آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ سیدحسین طباطبائی قمی هم مثل خیلی از علمای دیگر، یک روزی مسیر طلبگی اش را از شهر قم آغاز کرد. گاهی به تهران میرفت و باز جلد حجرههای حوزه علمیه قم بود. یک بار هم که عازم سفر حج شده بود، در مسیر بازگشت، مقصدش را به سوی نجف انتخاب کرد تا از محضر علمای وقت، بهره ببرد.
زمانی که مردم مشهد از میرزا محمدتقی شیرازی در عراق خواستند یک عالم دانا و مجتهد و با تقوا به شهرشان بفرستد، حاج آقا حسین قمی سامرا بود. به گوشش رساندند که حضورش در مشهد نیازی است که فریاد شده. در همین جا بود که پس از ۴۰ سال نشستن پای کلاس درس علما و فقها، دست از آموختن کشید و عرصه را برای عرضه آنچه این سالها فراگرفته بود، مناسب دید. به مشهد رفت و پس از سرپرستی حوزه علمیه، با حضور در نمازهای جماعت، در ارتباط مستقیم با مردم و رویارویی با نیازهای روز جامعه قرار گرفت.
میگویند در یکی از جلسات درس خانگی اش وقتی صحبت از مباحث روز جامعه به میان آمد، در حالی که از جریانات روز متأثر شده بود، اعلام داشت «امروز اسلام فدایی میخواهد. بر مردم است که قیام کنند» اسلام آن روزها، در شرایطی نیازمند ریختن خون بود که قدرت مطلق کشور، رضاخان پهلوی، در جریان مراودات و سفرهای مکررش به ترکیه و کشورهای اروپایی، درصدد محو نشانههای اسلامی و حذف روحانیت با اندیشه منافات میان تمدن و مذهب بود. کلاه پهلوی و بعدتر کلاه شاپو، داشت لباس رسمی مردان میشد تا به این وسیله، پوشش روحانیت به تدریج فراموش شود. دستور به کشف حجاب بانوان هم، وسیلهای برای اعمال قدرت رضاخانی بود.
پس حاج آقا حسین قمی، با هم فکری علمای مشهد، بهترین گزینه برای سفر به تهران و گفتگو با شخص رضاخان در نظرگرفته شد. سیدحسین نیز پس از مشورت با قرآن، با توکل به استخارهای که خوب آمده بود، راهی تهران شد. به شهر ری رفت و پس از اقامت در باغ سراج الملک مشغول ملاقات با مردم شد. رژیم پهلوی که حضور مؤثر حاج حسین را زنگ خطری برای امنیت و قدرت خود میان مردم میدید، به سرعت وارد عمل شد و با محاصره محل سکونت او، از هرگونه مراوده اش با مردم جلوگیری و کمی بعد رسما بازداشت کرد.
خبر که به مشهد رسید، آتش به انبار باروت افتاد. مردم در اعتراض به بازداشت سیدحسین در حرم رضوی تحصن کردند و در ادامه اعتراضات خود با سرکوب وحشیانه رژیم پهلوی روبه رو شدند که منجر به ریختن خون صدها بی گناه شد. همان خونهایی که سیدحسین طباطبائی معتقد بود برای حفظ اسلام در چنین روزگاری، واجب و ضروری است. تجمع مردم در مشهد، منجر به آزادی سید حسین نشد و درنهایت او را به عراق تبعید کردند.
اما بی حکمت نبود که استخاره اش خوب آمد. بازداشت او، جرقهای زمینه ساز برای اعتراضات مردمی بود. اعتراضاتی که در نهایت منجر به سقوط پهلوی و لغو قوانین اجباری و غیرانسانی اش شد. رضاخان که از سلطنت کنار رفت، سیدحسین نیز به مشهد برگشت و با حمایت مردم، دولت وقت را مجبور به همکاری و همراهی در اجرای برنامههای خود کرد.
کارهایی نظیر لغو رسمی قانون حجاب اجباری، برپایی دوباره مساجد و پایگاههای مذهبی و کاهش فشار اقتصادی در طبقات ضعیف جامعه. سپس حاج آقا حسین قمی که رسالت خود را در کشور، تمام شده میدید به عراق برگشت و تا ۸۴ سالگی در شهر نجف زندگی کرد. ماههای پایانی عمرش جانشین مرجعیت عامه شیعیان شد و کمی بعد در جوار مرقد حضرت علی (ع) آرام گرفت.