یکی از کارکردهای برجسته هنر و فرآوردههای هنری در نظام اجتماعی، تسهیل ارتباطات انسانی و ایجاد بستری فرهنگی برای هدایت و معنامندی کنشهای گوناگون در زیست معاصر است، ازاین روی توسعه هنر در همه بخشهای اجتماعی و ایجاد پیوند پیوسته میان آثار هنری و مردم به گونهای که گروههای ناهمگون، همواره در برابر فرآوردههای هنری باشند، یکی از سیاستهای اصلی نظامهای برنامه ریزی و حکومت هاست.
از دیگر کارکردهای اساسی تحقق این سیاست، توسعه و پیشرفت سواد زیبایی شناختی مردم در راستای بهره مندی حداکثری از فرآوردههای هنری است که این امر، هم در نظام آموزشی و هم در فعالیتهای غیرمستقیم، پیگیری میشود. امروز بسیاری از هنرها ازجمله، موسیقی، سینما، تئاتر و نمونههایی از این دست به دلایل گوناگون ساختاری و تاریخی دردسترس مردم هستند و حتی میتوان مدعی بود که تا اندازهای در سبد مصرف فرهنگی خانوادهها قرار دارند.
هنرهای تجسمی با وجود اهمیت، گوناگونی و جذابیت برای طبقههای مختلف اجتماعی به دلیل ویژگیهای ارائه، دردسترس همه نیست و شیوه مصرف آنها متفاوت است؛ به همین دلیل نگارخانهها به عنوان فضاهایی واسط برای ارائه و البته فروش آثار هنرهای تجسمی در دنیا مطرح بوده اند.
ساختار نگارخانهها را میتوان یکی از تمهیدات باارزش نظام اجتماعی به منظور توسعه هنر در زیست اجتماعی دانست. چنان که اشاره شد، نگارخانه فضایی است که به شکل مستقیم زمینه مشاهده و دسترسی گروههای گوناگون مردمی به آثار هنرهای تجسمی را فراهم میآورد.
میتوان این گونه توضیح داد که نگارخانهها فضاهایی هستند که بستر دسترسی و آشنایی مردم با هنرهای تجسمی را فراهم میکنند و افزون بر ارتقای سواد دیداری و زیبایی شناختی، زمینه شکل گیری اقتصاد هنر و کمک به زندگی اقتصادی هنرمندان را نیز ممکن میکنند. نگارخانهها موجب میشوند مردم ضمن آشنایی با آثار متنوع تجسمی، به مرور در زندگی روزمره خویش، نقشی ویژه برای هنر درنظر گیرند؛ به عنوان نمونه نقاشی جزو هنرهای تجسمی پرسابقه در ایران است که ضمن آنکه هویت ویژه اسلامی ایرانی را در خود جای داده است، از کیفیت ممتاز و ویژهای نیز برخوردار است.
ولی اکنون در زندگی جاری جامعه ایرانی، نقاشی چه جایگاهی دارد و دیوار کدام خانه ایرانی با یک اثر نقاشی زینت یافته است یا کدام یک از ما قبول میکنیم که برای خرید یک تابلوی نقاشی هزینه کنیم؟ نگارخانهها به مرور زمان، این ضعف بنیادین را برطرف خواهند کرد؛ هرچند این مسئله نیازمند توسعه روزافزون این فضاها خواهد بود.
مشهد مقدس ازنظر کمیت و کیفیت هنرمندان از جایگاهی ممتاز در کشور برخوردار است و بر این اساس، دومین پایگاه برجسته هنرهای تجسمی ایران بوده است و پس از تهران، بیشترین و مهمترین نگارخانههای کشور را در خود جای داده است.
متأسفانه در عمل سه رویکرد اشتباه باعث شده است نگارخانهها در به سرانجام رسیدن دو هدف اصلی خویش یعنی ارتقای سواد هنری و توسعه اقتصاد هنر مؤثر واقع نشوند. نگارخانهها امروز به جای ارتباط با عموم مردم، پاتوقی برای حضور بخشهای محدودی از خود هنرمندان هستند و بیشتر یک فضای لوکس روشن فکرانه محسوب میشوند، تاجایی که بسیاری از مردم از کارکرد نگارخانه مطلع نیستند.
رویکرد اشتباه دوم که جنبه اقتصادی دارد، این است که به دلیل ضعف سواد هنری و تشویق نکردن مردم به خرید آثار فاخر و باارزش هنری، برخی نگارخانهها به مکانهایی برای فروش آثار غیرهنری یا شبه هنری که نه ارزش معنایی ویژهای دارند نه ارزش فنی و هنری درخورتوجهی، تبدیل شده اند.
رویکرد اشتباه سوم این است که برای مدیران هنری، فعالیت نگارخانهها تنها به فضایی برای ارائه گزارش کار بدل شده و جنبه تأثیرگذاری واقعی نداشته است؛ به همین دلیل به جنبههای توسعه حقیقی این مراکز فرهنگی، کمتر توجه شده است. نگارخانه درنهایت باید بتواند گردش اقتصادی لازم را تولید کند و از این طریق نه تنها هنر را توسعه دهد، بلکه به اقتصاد کشور، هنرمندان و درنهایت مردم نیز کمک کند. زمانی که این فرایند با آسیب مواجه شود، هیچ یک از کارکردهای اشاره شده محقق نخواهد شد.
مروری بر فروش نگارخانه ها، نشان میدهد که عملا نگارخانهها در زمینه فروش آثار هنری موفقیت چندانی نداشته اند و برای حفظ خویش ناچارند به اقدامات غیرتخصصی روی آورند. آشکار است که در چنین وضعیتی، بیماری کرونا بیشترین آسیب را به بار آورد و همان مخاطب محدود را نیز از نگارخانهها گرفت.
به نظر میرسد برجستهترین اشکال در تحقق کارکرد اقتصادی نگارخانه ها، نبود دریافت درست سیاست گذاران و مدیران از کارکرد نگارخانه هاست. با وجود آنکه در شیوه نامه فعالیت نگارخانه ها، به مسئله فروش آثار توجه شده، شیوههای اجرایی لازم برای آن پیش بینی نشده است.
مهمترین اقدامات بایسته برای پویایی نگارخانهها به ویژه در زمینه اقتصاد هنر، معرفی و ترویج نگارخانهها درمیان اقشار مردم، به روزرسانی فرایندهای قانونی فعالیت نگارخانه ها، ارائه مشوقهای لازم، قرار دادن بخشی از سبد خرید محصولات فرهنگی سازمانها و نهادها از نگارخانهها و راهکارهایی از این دست است که باید پیگیری جدی شود.
به کارگیری رویکرد اقتصادی و به ویژه دانش بنیان، برقراری تعامل میان نهاد متولی اصلی یعنی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی با سایر دستگاههای مؤثر همچون مدیریتهای شهری، صمت و نمونههایی ازاین دست، بازنگری قوانین و شیوه نامه ها، بایستگی آموزش رویکردهای اقتصاد هنر برای هنرمندان، تأسیس رشتههای اقتصاد هنر در دانشگاه ها، توجه به ظرفیت دیجیتال مارکتینگ در فعالیت نگارخانه ها، استانداردسازی فرایندهای برگزاری نمایشگاه و قیمت گذاری و توسعه فرهنگ مجموعه داری، درشمار بایدهای پیش روی موفقیت نگارخانهها خواهد بود.