به گزارش شهرآرانیوز؛ درست ترش این است که بنویسیم داستانهای دفاع و نه داستانهای جنگی؛ اما به هرحال جنگ آن قدر مایههای غنی و پروپیمانی دارد که هر نویسندهای را به خودش جذب میکند. در این میان قصه نویسانی که خود جنگ را از نزدیک دیده اند و حتی در قامت رزمنده در آن حضور داشته اند کمی با دیگران تمایز دارند. آنها طوری دیگر مینویسند؛ چون آنجا را زیسته و در آن حال وهوا نفس کشیده اند و طوری دیگر ما را به دل جنگ میکشانند. چهار اثری که در ادامه میخوانید نویسندههای در دل جنگ بوده اند و جزو بهترینهای داستانهای جنگی تاریخ ادبیات در این حوزه محسوب میشوند.
زمین سوخته بر اساس زندگی واقعی احمد محمود در دوران جنگ نوشته شده است. در دوران جنگ، او دردهای زیادی را متحمل شد. او کسی نبود که از همان ابتدا برای دفاع به جبهه برود. او نیز میخواست که با خانواده خود به شهر دیگری مهاجرت کند؛ ولی مردم دیگر شهرها آنها را نامرد و فراری میپنداشتند. هیچ کسی جز اهوازیها و خوزستانیها نمیتوانستند آنها را درک کنند. او به خوبی نشان میدهد که تازه بعد از برخورد بمب به تهران، مردم حال و هوای جنگ را درک کردند. محمود به خوبی ترسی که آن زمان در دلش وجود داشت به نمایش گذاشت و از سهل انگاری مردم و دولت آن زمان صحبت کرده است.
شاید همینها این اثر را به یکی از آثار متفاوت در حوزه جنگ عراق و ایران تبدیل کرده است. احمد محمود یک جنگ زده واقعی است که درد از دست دادن برادر را به خوبی درک کرده و آن را با نوک انگشتان هنرمندش، به صفحات کتاب «زمین سوخته» منتقل کرده است.
کتاب «زمین سوخته» ابتدا سال ۱۳۶۱ و توسط نشر نو به چاپ رسید. این کتاب بار اول در ۱۰ هزار نسخه منتشر شد و چاپ دوم آن ۲۲ هزار نسخه بود. چاپ سوم نیز در ۷ هزار نسخه به انتشار رسید. بین چاپ سوم و چهارم فاصلهای طولانی ایجاد شد؛ ولی بالاخره سال ۱۳۸۰، چاپ چهارم توسط انتشارات معین منتشر شد. جالب اینجاست که این کتاب سال ۱۳۹۸ به چاپ چهاردهم رسید. از دیگر آثار نویسنده میتوان به داستان یک شهر، دیدار و آدم زنده اشاره کرد.
احمد دهقان یکی از پدیدههای ادبیات داستانی ایران و ادبیات دفاع مقدس محسوب میشود. نویسندهای که در داستان پردازی، مرزهای کلیشه و احساسات را در نگارش آثار برای این گونه ادبی کنار گذاشته و با ایجاد گونه داستانی منحصر به فرد خود از پایه گذاران یک سبک ادبی و داستان نویسی خاص در ایران دهه هفتاد به بعد بوده است. سبکی که در آن داستانهایی بر پایه مستندات نویسنده نگارش مییابد؛ بدون اینکه بتوان ردی از او به عنوان نویسنده در داستان پیدا کرد. به عبارت دیگر دهقان در داستان نویسی سعی کرده است تا داستانی پر از جزئیات و پر کشش و تعلیق خلق کند که مخاطبش در کلمه به کلمه آن، مانند اثری سینمایی که با تکنیک دوربین روی دوش فیلم برداری شده است، با قهرمانش در کوچکترین اتفاقات و حسهای او شریک شود.
این رمان، داستان یک سفر حیرت انگیز و حتی اشراقی یک نوجوان به عمق جبهههای جنگ تحمیلی و بازگشت دوباره به نقطه ابتدایی داستان یعنی زندگی او را روایت میکند. دهقان در این داستان مخاطب خود را از ابتداییترین بخشهای جنگ در هر خانواده که شامل تمنای حضور یک جوان و مخالفت خانواده او است و در ادامه رفاقتها و دوستیهای شکل گرفته در بستر چنین رویدادی تا عمق خطر و روبه رو شدن با مرگ و صحنههای کشتار در نبرد پیش میبرد و در نهایت نیز مانند یک قطعه موسیقایی بار دیگر مخاطب اثر را به فرود در نقطه ابتدایی هدایت میکند.
راوی این کتاب؛ ناصر، رزمنده جوانی، است که بارها سابقه شرکت در جبهه را داشته و در بین امتحانات مدرسه، درس را رها کرده است و به همراه دوستش علی راهی منطقه جنگی جنوب میشود. در آنجا ضمن دیدار دوباره با دوستان سابقش، از قریب الوقوع بودن عملیاتی مهم اطلاع مییابد که در ادامه و در حین آن بسیاری از دوستانش شهید و مجروح میشوند. ناصر در ادامه ماجرا مجروح شده و پشت خط میآید و بعد از چند روز به شهر خود بازگشته و زندگی عادی را از سر میگیرد تا اینکه پس از مدت کوتاهی با دریافت نامهای از یکی از دوستانش خود را آماده بازگشت به منطقه میکند.
این کتاب داستان دیده بان نوجوان هفده سالهای است که به ناچار به جای دوست مجروحش، راننده ماشین حمل غذا میشود. نوجوانی که در کل داستان نامش را متوجه نمیشویم و فقط چند باری از پشت بی سیم با نام مستعار موسی صدایش میکنند. او متوجه میشود عراقیها یک ماشین رادار دارند. به دنبال این ماشین رادار میرود که به آن ماشین قیامت میگویند تا راز آن را بفهمد. این کتاب با نگاهی متفاوت نسبت به بقیه آثار حوزه دفاع مقدس نوشته شده و از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. بسیاری از مفاهیمی که در کتابهای دفاع مقدس همیشه تکرار میشوند، در این کتاب از زاویهای متفاوت روایت شده است، اگر تأکید خیلی از رمانها بر نگاهی مطلق گرایانه به مقوله جنگ و دین است، حبیب احمدزاده در این کتاب با نگاهی نسبی به این مفاهیم میپردازد.
کتاب شطرنج با ماشین قیامت که در کنار کتابهای اورهان پاموک در دانشگاه راجرز آمریکا در گروه مطالعات خاورمیانه تدریس میشود، برنده جایزه کتاب سال شهید حبیب غنی پور در بخش داستان و رمان دفاع مقدس، برنده جایزه ادبی اصفهان، کاندید کتاب سال انجمن نویسندگان و منتقدان مطبوعات کشور و کاندید قلم زرین و کاندید کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال ۸۵ شده است.
داوود غفارزادگان به عنوان یکی دیگر از نویسندگانی که از دفاع مقدس نوشته است، در رمان «فال خون» یک بار دیگر قدرت نویسندگی خود را به رخ کشیده است. «فال خون» روایتی دیگرگونه از حضور یک شخصیت در جنگ است. غفارزادگان در این کار، علاوه بر ایجاد حس و حالی متفاوت در حوزه جنگ، به نوعی نگاه خاص در داستان هم توجه نشان داده است. غفارزادگان نیز مانند بسیاری دیگر از نویسندگان هم عصر خود، عمده نگاهش را معطوف به وقایع پس از جنگ یعنی یافتن اجساد شهدای گمنام کرده و با استفاده از این نگاه، ذهنیت خواننده را به سوی جنگ واقعی معطوف کرده است.
شخصیت سربازی که در این رمان ساخته و پرداخته شده، گرچه در ابتدا با هراسی شبانه روزی درگیر است؛ به مرور زمان خود را با موقعیتهای واقعی جنگ تطبیق میدهد و تلاش میکند لحظههای جنگ را در ذهن خود مرور کند. نویسنده برخلاف دیگر نویسندگان که اغلب فضاهای جبهههای جنوب را به عنوان مکان اصلی حوادث جنگ برگزیده اند، خواننده اش را به فضای جبهههای غرب دعوت کرده است.
«فال خون» اثری حساب شده در گونه ادبیات جنگ است که بیش از نگاه جنگی، نگاهی همسو با رشد ادبیات داستانی دارد. «فال خون» نیز تاکنون به چندین زبان زنده دنیا ترجمه و عرضه شده است. هرگاه که حرف از ادبیات جنگ پیش میآید، خودبه خود نام هایی، چون احمد محمود با رمان «زمین سوخته» و قاسمعلی فراست با رمان «نخلهای بی سر» به یادمان میآید. دلیل این یادآوری ذهنی هم به آن علت است که نویسندگان مزبور از نگاه منتقدان و پژوهشگران ادبیات دفاع مقدس، به عنوان نویسندگان نسل اول شناخته شده اند.