جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد مراسم گرامیداشت مقام «کتاب، کتابخوانی و کتابدار» در مشهد برگزار شد (۳۰ آبان ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

ویکتوریا دانشور درگذشت+ علت فوت

  • کد خبر: ۱۲۹۵۲۵
  • ۲۲ مهر ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۱
ویکتوریا دانشور درگذشت+ علت فوت
ویکتوریا دانشور، خواهر سیمین دانشور در ۹۵ سالگی از دنیا رفت.

به گزارش شهرآرانیوز، محمدحسین دانایی، برادرزاده جلال‌آل احمد با اعلام درگذشت ویکتوریا، خواهر سیمین دانشور گفت: «ویکی خانم»، شب گذشته (پنجشنبه، ۲۱ مهرماه) از دنیا رفتند. 

ویکتوریا دانشور از اوایل مهرماه به علت کهولت سن در سی‌سی‌یو بستری بود و به گفته پرستارش تنها قلب او به وسیله دستگاه کار می‌کرد.

او تنها بازمانده دانشورها، در خرداد ۱۳۰۵ به دنیا آمد، پنج سال از سیمین دانشور کوچک‌تر  بود. او بعد از درگذشت سیمین مدتی در خانه این داستان‌نویس که حالا خانه موزه شده است، زندگی می‌کرد.

 ویکتوریا دانشور در گفت‌وگویی با ایسنا درباره خاطرات خود با خواهرش گفته بود:  ما کودکی خیلی خوبی داشتیم. پدر و مادرمان خیلی روشنفکر بودند. توی حیاط‌مان یک حوض بود که با خانمْ سیمین توی آن شنا می‎‌کردیم. نان ریز می‎‌کردیم و می‌دادیم به ماهی‎‌ها. من پنج سال از خانمْ سیمین کوچک‌تر بودم، اما با او خیلی عیاق بودم. او هر جا می‎‌رفت، مرا با خودش می‌برد. حتا بعدها وقتی با جلال آل احمد می‌رفتند دماوند، من هم با آن‌ها می‌رفتم. ما شش خواهر و برادر بودیم که همه فوت شده‌اند و فقط من مانده‌ام. در زمان کودکی هر وقت میهمان می‌آمد، سیمین شعرهای مختلفی می‏‌خواند و من ویولون می‎زدم. پشت پرده قایم می‌شدم، به پدرم می‎‌گفتم، بابا بگو من هم بیایم و ساز بزنم. بعد قرقر ویولون می‎‌زدم. 

ویکتوریا دانشور همچنین درباره‎ علاقه‎ سیمین به ادبیات و شعر گفت: خانمْ سیمین حافظه‌ خیلی خوبی داشت. شعری از حافظ را یک بار که می‎‌خواند، حفظ می‎‌شد. سعدی را هم حفظ بود. روزنامه‌ مدرسه دست او بود. سر صف که مقاله می‎‌خواند، همه برایش دست می‎‌زدند و می‎‌گفتند، این سیاه‌سوخته چه هوشی دارد! اولین کتاب خانمْ سیمین «آتش خاموش» بود. «شهری چون بهشت» هم کتاب دیگرش بود که من پشت جلد آن را نقاشی کردم. 

خواهر سیمین دانشور چگونگی آشنایی سیمین با جلال آل احمد را این‌گونه تعریف کرده بود:  ما عید رفته بودیم اصفهان و در اتوبوسی که می‎‌خواستیم به تهران برگردیم، آقایی صندلی کنارش را به خانمْ سیمین تعارف کرد. آن دو کنار هم نشستند. بعد آمدیم خانه. صبح دیدم خانمْ سیمین دارند آماده شوند بروند بیرون. من هم می‎‌خواستم بروم خرید. وقتی در را باز کردم، دیدم آقای آل‌ احمد مقابل در ایستاده است. نگو این‌ها روز قبل قرار مدارشان را گذاشته‌‎اند. روز نهم آشنایی‌شان هم قرار عقد گذاشتند. بعد همه را دعوت کردیم و در مراسم‎شان فامیل و همه‌ نویسندگان بودند. صادق هدایت هم بود. بعد آن‎ها خانه‌ای اجاره کردند و رفتند سر زندگی‎شان.

منبع: ایسنا

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->