مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ صدای توپ و خمپاره دشمن برایش درست شبیه صدای توپ فوتبالی بود که در مستطیل سبز از اینسو به آنسو میرود. او، هم مشتاق کار با توپ فوتبال بود و هم میلش به فیض شهادت. این واقعیت حکایت زندگی مردی است که کم میشناسیمش. فقط میدانیم مهدی منتجبی نامی ۳۰ شهریور ۱۳۶۲، جایی در دل تاریخ جنگ هشتساله دفاعمقدس این سرزمین به میدان نبرد شتافت و از آن مبارزه برایش هیچ بازگشتی نبود.
پسر آرامی که در میدان فوتبال پرشور و در میدان جنگ باصلابت بود. شهید مهدی منتجبی فوتبالیستی بود که اوایل دهه ۶۰ پایش به بازی توپوتور گرم شده بود، اما یکباره دل از دنیا رهانید و برای نبرد حق علیه باطل عازم جبهههای جنگ شد. در ادامه چند روایت از شخصیت مردی را میخوانید که بهاذعان همدورهایهایش، هم فوتبالیست خوب و هم انسان درستی بود.
برادر شهید مهدی منتجبی، هادی، از فوتبالیستهای قدیمی مشهد است. او برای ابومسلم بازی کرده است و در دنیای فوتبال بیشتر از برادر کوچکترش رشد کرد. هادی منتجبی در روایتی از وضعیت زندگی و شخصیت برادرش میگوید: «فوتبال را از فوتبال آموزشگاهی آغاز کرد. برای تیم دبیرستان نصیرزاده بازی میکرد که فوتبالیستهای زیادی را به ورزش این شهر معرفی کرده است. وقتی در مدرسه بازی میکرد، مورد توجه تیم منتخب نوجوانان استان قرار گرفت و برای این تیم به میدان رفت.
بعد از آن بود که فوتبال باشگاهی را در تیمهایی مانند استقلال و هواپیمایی بازی کرد؛ زیر نظر اسماعیل شجیع. او رفتهرفته به بازیکنی ششدانگ تبدیل شده بود که شوق شهادت او را به جبهههای نبرد حق علیه باطل فرستاد و در عملیات والفجر ۴ بود که به مقام شهادت رسید. او در پست هافبک بازی میکرد و همبازی نفراتی مانند محمد اعظم، مهدی ممقانی و شهید اصغر رضایی بود. یادم میآید من در دبیرستان بازرگانی بودم و او در تیم دبیرستان نصیرزاده و در فینال مسابقات آموزشگاهها باهم بازی کردیم. اگر مهدی زنده بود، فوتبالیست بزرگی میشد.»
اسماعیل شجیع مربی تیم منتخب نوجوانان استان در دهه ۶۰ و تیم هواپیمایی بود. مهدی شاگرد او بود. شجیع روایتش از شهید منتجبی را اینچنین بیان میکند: «او پسری آرام و منطقی بود. همیشه لبخند به لب داشت و تواضع و مطیع مربی بودن از مهمترین ویژگیهای شخصیتی او بود. ریزنقش و تکنیکی بود و در نهایت الگویی خوب مثل برادرش هادی را داشت که از او بزرگتر بود و برای ابومسلم بازی میکرد.
او در همان سالهای کوتاه حضورش در فوتبال نشان داد که استعداد نابی بود که میتوانست برای آینده استان بدرخشد؛ بازیکنی مؤمن و معتقد که راه شهادت را برگزید. آن سالها جوانان زیادی بودند که در تیمهای ما بازی میکردند و یکباره برای دفاع از کشور به منطقه میرفتند و چندی بعد خبر شهادتشان میآمد. مهدی هم که رفت، چند وقت بعد خبر شهادتش را آوردند. اگر بخواهم از ویژگیهای فنیاش بگویم، باید گفت که او بازیکنی بود که سر بالا بازی میکرد و طراح بود.»
همبازی شهید مهدی منتجبی تعبیر زیبایی از او دارد. علی مونسی میگوید: «بعضیها از قبل مشخص است متعلق به دنیای دیگری هستند. مهدی هم همینطور بود.» پیشکسوت فوتبال مشهد که در دهه ۶۰ در تیم استقلال و هواپیمایی با مهدی منتجبی همبازی بود، درباره شخصیت مهدی اینچنین روایت میکند: «مهدی قهرمانی بود که پهلوانی را بهمعنای تمام در وجودش داشت. ادب و اخلاق او زبانزد همه بود. برای توصیف شخصیت مهدی فقط واژه «شهادت» کافی است. با همه فرق داشت. هادی، برادرش، هم در تیم ما بود، اما او با همه حتی با برادرش فرق داشت. هافبک بازی میکرد و مهمترین ویژگی فنیاش خلاقیت و خوشفکربودن او بود. او که راه میافتاد، تیم رو به جلو به حرکت درمیآمد. او از شهدای اوایل جنگ بود و در صحن آزادی حرم مطهر رضوی آرمیده است.»
کاظم جزینی یکی دیگر از چهرههای فوتبال خراسان است که مهدی منتجبی را با چند ویژگی شخصیتی و فوتبالی میشناسد. او درباره منتجبی میگوید: «میتوانم بگویم او یک فوتبالیست فنی و هافبک تکنیکی بود. خیلی با مهدی همبازی نبودم، اما به هر حال میدیدم که فوتبالیستی شوتزن بود. این شوتزنی و قدرت او در حالی که ریزنقش بود و جثه خیلی بزرگی هم نداشت، برای همه جای تعجب داشت. از نظر جسمانی خیلی قوی هیکل نبود، اما توان بدنی خوبی داشت. شهید منتجبی اعتقادات مذهبی قوی داشت که برخاسته از زندگی خانوادگیاش بود. خانواده او هم همین اعتقادات مذهبی را دارند و او هم پرورش یافته همین مکتب بود. این باورها را میشد از چهره و رفتارش هم فهمید. عاقبت هم در همین مسیر به مقام رفیع شهادت نائل شد.»