوری شان بود. در تالار دارالزهد و بعد از افطار شعر خواندیم. آن شب، مجید نظافت شعری خواند که در آن تعبیری مثل «سس‌مایونز» آورده بود و گفته بود: مرفهان بی درد سس مایونز می‌خورند! شعری را آقای خسرو خواند و خادم شدن در حرم را از رئیس جمهور طلبید.

جالب اینکه دو سه روز بعد دیدمش در لباس خادمی و گفتم به آرزویت رسیدی. امیر‌برزگر شعری با موضوع جمعه خونین مکه خواند. خودش خواسته بود که شعرش را قاب کنند و در یکی از رواق‌ها آویزان کنند. ناطق نوری، شکوهی، اکبرزاده، حسن خامنه ای، دکتر ولایتی را یادم هست که در جلسه حضور داشتند. یکی شعری خواند که در آن از تعبیر «اشک ناب» استفاده شده بود.

آقا گفتند که مگر ممکن است «اشک‌غیر ناب» هم داشته باشیم؟ که یک نفر دیگر گفت «شاید طرف تراخم داشته باشد» که این حرف موجب شوخی و خنده شد و آقا به دکتر ولایتی گفتند: «حالا شما باید درباره این شعر نظر بدهی که اصطلاح پزشکی دارد.» من شعری خواندم که در جایی از آن این بند‌ها بود: «و غول زنگی شب/ که سال‌ها دل ما را اسیر خود می‌داشت/ کلید خانۀ خورشید را/ به ما پس داد»؛ آقا گفتند «اسمش چیست؟» گفتم «اسم ندارد.»

گفتند «اسمی برای شعرت انتخاب کن!» این شعر، بعد‌ها بار‌ها در نشریات چاپ شد. رهبری در آن جلسه، رهنمود‌هایی دادند. اشاره‌ای به صحبت هایشان با اخوان کردند. جزئیاتش یادم نیست. بعدش گفتند «در همه قالب‌ها می‌شود شعر گفت و تا جایی سپید را دوست دارم که به جیغ بنفش منجر نشود.» بعد از جلسه، تک به تک با همه جداگانه دست دادند و خداحافظی کردند. سیدعبدا... عکسی از مراسم را به همه داد که در روزنامه قدس چاپ شد. همین دیدار هرسال با ده دوازده نفری از شاعران انجام می‌شد تا اینکه وسعت و شمول کشوری پیدا کرد و سنت هرساله است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->