کشور ما بیش از ۸۵میلیون نفر جمعیت دارد که بین کشورهای همسایه جمعیت خوبی محسوب میشود. فقط جمعیت پاکستان بیشتر از ایران است، اما باید بررسی کرد که مسئله ما در کشور چه بوده که باعث شده است سیاست افزایش جمعیت را دنبال کنیم. مسئله این است که جمعیت کشور ما با سرعت خیلی زیادی درحال پیرشدن است. برای اینکه جمعیت ما پیر نشود، دو راه وجود دارد؛ یا انسانها نباید به دوران سالمندی برسند یا باید فرزند بیشتری متولد شود تا جمعیت سالمند آینده را پشتیبانی کند.
بهنظر میرسد متولدان دهه پنجاه و شصت وقتی به سن سالمندی برسند، نزدیک به ۳۰میلیون نفر سالمند خواهیم داشت، اما اینکه این تعداد سالمند چه سهمی از کل جمعیت داشته باشند، به این بستگی دارد که الان چه تعداد نوزاد متولد شود. اکنون از هر ۱۰ ایرانی یک نفر بیش از شصت سال دارد.
اگر این شیوه فرزندآوری ادامه پیدا کند و بچههای کمی متولد شوند، در کشور ما در سه دهه آینده از هر چهار ایرانی یک نفر بیش از شصت ساله خواهد بود و جامعه بهشدت پیری خواهیم داشت. در این صورت، افراد کافی در سنین فعال اقتصادی وجود ندارند تا این افراد سالمند را حمایت کنند و در نتیجه با مشکلاتی متعدد روبهرو خواهیم شد.
کشورهای متعددی هستند که جمعیت آنها پیر شده است، مثل ایتالیا، آلمان، انگلیس و ژاپن. حال این سؤال مطرح است که چرا این کشورها مشکلی ندارند؟ واقعیت این است که این کشورها هم با مشکلات زیادی روبهرو شدهاند. کشوری مثل انگلیس وزارت تنهایی و کشور چین وزارت زادوولد و جمعیت راه انداختهاند. همچنین، کشورهای انگلیس و آلمان برخلاف نژادپرستی واضحشان، با اینکه مطلوبشان نیست، ناچار شدهاند برای تأمین نیروی کار مهاجرپذیری داشته باشند.
در نتیجه کشورهایی که جمعیت آنها پیر شده است، با مشکلاتی متعدد روبهرو هستند و مجبور شدهاند سیاستهای تشویقی برای افزایش جمعیت و مهاجرتپذیری ایجاد کنند. از سوی دیگر، این کشورها بعد از اینکه به توسعه رسیدند و اقتصادی قوی پیدا کردند، جمعیتشان نه براساس کنترل جمعیت بلکه بهدلیل مسائل فرهنگی مثل انقلاب جنسی پیر شده است و، چون اقتصادی قوی داشتهاند، تا حدودی توانستهاند از عهده جمعیت پیرشان بربیایند.
متأسفانه جمعیت کشور ما با سرعت زیادی درحال پیرشدن است و اقتصاد ما هنوز قدرتمند نشده است. اینها مشکلات ما را دوچندان میکند. تفاوت دیگر کشور ما با کشورهای توسعهیافته، در زمینه سالمندی این است که در آن کشورها دویستسیصد سال طول کشیده است که جمعیت فوقالعاده جوان به جمعیت خیلی پیر تبدیل شود، اما در کشور ما این اتفاق در نیم قرن اتفاق خواهد افتاد.
جایی گفته شده بود که ایران سومین کشور دنیاست که با بیشترین سرعت جمعیتش درحال پیرشدن است و این سرعت هم برای ما جای بحث دارد. حال باتوجه به اینکه خیلی از زیرساختها آماده نیست، آیا باید سیاست افزایش جمعیت را دنبال کنیم یا خیر؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت ما درواقع بر سر دوراهی قرار گرفته ایم؛ یک راه این است که به سمت افزایش فرزندآوری حرکت کنیم که در این صورت جلو سالخوردگی جمعیت گرفته میشود و ما در آینده جمعیت بیشتری خواهیم داشت، اما اگر نتوانیم این جمعیت زیاد را مدیریت کنیم، با بحرانهایی بزرگتر رودررو خواهیم شد. راه دیگر هم این است که به سمت سیاستهای افزایش جمعیت نرویم و اجازه دهیم جمعیت پیر شود.
اما مسئله این است که جمعیت پیر اصلا مدیریت پذیر نیست که اگر بود، غربیها باید از عهده اش برمی آمدند که اقتصادهای قوی دارند و سالهای سال کشورهای دیگر را چپاول کرده اند.
مدیریت پذیرنبودن جمعیت پیر، بی شک ما را با مسائل اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و اجتماعی درگیر میکند، به ویژه برای کشوری با موقعیت ایران که با مشکلاتی زیاد روبه روست و دشمنان زیادی دارد که منتظر زوال جمعیت آن هستند تا بتوانند به کشور حمله نظامی کنند.
آقای برجنسکی سال۲۰۰۹ با وال استریت ژورنال مصاحبه کرده و گفته بود از فکر حملات پیش دستانه به تأسیسات هستهای ایران اجتناب کنید و با ایران بازی طولانی مدتی را آغاز کنید، زیرا وضع تغییر نسل و تغییر آمارهای جمعیتی به نفع نظام کنونی نیست.
مسئله این نیست که ایران تصمیم گرفته است به مردم فشار بیاورد تا نیرو بسیج کند و بتواند به افراد نظامی اضافه و کشور گشایی کند، بلکه هرکسی حکومت را به دست بگیرد، نیازمند این است که جمعیتی جوان داشته باشد و جمعیت پیر به نفع هیچ حکومت و پیرو آن، به سود مردم نیست. مسئله جمعیت مسئلهای صددرصد ملی است.