مرضیه ترابی | شهرآرانیوز؛ آصف الدوله علاوه بر مالیاتهای سنگین و نامتعارف، برای مالاندوزی بیشتر، دست تعدی به اموال و نوامیس مردم دراز میکرد و دختران معصوم و بیگناه روستایی را به جای مالیاتهای ادعایی خودش از روستاییان میگرفت و به ترکمانان میفروخت. از سوی دیگر، آصفالدوله با احتکار گسترده گندم و جو، در شرایطی که به دلیل ملخزدگی، قحطی و کمبود ارزاق عمومی بیداد میکرد، خشم مردم را برانگیخت و آنها برای نجات خود از دست این دژخیم، دست به دامن علمای مشهد شدند. طولی نکشید که با اشاره برخی علمای شهر، طلاب علوم دینی به میدان آمدند و در یک گردهمایی گسترده در مسجد گوهرشاد، به اقدامات غیرانسانی آصفالدوله اعتراض کردند.
خروش علما و روحانیون مشهد
با ورود علما و طلاب به این ماجرا، مردم نیز، به سوی حرم رضوی حرکت کردند و در مسجد گوهرشاد جمع شدند. حیاط مسجد و شبستانهای آن مملو از جمعیت بود. طولی نکشید که مردم در دیگر صحنهای حرم رضوی نیز، اجتماع کردند و کار بالا گرفت. با تدبیر چند نفر از علما، نامهای تهیه و درخواستهای مردم در آن درج شد و چند نفر از طلاب، آن را به دست آصفالدوله رساندند، اما او به این نامه هیچ توجهی نکرد و در پی این اقدام، تلگرافخانه را بست و اجازه گزارش وضعیت مشهد را به تهران نداد. او طلبههایی را که حامل نامه بودند، بهشدت مضروب کرد و به حاجی محمدحسن معاونالتجار، تاجری که در امر احتکار گندم همکار و همدست آصفالدوله بود، پیغام داد که تفنگچیهایش را برای متفرق کردن مردم بفرستد.
از آن سو، مردم با دیدن روحانیون مضروب شده و سرو صورت خونین آنها، کاسه صبرشان لبریز شد. دو نفر از علما به نامهای «سید عباس» و «سید ابراهیم لنکرانی» به آصفالدوله نامهای تهدیدآمیز نوشتند و اخطار کردند که اگر صدای مردم را نشنود و دست از اقدامات خود بر ندارد، او را «به قوه جبریه و قهریه ملیه» معزول خواهند کرد. اما باز هم حاکم مستبد خراسان گوش شنوایی نداشت و به جای توجه به این صحبتها، به میرزاکاظم آقا، متولی وقت آستانقدس هم دستور داد که مردم را از صحنهای حرم مطهر و مسجد گوهرشاد بیرون کند، اما مگر این کار شدنی بود؟ وقتی تلاش مردم برای رساندن پیامشان به علمای تهران به جایی نرسید، با میدانداری علمای مشهد به سوی ارگ حکومتی حرکت کردند.
تیراندازی در حرم مطهر امام رضا (ع)
با حرکت مردم به سمت ارگ، آصفالدوله احساس خطر کرد و با دستور او، معاونالتجار تعدادی از نیروهای خود را در کاروانسرای بزرگش واقع در بالاخیابان مستقر نمود. این افراد، با نیروهایی که آصفالدوله فرستادهبود، بدون اخطار قبلی، مردم را هدف قرار دادند. جمعیت که ظاهرا توقع چنین واکنشی را نداشتند، به سوی حرم مطهر بازگشتند. به نوشته یکی از مورخان عصر مشروطه «تفنگچیان دنبالشان کرده از پشتبامها شلیککنان تا صحنشان رسانیدند و در صحن نیز، زینهار (امان) نداده و همچنان شلیک کردند. دسته انبوهی تیر خوردند.» آن روز، روز ۱۸صفر سال ۱۳۲۳ هجری قمری (چهارم اردیبهشت سال ۱۲۸۴ خورشیدی) بود.
روزی که مردم را بین خیابان ارگ تا حرمرضوی، هدف گلوله قرار دادند و حتی بعد از ورود آنها به این مکان مقدس، حرمت نگه نداشتند و زائران و مجاوران حاضر در حرم رضوی را به گلوله بستند. از آن سو، تعدادی از تفنگچیهای معاونالتجار، خودشان را به مسجد گوهرشاد که هسته اولیه قیام در آن شکل گرفتهبود، رساندند و بنا کردند به تیراندازی. در این گلولهباران، تعدادی از گلولهها به گنبد طلا اصابت کرد و برخی نیز، به درهای صحن و آینهکاریها و تزیینات داخل حرم رضوی، صدمه رساند. در این هجوم ناجوانمردانه، جمع زیادی از مردم مشهد کشته شدند.
عاقبت آصفالدوله
آصفالدوله اجازه مخابره گزارش این جنایت را به دیگر شهرها نداد. حدود یک ماه بعد از این ماجرا، در خرداد سال ۱۲۸۴ خورشیدی، خبر فاجعه حمله به حرم رضوی و کشته شدن زائران و مجاوران به دست عمال آصفالدوله، به تهران رسید و غوغایی بهپا شد. آیتا... سیدمحمد طباطبایی از علمای مؤثر در انقلاب مشروطه، بر فراز منبر به ذکر واقعه شهر مشهد پرداخت و بهشدت گریست. این اقدام باعث خشم عمومی علیه مظفرالدینشاه شد. حالا دیگر همه عزل و محاکمه آصفالدوله را میخواستند. شاه قاجار او را معزول کرد، اما آصفالدوله محاکمه نشد.
با پیروزی انقلاب مشروطیت، یکی از مهمترین خواستههای مردم خراسان، محاکمه این مرد خبیث بود. نماینده وقت قوچان در نخستین مجلس شورای ملی، کار محاکمه آصفالدوله را بهشدت پیگیری میکرد، اما طبق گزارش اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطراتش، آصفالدوله خودش را به دیوانگی زدهبود و به قول اعتمادالسلطنه، شاید هم واقعا دیوانه شدهبود؛ چه، کسی که حرمت حرم امام رضا (ع) را نگه ندارد، نباید توقع عاقبت بهخیری داشتهباشد. واقعه حمله آصفالدوله به حرم مطهر و هتک حرمت این مکان مقدس، نخستین حرمتشکنی از این دست بود؛ در این هجمه، مانند ماجرای بهتوپ بستن حرم مطهر که حدود دوازده سال بعد از این فاجعه، اتفاق افتاد، پای اجنبیها در میان نبود و افرادی با ظاهر مسلمانی، دست به این وحشیگری کمنظیر زدند.
اتفاقی که وقایعی شبیه به آن، متأسفانه سالها بعد، در تیر سال ۱۳۱۴، هنگام هجوم عمال رضاشاه به مسجد گوهرشاد و در آبان ۱۳۵۷، زمان حمله عوامل رژیم پهلوی به حرم مطهر، رقم خورد و هر بار، اسباب قیام عمومی مردم مسلمان ایران را فراهم کرد. فاجعهای را که آصفالدوله رقم زد، یکی از مهمترین عوامل آغاز قیام مردم و انقلاب مشروطه میدانند.