چند روز قبل داشتم میرفتم خانه دیدم عباس آقا همسایه مان سربه هوا شده و با چشمانش دارد رد چیزی را میزند. کنجکاو شدم. بعد از سلام و احوال پرسی همان طوری که داشت رد میزد، گفتم: همسایه چه شده؟ گفت: همی تلفن ما چن روزه قطعه. بعد من هم که دل پردردی داشتم گفتم: دو ماهی هست سیمها را دزدیده اند و تلفن ماهم قطع است و از این ماجراها.
از روزی که تلفن ما قطع شده تا امروز من، پدرم، برادرم و خواهرم چندباری پیگیر قطعی شدیم و مخابرات گفت پیگیری میکند، اما خبری نشد.
من ۱۰۸ هزار تومان هم پرداخت کردم تا شاید با پرداخت قبض تلفن، مخابرات انگیزه پیگیری پیدا کند، اما باز هم خبری نشد. با تلفن همراه خودم و تلفن همراه پدرم چهار مرتبه اعلام خرابی کردیم باز هم خبری نشد. خلاصه که ناامید و فعلا بی خیال خط تلفن خانه مان که خاطرات تلخ و شیرین زیادی برایم دارد شدیم.
صبح آن روز آمدم روزنامه دیدم همکارم اوقاتش تلخ است، گفتم: چه شده؟ گفت: سیمهای تلفن را دزدیده اند، اینترنت قطع شده و هزار مکافات دیگر. او بعد از پیگیری بسیار از ادامه مخابرات ناامید شد، خودش رفت سیم خرید و مشکلش حل شد.
دیروز که به همکارم پیشنهاد دادم روایت روز را درباره سرقت سیم تلفن بنویسم گفت: عه سیم تلفن ما و خاله جانمان را هم دزدیده اند. بعد که خاله زنگ زده مخابرات گفته اند دو ماه طول میکشد تا رسیدگی کنند. خلاصه که این روزها اگر دوروبرتان را نگاه کنید حتما کسانی هستند که سیم تلفنشان را دزدیده اند، مخابرات هم یا جواب نداده یا اگر جواب داده امیدی به بازسازی سیمهای بخت برگشته نیست.
من هنوز روزی که در میانههای دهه هفتاد برای خانه پدربزرگم تلفن کشیدند را به یاد دارم. مرحوم آقا جان به همه شیرینی داد. بنده خدا تلاش بسیاری کرد تا امتیاز تلفن به خانه شان بدهند و یادم نمیرود اولین زنگهای آن تلفن و پدربزرگم را که پشت تلفن با چه شکوهی سخن میگفت.
بنده به نمایندگی از تمام شهروندانی که سیم تلفنشان را دزدیده اند از اداره محترم مخابرات درخواست دارم به وضعیت تلفنهای ما رسیدگی کند.