معصومه متیننژاد | شهرآرانیوز؛ همه ما آدمها دارای ویژگیهای اخلاقی و رفتاری منحصربهفردی هستیم که حکم شناسنامه را برایمان دارد. با این حال، از یک مجموعه قواعد و قوانین کلی هم پیروی میکنیم که لازمه زندگی اجتماعی است و به آن فرهنگ عمومی میگویند. منظور مجموعهای از رفتارها، باورها، اعتقادات، ارزشها و هنجارهای اجتماعی است که خواسته و ناخواسته به زندگی تکتک ما گره خورده و معیاری برای تشخیص درست و نادرست در زندگیمان شدهاست.
شاید واژه «بافرهنگ» و «بیفرهنگ» که روزانه دهها بار از آن در تعاملات اجتماعیمان استفاده میکنیم، از همینجا نشئت گرفتهباشد. رفتارهایی در حوزه فرهنگ شهروندی که امروزبه مناسبت روز فرهنگ عمومی قصد داریم به واکاوی بخشی از آنها باهم بپردازیم.
چه محصل باشیم و چه شاغل و خانهدار یا حتی بیکار، برای رفتن از خانه به هرمقصدی، نیازمند وسیلهای هستیم که میتواند شخصی یا عمومی باشد. شاید در نگاه نخست، این قدرت اقتصادی ما باشد که این موضوع را مشخص کند، ولی از این مسئله مهمتر، بحث مصلحت عمومی است که به زندگی همه ما گره خوردهاست. حملونقل عمومی ما ضعفهای زیادی دارد، اما باوجود همه این نقصها، بازهم مزایای استفاده از آن بر معایبش میچربد، مانند مصرف کمتر سوختهای فسیلی، کاهش آلودگیهای زیست محیطی و حوادث ترافیکی و آرامترشدن فضای شهری.
استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی مانند اتوبوس، مترو و تاکسی نیازمند رعایت یک مجموعه رفتارهای اجتماعی هم هستند که به نظام شهروندی ما هویت میدهند، مانند اینکه هزینه مقرون بهصرفه استفاده از هرکدام از این وسایل را بپردازیم؛ از آسیبزدن به آنها خودداری کنیم؛ برای استفاده دیگران هم بهاندازه خودمان حق قائل شویم و هوای شهروندان آسیبپذیرمان مانند سالمندان، معلولان و بیماران را بیشتر داشتهباشیم.
بانکها، ادارات، پارکها، سینماها، کتابخانهها، سالنهای ورزشی و فروشگاهها، نمونهای از مکانهایی هستند که ما روزانه برای انجام بسیاری از کارها به آنها سر میزنیم. این مکانها دولتی باشند، حکم بیتالمال و خصوصی باشند، حکم حقالناس را دارند و هرگونه دخل و تصرف یا آسیبی به آنها اشکال شرعی و قانونی دارد. همه این مکانهای عمومی درحالی که حکم یک واحد را دارند، مجزا ازهم نیز هستند و نمیتوان حساب و کتاب آنها را باهم مخلوط کرد، یعنی ما نمیتوانیم خودکار یک بانک را به بانک دیگر یا کتاب یک کتابخانه را به کتابخانه دیگری ببریم.
لازمه حضور در همه این مکانها هم رعایت قوانینی است که عمومی یا خصوصی برای تکتک آنها وضع شدهاست، مانند اینکه در مکانهای عمومی نباید با صدای بلند با دیگران یا با گوشی همراه صحبت کرد یا در مراجعه به بانکها و برخی ادارات باید پیش از انجام هر کاری نوبت گرفت، بنابراین اینکه بخواهیم بهاسم راحتی، سلیقه، آزادی یا هرعنوان دیگری قوانین استفاده از این مکانها را زیرپا بگذاریم، نتیجهای جز هرج ومرج عمومی و تجاوز به حق و حقوق دیگران نخواهد داشت.
محیط شهری برخلاف روستایی دارای زیبایی طبیعی نیست، برای همین شهرداریها مجبور به استفاده از المانها و فضاسازیهای مصنوعی مانند کاشت چمن و گل وگیاه میشوند و سالیانه هزینه زیادی را صرف ایجاد و نگهداری از آنها میکنند. هزینهای که مستقیم از جیب مردم و محلهایی مانند مالیات و عوارض تأمین میشود، بنابراین هرگونه آسیب یا تخریبی در آنها به معنای تجاوز به حق و حقوق دیگران و تحمیل هزینههای بیشتر به مردم است.
ریختن زباله در کوچه و خیابان، وارد کردن آسیب به اموال عمومی مانند سطلهای زباله و ایستگاههای اتوبوس، تخریب در و دیوار، مخدوش کردن رنگآمیزیها و زیباسازیهای درون شهری، کندن گل و گیاه و راه رفتن روی چمنهای کاشته شده، ندادن هزینه استفاده از وسایل حملونقل عمومی و چسباندن برچسب و تبلیغات روی درودیوار، نمونهای از محلهای هزینهکرد روزانه شهرداریهاست که بهجای ایجاد امکانات جدید و بهبود فضاهای شهری اتفاق میافتد و همه ما، کم و زیاد در این حیف و میل سرمایهها مسئولیم.
حتما مَثَل مردی را شنیدهاید که در یک سفر گروهی، کف کشتی را به بهانه اینکه محل نشستن خودش است، با یک میخ سوراخ کرد و سبب غرق شدن همه شد! زندگی اجتماعی هم همین حکم را دارد و کسی نمیتواند خود را جدا از دیگران بداند. هرکاری که ما در فضایی خارج از خانه که مکانی خصوصی است، انجام بدهیم، همه از آن متأثر خواهیم شد؛ از ریختن زباله و تخریب اموال عمومی بگیرید تا رعایت نکردن قوانین ترافیکی، پس بهکاربردن عباراتی مانند «دوست دارم» و «دلم میخواهد» در زندگی اجتماعی معنایی ندارد و کسی نمیتواند فقط ساز خودش را کوک کند.
یک طرف این ماجرا، ما هستیم که اجازه چنین کارهایی را نداریم و طرف دیگرش هم باز خودمان هستیم که نباید اجازه این کار را به دیگران بدهیم. به عبارت سادهتر همه ما به هم مربوطیم و دربرابر هم نیز مسئولیم، یعنی اگر میبینیم کسی خطایی میکند و حق و حقوق دیگران را نادیده میگیرد، مسئولیم که به او تذکر بدهیم. این مسئله هم یک وظیفه شهروندی است و هم یک وظیفه شرعی. حتم بدانید؛ جامعهای که همه ما خودمان را در برابر آن مسئول بدانیم، کم از آن مدینه فاضلهای ندارد که در رویاهایمان به دنبال آن هستیم.