محمدجواد ابوعطا - مادر باردار که ماههای پایانیاش را سپری میکرد و قرار بود فرزندش اسفندماه به دنیا بیاید، به سختی خودش را به پلیس فتای خراسان رضوی رساند. او که از خستگی نمیتوانست روی پاهایش بایستد، روی صندلی رها شد. این خانم با دردست داشتن مرجوعه قضایی که پس از نیم روز دوندگی توانسته بود آن را بگیرد، از زنی شکایت کرد که فریبش داده بود و تمام اندوخته خانوادگیاش که قرار بود برای مخارج بیمارستان صرف شود را کلاهبرداری کرده بود، و حالا این مادر بیستویک ساله که از ترس موضوع را حتی به همسرش نگفته بود، درخواست رسیدگی به پروندهاش را داشت.
ریشه شکلگیری این پرونده به چند هفته قبل بازمیگشت، زمانی که پس از انجام آخرین سونوگرافی، پزشک معالج ابتدای اسفندماه را زمان به دنیا آمدن اولین فرزند زن جوان اعلام کرد و نامه معرفی به یکی از بیمارستانهای مشهد را به او داد. تمام ذوق و شوق مادر جوان، لابهلای چرتکه انداختنهای همسرش برای محاسبه خرجهای بیمارستان و... گم شده بود. نداشتن بیمه و همچنین بیپولی ذهن آنها را درگیر کرده بود، تنها اندوختهشان طلاهایی بود که از زمان ازدواج برایشان مانده بود. به ناچار تصمیم گرفتند که این طلاها را
بفروشند.
زن جوان به جای اینکه ماههای پایانی را در آرامش باشد تا خطری جنینش را تهدید نکند، روز و شب تمام افکارش درباره چگونگی تهیه هزینههای بیمارستان میچرخید و آرامشش را به باد میداد. فروش طلاها آخرین تصمیم مشترک این زوج جوان بود، اما افکار دیگری نیز در ذهن زن میگذشت که همسرش از آن بیخبر بود.
دیوار بلند بیاعتمادی به بازار
زن جوان در ذهنش مبالغی که میتوانست از فروش طلاها به دستشان بیاید را محاسبه میکرد، وقتی ۳۱ گرم طلا را به قیمت روز حساب میکرد مبلغی دلخواه به دست میآمد، اما وقتی به قیمتی که طلافروشان هنگام خرید برمیداشتند، فکر میکرد، به نتایج ناخوشایندی میرسید.
همین افکار در نهایت او را وادار کرد که دست به کار شود و به جای اعتماد به بازار، تصاویر طلاها را در فضای مجازی و یکی از سایتهای واسطهگر بگذارد تا شاید مشتری بهتری پیدا شود. او بدون مشورت با همسرش تصاویر النگوهای طلایش را در این سایت گذاشت و مبلغ ۱۶ میلیون تومان هم زیر آن نوشت و البته جایی برای چانهزنی باز گذاشت.
ساعت حدود ۵ عصر بود که فردی ناشناس با او تماس گرفت. زنی در آنسوی خط اعلام کرد که خواهان خرید طلاهای اوست و، چون شب میخواهد به مجلسی برود، فرصت ندارد که تا فردا صبر کند. همین شد که آدرس را گرفت و ساعتی بعد با یک خودروی لوکس شاسیبلند خود را به آدرس رساند.
خریدار زنی تنها و شیک پوش بود و لفظقلم صحبت میکرد و بسیار خوش بیان بود. او به دعوت صاحبخانه به داخل رفت تا از نزدیک طلاها را ببیند. وقتی النگوها را از نزدیک دید، آنها را بسیار پسندید و از حسادتهای زنانهای گفت که با همسران برادران شوهرش داشت.
مادر باردار که شیفته خوشلفظیهای زن شیکپوش شده بود، هنگام چانهزنیهای مرسوم بر سر قیمت، تمام ماجرایی که آنها را وادار به فروش طلاها کرده بود را بیان کرد. در این شرایط مشتری هم برای کمک به آنها و با عنوان اینکه اصلا مبلغ اضافه را به عنوان رونمایی به فرزندشان میدهد، اعلام کرد که طلاها را به همان مبلغ ۱۶ میلیون تومان میخرد.
هنگام تسویه حساب، مشتری اعلام کرد که با توجه به تعطیلی بانکها نتوانسته این میزان پول را نقدی تهیه کند و حالا باید پول را به حساب زن جوان واریز کند. امکان کارت به کارت با توجه به محدودیت در انتقال این میزان وجه نبود. او تصمیم گرفت که با استفاده از نرمافزارهای بانکی این عملیات را انجام دهد و چندینبار هم این کار را تکرار کرد، اما انتقال انجام نشد و آن را پای اشکالات سیستمهای بانکی و همچنین شلوغی سامانهها گذاشت.
زن شیکپوش با اشاره به اینکه تمام راههای انتقال بسته است، به مادر جوان اعلام کرد که این وجه را با استفاده از سیستم بانکی ساتنا از حساب همسرش انتقال میدهد، اما چون بانک تعطیل است، این وجوه فردا به حساب زن جوان واریز میشود.
او با ثبت انتقال، رسید تایید انتقال را نشان داد و پس از مطمئن شدن زن جوان طلاها را از او گرفت و با آرزوی خوش قدمی نوزاد، آنجا را ترک کرد.
مادر جوان که از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید و راضی از تدبیری که در پیش گرفته بود، موضوع را به همسرش نگفت و منتظر شد تا پس از واریز وجه به حسابش او را شگفتزده کند.
فردای آن روز هم خبری از واریز وجه به حسابش نشد. زن جوان که نگران شده بود به بانک مراجعه کرد و فهمید که پولی به حسابش نیامده است. کارمند بانک در ادامه به زن جوان توضیح داد که از سیستم پایا در انتقال وجوه کم و سیستم ساتنا برای وجوه بیش از ۱۵ میلیون تومان استفاده میشود، اما برخی بانکها این اجازه را به مشتریهایشان میدهند که بدون داشتن موجودی بتوانند عملیات انتقال را ثبت کنند و حتی اگر موجودی داشته باشند نیز میتوانند تا چندساعت این عملیات را لغو کنند.
زن جوان متوجه شد که از او کلاهبرداری شده است به همین دلیل با حضور در دادسرا از این فرد شکایت کرد و با دریافت مرجوعه قضایی به پلیس فتا معرفی شد.
جزئیاتی از یک فریب
رئیس پلیس فتای خراسانرضوی با اشاره به اینکه تاکنون پروندههای مشابه زیادی در این باره تشکیل شده است بیان کرد: البته مرجع رسیدگی به این پرونده، چون اتفاقی در فضای مجازی صورت نگرفته پلیس آگاهی است، اما با این حال تمام تلاش خود را برای شناسایی متهم به کار میگیریم.
سرهنگ جواد جهانشیری ادامه داد: بارها اعلام کردهایم که سایتهای واسطهگر محل مناسبی برای خرید و فروش کالاهای با ارزش همچون طلا، ارز و... نیست، چرا که گاهی شیادان با سوءاستفاده از وضعیت موجود و خرید کالا بدون نشان دادن خود، پولهایی با منشأ سرقتی را به حساب شهروندان واریز میکنند که دردسرهای زیادی برایشان ایجاد میکند.
وی با اشاره به جزئیات این پرونده اعلام کرد: فروشنده از خریدار تقاضای یک کارت ملی میکند که او نیز کارتی را نشان داده و اعلام میکند متعلق به همسرش است و با حساب او اقدام به انتقال وجه کرده است، بررسیها نشان داد که کارت ملی جعلی بوده و حتی احتمال دارد که حساب بانکی نیز جعلی باشد.