خندان، بیات - حوادث سلسلهوار میآیند؛ حمله به مدرسه نواب، راهپیمایی ۲۱ رمضان، آزادی زندانیان سیاسی، تعطیلی روزنامهها، پایینکشیدن مجسمهها، تظاهرات روز تاسوعا و حمله به بیمارستان امامرضا (ع). اینگونه است که دیماه فرامیرسد تا خونینترین روزهای انقلابی کشور در مشهد رقم بخورد؛ روزهایی که به وقت خود در اعتصاب سراسری مطبوعات کمتر خوانده شدند، اما بههرحال چندی بعد مجال بیان یافتند. در این خطوط مروری کردهایم بر وقایع پس و پیش آن روزهای مشهد.
۱ دی ۱۳۵۷
تظاهرکنندگان از منزل آیتالله شیرازی و قمی بهسمت تحصن بیمارستان امام رضا (ع) و تشییع جنازه شهید حنایی که روز ۲۳ آذر زخمی شده است، حرکت میکنند. پس از سخنرانی سیدهادی خامنهای، پیام امام بهمناسبت کریسمس قرائت میشود که در آن از مسیحیان درخواست شده «برای نجات مردم از ظلم دستگاه حاکم» دعا کنند. فرماندار نظامی جدید مشهد نیز با هلیکوپتر درحال بازدید از شهر است.
۲ دی ۱۳۵۷
قتل ۲ مأمور شهربانی و شهادت یک نفر، تظاهراتی را شکل میدهد که با تیراندازی مأموران، ۸کشته دیگر بر جای میگذارد.
۴ دی ۱۳۵۷
قراربرای سردادن تکبیر در ساعت ۹شب بهمدت ۵ شب میان مشهدیها گذاشته شده است. وکلا و کارمندان دادگستری هم برای یک هفته اعتصاب را شروع میکنند. اختلافنظر بین استاندار و فرماندار نظامی سبب احضار سرلشکر میرهادی به تهران میشود.
۵ دی ۱۳۵۷
بازار تعطیل میشود و تظاهرات پرشمار مشهدیها بهمناسبت حملات ۲ دی از مقابل منزل آیتالله شیرازی بهسمت فلکه حضرت، سپس فلکه ضد و بعد بهسمت عدلخمینی و مقابل شهربانی، درست روبهروی سربازان مسلح انجام میشود. تظاهرات در بیمارستان امامرضا (شاهرضا سابق) پایان میگیرد. شایعه تظاهرات زندانیان سیاسی در زندان مشهد و آتشسوزی آن به شهر میرسد که حقیقت دارد.
۶ دی ۱۳۵۷
امامخمینی (ره) در پیامی از تحصنکنندگان و پزشکان مشهد تشکرمیکنند. چند تن از مأموران بهدست گروهی ناشناس کشته میشوند و شبنامه تهدیدآمیز مقابل منزل نظامیان پخش میشود.
۷ دی ۱۳۵۷
بهدنبال شایعه اختلاف میان کارمندان استانداری در اعلام همبستگی با انقلاب، تانک و نفربرهای ارتش مقابل استانداری، موضع میگیرند.
نیروهای نظامی با ورود تظاهرکنندگان پراکنده و کارمندان موافق انقلاب تا منزل آیتالله شیرازی همراه مردم میشوند. بازاریان با میرزاجواد تهرانی، مرعشی، احمدزاده و چند نفر از قضات اطراف زندان تحصن میکنند تا موافقت مسئولان برای انتقال زندانیان سیاسی به محلی مناسبتر گرفته شود.
۹ دی ۱۳۵۷
شنبه بهمناسبت سالگرد قیام خونین ۹ دی قم و چهلم کشتار در حرم، عزای عمومی اعلام شده و قرار است تظاهراتی برگزار شود که پایانش مقابل استانداری است. جمعیت تظاهرکننده با رفتن بهسمت استانداری، در ابتدا وارد محوطه آن میشوند، اما با خبر ورود تانک و چند نفربر به بیرون میآیند. ابتدا شعارها درمقابل این نظامیان تند است، اما با شایعه اعلام همبستگی آنها «مردم در دام ارتش ضدخلق» میافتند.
تانکها چند زن و کودک را زیر میگیرند و همهچیز آشفته میشود. فروشگاه لشکر، سینما شهر فرنگ، کارخانه پپسی، انجمن ایران و آمریکا، خانه ۲ مستشار آمریکایی، انجمن ایران و انگلیس، اداره آگاهی و زندان زنان به آتش کشیده میشود. شب همه در منزل آیتا... شیرازی جمع هستند که اویسی (فرماندار نظامی تهران) تماس میگیرد و بعد از مذاکره اعلام میکند «فردا در مشهد جوی خون به راه خواهد افتاد.» چند مأمور آگاهی و ۲ دژبان و یک سرباز زخمی در منزل آیتا... شیرازی بازداشتند. مردم با شعار «میکشم میکشم آن که برادرم کشت» درخواست اعدام آنها را دارند. چند مأمور آگاهی که جرمشان ثابت نشده است، آزاد میشوند و سرباز زخمی که حالش وخیم است، به بیمارستان اعزام میشود. مشورت، اما درباره ۲ دژبان که درحال تیراندازی دستگیر شدهاند، ادامه دارد که حکم آزادی آنها ازسوی آیتا... شیرازی و میرزاجواد تهرانی و سیدعبدالکریم هاشمینژاد اعلام میشود. ۲ دژبان پساز متفرقشدن جمعیت، مخفیانه آزاد میشوند، اما لحظاتی بعد، صدای فریادشان به گوش میرسد؛ فردا مردم جسد مثلهشدهشان را آویخته از مجسمه میدان (شهدا) میبینند.
۱۰ دی ۱۳۵۷
جنازهها در مراسم صبحگاه نمایش داده میشوند و سربازان برای کشتن مردم و انقلابیها تهدید و ترغیب میشوند؛ «اگر فرار کنید، ما شما را تیرباران میکنیم و اگر تیراندازی نکنید، آنها شما را خواهند کشت! بکشید تا کشته نشوید!» حمله سربازان به مردم سراسری است، تجمع و غیرتجمع هم ندارد، اما در میدان مجسمه و چهارراه نادری (شهدا) شدیدتر است. در این محدوده، منزل آیتالله شیرازی پایگاه مردم شده است و آنان تلاش میکنند به اسلحههای موجود در ساختمان نیروی پایداری دست پیدا کنند.
پسر آیتالله شیرازی پشت بلندگو مرتب از مردم میخواهد متفرق شوند. او میگوید «هر کس امروز کشته شود، شهید نیست.»، اما دیر شده و تیراندازی به اوج خود رسیده است. جنازهها جز آنهایی که به دست مردم افتاده، توسط نظامیان جمع میشود. کسی نمیداند تعداد کشتهها چقدر است، اما خبرها از گوشه و کنار شهر گویای خونینترین روز مشهد است.
۱۱ دی ۱۳۵۷
مراسم بزرگداشت شهدای ۱۰ دی در مسجد گوهرشاد به دعوت روحانیت مبارز برگزار میشود. اخبار ۱۰دی پساز شکستهشدن اعتصاب ۶۱روزه مطبوعات، بازتاب داده میشود.
آمار شهدای ۱۰دی در رادیوایران ۲۰۵ نفر و در رادیو مسکو ۳۰۰۰نفر اعلام میشود. ساواک با منازل مردم تماسهای مشکوک میگیرد که از خانه خارج نشوند. استعفای دولت نظامی ازهاری و نخستوزیری شاهپور بختیار و پدیدآمدن اختلافنظر جدی بین درجهدارها و سربازان و افسران وظیفه در حمله به مردم از دیگر وقایع این روز است.
۱۲ دی ۱۳۵۷
سخنرانی سیدعبدالکریم هاشمینژاد در مسجد گوهرشاد و طرح عدم رسمیت نخستوزیری بختیار و اعلام نخستوزیری بازرگان ازسوی امام و تعطیلی یکهفتهای ادارات مشهد بعداز انعکاس اتفاقات ۹ دی در رادیوهای خارجی در وقایع این روز ثبت شده است. بنا به درخواست آیتا... قمی و پیرو کمبود برخی مواد خوراکی در مشهد، کامیونهای نان و برنج از روستاهای اطراف به مشهد اعزام میشوند.
۱۳ دی ۱۳۵۷
یک درجهدار ژاندارمری توسط مجاهدین به قتل میرسد و دیوارهای شهر از شعار پرمیشود.
۱۴ دی ۱۳۵۷
استعفای سپهبد صادق امیرعزیزی (استاندار خراسان) و ترک مشهد با یک پیکان و نیز استعفای غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی تهران و ترک ایران در تاریخ ۱۴ دی ثبت شده است.
۱۵ دی ۱۳۵۷
خبر حمله به آیتالله شیرازی که به قریه گلستان رفته است انتشار مییابد و دستور آیتالله قمی بهمنظور تشکیل انجمنهای محلی برای برقراری امنیت صادر میشود.
۱۶ دی ۱۳۵۷
برگزاری مراسم هفتم شهدای ۱۰دی در باشگاه دانشگاه و اعلامیه آیتا... قمی به زنان محجبه برای راهپیمایی در روز ۱۷دی، سالگرد اعلام فرمان کشف حجاب، جزو حوادث این روز است.
۱۷ دی ۱۳۵۷
زنان محجبه از منزل آیتالله قمی بهسمت فلکه حضرت و مسجد گوهرشاد راهپیمایی میکنند. مطبوعات دوباره منتشر و بازار مجددا باز میشود. در این روز، چند ساواکی توسط مردم کشته و به دار آویخته میشوند. همه باور کردهاند که مشهد در دست مردم است.