آزیتا حسینزاده عطار - رضا شیخی چهره مطرح آکروباتبازی است که در دوره نخست عصر جدید به کل کشور معرفی شد و از او در دوره آتی عصر جدید هم دعوت شده و کارهای بسیار نویی برای این مسابقه آماده کرده است. او و همسرش هما کاظمیان ساکن محله ارشاد و مسئولان یک آکادمی اسکیت در مشهد هستند که شاگردان جهانی در ورزش اسکیت پرورش میدهند و همین امسال هم چهار مقام جهانی داشتهاند که سه مقامش اول جهانی است. آنها در این راه سختیهای بسیاری را پشت سر گذاشتهاند و شروعشان در اسکیت زمانی بوده است که فدراسیونی برای اسکیت و مربی در مشهد برای این ورزش وجود نداشته است.
حالا هما کاظمیان، مسئول بانوان انجمن اسکیت فری استایل هیئت اسکیت خراسانرضوی، و همسرش رئیس انجمن اسکیت فری استایل هیئت اسکیت خراسانرضوی است. شنیدن روایت آنها از آغاز مسیر تاکنون، خاطرات تلخ و شیرینشان در این رشته و قهرمانپرورشدن آنها از زبان خودشان شنیدنی است.
اولین اسکیتهایم قرضی و اندازه پای پدرم بود
«از سال ۸۰ وقتی عمو برای پسرعمویم از دبی اسکیت آورد من هم جذب این ورزش شدم. مدتی پسرعمویم اسکیتبازی کرد و بعد از مدت کوتاهی این ورزش را کنار گذاشت. ما همسن بودیم، اما کفشهایی که عمو برای او آورده و برای شروع به من قرض میداد، اندازه پای پدرم بود.»
این جملات آغازین رضا شیخی از ۱۸ سال پیش است که او پا در اسکیت کرد. همانزمانی که اسکیت بازی بیشتر به یک بازی در پارکها شبیه بود و کسانی که سراغ آن میرفتند بیشتر برای گذراندن اوقات فراغتشان بود. او میگوید: «آن سالها پاتوق عشق اسکیتهایی مانند من، پارک حجاب خیابان هدایت بود. آن کفشهای اسکیت پای پسر عمویم تلنگر خوبی بود، اما حالا که فکر میکنم من خیلی پیشتر از آن سال اسکیتکردن را دوست داشتم. خاطرم هست وقتی اسکیت را در برنامه کودک میدیدم بیشتر آن برنامه را پیگیری میکردم.» زمانی که آقای شیخی این ورزش را شروع میکند فدراسیونی برای این رشته ورزشی وجود ندارد و مربی در مشهد در کار نیست. میگوید: «ما تمام حرکتهایی که کار میکردیم خودمان برای بار اول انجام میدادیم و همان را به دیگران هم آموزش میدادیم. مربی در کار نبود. آن زمان زمین خوردن بسیار بود و ما وسایل ایمنی نداشتیم و پیست اسکیت نیز مانند اکنون متنوع نبود و فقط دو مورد یکی در کوهسنگی و دیگری در پارک ملت تعبیه شده بود.»
اولینباری که زمین خوردم
اولین خاطره زمینخوردنش همان روزی است که برای اولینبار کفشهای اسکیت شیشهای پسرعمویش را که چندین سایز از پاهایش بزرگتر بود پوشید؛
«اولینباری که اسکیت پوشیدم همراه پسر عمویم در قاسمآباد بودیم. دیدم پسر عمویم در حال پوشیدن کفشهای اسکیت است. یک جفت دیگر هم داشت که آنها را به من داد. من هم آن کفشها را که اندازهاش بسیار بیشتر از اندازه پایم بود پوشیدم و خیلی زود در پایم جا افتاد و برای من هم هیجانانگیز بود. همان روز با جفت پاهایم زمین خوردم و دوباره بلند شدم و باز زمین خوردم. خوبی آن اسکیتها این بود که چرخهایش شیشهای بود و خیلی سرعت نمیگرفت. بعد از آن زمین خوردنها خوب یادم هست که با همان کفشها با هم فوتبال بازی کردیم و از رو نرفتیم. چند ماه گذشت و با آن کفش اسکیتها چند بار دیگر هم زمین خوردم، اما سرانجام پدرم بعد از چندماه متقاعد شد که جایزه این علاقه، پشتکار و استعداد کفش اسکیتی اندازه پایم است.»
دعوت دوباره به «عصر جدید»
ورود به برنامه عصر جدید برای او فعالیت دور از چشمی نبود وقتی در تمام استان از وزارت ورزش و جوانان کشور تا ادارات استان و مشهد مسئولان او را میشناسند. او در تمام همایشهای ورزشی و مناسبتهایی که مربوط به این رشته ورزشی است همراه با بچههای آکادمیاش شرکت میکند. میگوید: «از همانجا مسئولان ورزشی کشوری و استانی گروه «مشهد سبا» را میشناسند. من برای عصر جدید هم با عنوان «پسران خورشید» دعوت شدم. وقتی به آن مسابقه رفتیم، جلیل و رضا سرپرست گروه بودند. پشت پرده ما بودیم. یکی آهنگ پخش میکرد و یکی هم مانند من برنامهریزی و کارگردانی گروه را به عهده داشت.»
اتفاقی که افتاد، این است که دوباره او را برای راستیآزمایی دوره جدید این برنامه خواستهاند و او کار خیلی عجیب و غریب و نویی را برای برنامه آماده کرده که خیلی اتفاق خاصی است. چیزی شبیه کار ارائه شده در یک برنامه معروف جهانی و یک کار جدید است.
لیزخوردن با این کفشها بسیار لذت دارد
میگوید اسکیت تنها ورزشی است که هم از دیدنش و هم از انجامدادن آن سیر نمیشود و توضیح میدهد: «به همه پیشنهاد میکنم برای یکبار هم شده این کفشها را بپوشند و ببینند لیز خوردن با آن چه لذتی دارد. از دیرباز انسان از سر خوردن لذت میبرده است مثل برفبازی و لیزخوردن از ارتفاع و این هم همان سر خوردن است و بسیار لذت دارد. نکته مثبت آن این است که فرد عاشق سرعت میتواند شاخه سرعتیاش را انتخاب کند، فرد دوستدار نمایش میتواند در شاخههای نمایشیاش فعالیت کند و فردی هم که کار سخت دوست دارد میتواند مدل سختتر این رشته اسکیت روی میله را برگزیند.»
البته رشته ورزشی رضا شیخی فریاستایل است که چندین شاخه دارد و شامل ۲۰ مانع به فاصله ۸۰ سانت از یکدیگر است که باید به قشنگی تمام از آنها عبور کرد.
از همان ابتدا شاگرد گرفتم
از اول آن اندازه عاشق اسکیتبازی بودم که حرکت یک پا بالا و یک پا روی زمین را که به آن تعادلی میگویند انجام میدادم. علاقه بسیار به این ورزش سبب شد که بسیار سریع حرکتهای زیبایی را یاد بگیرم. تا ۶، ۷ سال پیش فقط حرکت یاد گرفتم و هیچ مربیای نداشتم. ۱۰ سال که از تمرینهایم گذشت دیدم در مشهد بچههایی هستند که مشتاق این رشته هستند و از من مطالبه دارند که کار را یاد بگیرند. در بین شاگردان آن روزهای من، مربیهایی هستند که زیر نظر من کار کردند و در حال حاضر در استان آموزش آکادمیک میدهند و بسیار هم وارد هستند، اما من جزو اولینهای این ورزش نبودم. اولینها اسطورههایی مانند محمد رجبی بودند. امثال این دوستان زمان به دنیا آمدن ما، اسکیت ورزش حرفهایشان بود، ولی من در ورود به این ورزش تاکنون مربی نداشتهام و خودم بهتنهایی این ورزش را یاد گرفتهام.
ورود به وادی مربیگری
همه چیز از همان روز شروع شد. در بوستان حجاب تمرین میکردند که چند نفر از بچههای اسکیتباز پارک که کار او را دیده بودند از حرکات خاص او در اسکیت خوششان آمده و خواستند آنها را هم آموزش دهد. یکی از آن اسکیتدوستان همسرش هما کاظمیان بود. میگوید: «هما کاظمیان یکی از هنرجوهای کاربلد و بااستعداد من بود. او استعداد خودش را نشان داد. من به چند نفر دیگر هم آموزش دادم ما نتایج خیلی خوبی به دست آوردیم. همین پارسال ۲۰ مدال کشوری و دو مقام بینالمللی کسب کردیم و امسال هم بهجز مدالهای کشوری، سه مدال بینالمللی طلا و یک برنز به دست آوردیم. امسال دیدم وقتی میتوانم مربیگری کنم و خیلی خوب بچهها را آموزش دهم گفتم چرا اینکار را نکنم. همین جمع بچههای من نیمی از آنها طلای مسابقات کشوری دارند. بیشتریها از استعدادهای برتر کشور هستند از مربیها تا شاگردان همه در آکادمی، مقام قهرمانی دارند. ما تخصصی کار میکنیم و سعی میکنیم کشش بچهها را به سمت ورزش بچرخانیم. اگر بچههای ما در پارک بچرخند برای ورزش است نه از سر بیکاری و وقتگذرانی.»
آکادمی را از همان سال ۹۱ راهاندازی کردیم
در تمام پیستهای مخصوص این ورزش در شهر اسکیت زده است. در تمام سالنهایی که بوده است مربیها و بچهها شاهد اسکیت زدنش بودهاند. وقتی فردی در مشهد سراغ مربی خوب را میگیرد در انتها به این زوج اسکیتباز و مربی میرسد که با پشتکار خود توانستهاند شرایط خوبی را برای اسکیت استان رقم بزنند. رضا شیخی میگوید: «ابتدا در پارک حجاب کار میکردم و از سال ۹۱ مربی شدم و خیلی سریع اسکیت را به دیگران آموزش دادم. وقتی دیدم که این تعداد شاگرد نیاز به مکان تخصصیتری دارند آکادمی خود را با نام مشهدسِبا راهاندازی کردم.» آنزمان کارش را در پارک حجاب شروع کرده بود و نخستین شاگردانش خانم کاظمیان و چند دوست صمیمی دیگرش بودند. آنها از آموزشهایی که میدیدند بسیار راضی بودند و اکنون هم این روند ادامه پیدا کرده است و خانوادهها هم بسیار راضی هستند. ۳۰ تا ۴۰ شاگرد در این دوره حضور دارند که همه در سطح قهرمانی فعالیت میکنند.
در انتظار سالنی برای اسکیت
۱۰ سال است پیگیر گرفتن سالنی است تا بتواند شاگردانش را زیر یک سقف جمع کند و این ورزش را بیشتر توسعه دهد. میگوید: «باوجود اینکه هنوز شهرداری با ما موافقت نکرده است که بتوانیم سالن بهتری داشته باشیم تا بتوانیم تخصصیتر آموزش دهیم، هر سال مقامهای قهرمانی بسیاری از طریق شاگردان ما برای استان کسب میشود.»
او مقام کشوری دارد و رقبایی که او در مسابقات کشوری شکست داده است قهرمانها و رکورد دارهای جهان هستند. میگوید: «برای قهرمانی باید زندگیات را بگذاری و صبح و شب تمرین کنی که بتوانی نتیجه بگیری، ولی ما برای اینکه این راه را شاگردانمان بروند سالنش را هم نداریم تا شرایط خوبی برای آنها تدارک ببینیم. در فصل سرد سالنی که کرایه میکنیم در محله دوری است و برای خانوادهها آوردن فرزندانشان سخت است، اما بهدلیل اینکه تخصصی تمرین میدهیم مردم از راه دور میآیند تا فرزندانشان ورزش کنند. از شهرداری توقع دارم که حداقل یک دوره زمانی سالنهایشان را به ما بدهند تا بتوانیم با خیال آسوده شاگردانمان را تمرین دهیم. من نزدیک یک کتاب ۱۰۰ برگ برای آنها رزومه بردم که ما رشتهمان سالنی است، اما مسئله این است که میگویند نامه و درخواست بزنید و در انتها هم پاسخ درستی نمیدهند.»
بازتاب عصر جدید از سوی مردم عالی بود
بازتاب عصر جدید از سوی مردم عالی بود. بسیاری از راههای دور و نزدیک درخواست داشتند که در کلاسهای اسکیت شرکت کنند. شیخی درباره تعامل مسئولان میگوید: «از شهرداری که برای حمایت از گروه در دوره پیشین عصر جدید به ما سالن داد، سپاسگزاریم. کاش بعد از آن هم لااقل یکبار میگفتند باتوجه به کارهایی که در استان انجام میدهید و این همه مقام آوردهاید و بالاترین سطح مسابقات جهانی را برای مشهد کسب کردهاید، امکانات بیشتری در اختیارتان خواهیم گذاشت. از آنجا که شهرداری یک ارگان مردمی است و ما میخواهیم به مردم کمک کنیم، سالن اگر از شهرداری باشد این ورزش برای مردم مقرون به صرفهتر درمیآید. اگر من میخواستم زمینی بخرم و حامی مالی برای ساخت بگیرم، آن زمین متعلق به افراد با وضعیت مالی خوب میشود، زیرا آن زمین حداقل ۵، ۶ میلیارد هزینهاش میشود و فقط افراد با وضعیت مالی خوب امکان حضور در آن را دارند.» آنها در مسابقات برتر کشور در اسکیت سرعت قهرمان کشور شدند. در اسکیت فریاستایل مسابقات پسرها هم مقام سوم را کسب کردند. از بین ۵ نفر که به مسابقات برتر کشور رفتند چهار نفر مدال به دست آوردند و مشهد جزو سه مقام برتر کشور شد. میگوید: «۹۹ درصد بچههای قهرمان آکادمی ما از آغاز پیوستن به این ورزش با من کار میکنند. سن اعضای ما از ۴ سال به بالاست و در همین سنین هم مقام قهرمانی استان دارند.»
اولین بار همراه خانوادهام برای تفریح به پارک رفتم
هما کاظمیان صحبتهای همسرش را پی میگیرد و میگوید: «من اسکیت را ۸ سال پیش شروع کردم و از قبل هیچ تجربهای نداشتم. تمرینات اسکیت از تابستان سال ۹۱ شروع شد.
حرکات نمایشی همسرم و کسانی که با او تمرین میکردند خیلی زیبا بود. نزد فردی که بهخوبی حرکات را اجرا میکرد آموزش دیدم که اکنون همسرم است. خاطرم هست که آن روز تفریحی با خانواده رفته بودیم و کفش اسکیت هم نداشتم.
ولی در فکر این بودم که یا دوچرخه بخرم یا یک ورزش مهیج را شروع کنم، زیرا پس از اخذ دیپلمم میخواستم ورزشی را دنبال کنم. آن روز وقتی دیدم اسکیتبازها حرکات زیبایی انجام میدهند، تصمیم گرفتم که من هم اسکیت بخرم. چند وقتی را با اسکیت دوستم کار کردم و بعد از سه، چهار ماه اسکیت خریدم، زیرا به این کار بسیار علاقه داشتم.»
هر بار زمین خوردم مصممتر شدم
«یکبار زمین خوردم و زانویم در حدی آسیب دید که خون آن روی زمین میچکید، ولی هربار پس از زدن بتادین و پانسمان اولین شاگردی بودم که در کلاس حاضر میشدم. انگار هر بار که میافتادم برای ادامه راه مصممتر میشدم.» خانم کاظمیان از خاطرات آن روزها باز هم میگوید: «اگر کسی بخواهد بیاید پیش ما یا کسی که کاربلد و مربی است از فاصلهای که کار را شروع کند تا موفق شود حداقل ۶ ماه زمان میبرد، اما برای کسی که بخواهد در مسابقات موفق شود و مدالآور باشد فکر میکنم یک سال زمان ببرد که تخصصی کار کند.
ولی من سه، چهار سال فقط تفریحی و نمایشی در پارک و پیست تمرین میکردم و نمیدانستم اسکیت هم مسابقات دارد و برنامهریزی شده است. پاییز سال ۹۴ متوجه شروع مسابقات شدم و آن زمان فهمیدم که این رشته ورزشی هم مسابقات دارد. اولین تجربه شرکت من در مسابقات در اسفند ماه بود و مرداد ۹۵ هم وارد اردوی تیم ملی ایران شدم.»
در اردوی تیم ملی مقام سوم را کسب کردم
۸ ماه پس از شروع تمرینهای تخصصی برای مسابقات وارد اردوی تیم ملی میشود. مسابقات مردادماه در تهران برگزار و چهارم میشود و این در حالی است که در آن سال مقامهای اول تا ششم را به اردوی تیم ملی میبرند. میگوید: «آنجا رقبایی بودند که بالای ۱۰ سال سابقه در اسکیت داشتند. کسی که در آن روز مقام اول را آورد لعیا عرب بود که ۱۰ سال این ورزش را حرفهای کار کرده بود. قرار شد ما ۶ نفر را برای اعزام به مسابقات چینتایپه به اردوی تیمملی ایران بفرستند.»
درنتیجه او به اردوی تیم ملی ایران اعزام شد و یک هفته صبح تا شب تمرین کرد، اما در نهایت، چون بیشتر جمع حاضر در اردو افرادی بودند که یکدیگر را میشناختند و سالها تمرین کرده بودند و سخت بود که یک تازهکار را در بین خودشان بپذیرند کارهایی میکردند که او تمرکزش را از دست دهد و نتواند مقامی کسب کند. میگوید: «با همان شرایط در اردو دوباره تست گرفتند و این مرتبه سوم شدم. آنجا همسرم هم همراهم بود و مسابقات پسرها جدا بود.
پسرها تعدادشان بیشتر بود و همسرم در میان آنها که همه مربی داشتند و حرفهای کار کرده بودند مقام یازدهم را کسب کرد. سال بعد در اردوی کشوری همدان هم مقام سوم را کسب کردم.
اکنون ایران یک نفر از هر رده سنی را اعزام میکند و من با مقام سوم به اردوی تیم ملی راهپیدا نکردم، زیرا از آن سال در هر رده سنی فقط یک نفر به اردوی تیم ملی میرفت.»
هزینه این ورزش با تجهیزات یک میلیون تومان است
شهریه ماهانه برای هر ماه ورزش اسکیت ۱۵۰ هزار تومان است و حالا تمام بچههایی که در کلاس اسکیت ثبتنام میکنند باید ایمنی و کفش داشته باشند. اکنون دیگر وضعیت اسکیت مانند آن روزهایی نیست که این زوج مربی اسکیتباز این رشته ورزشی را از سر گرفته بودند. همان زمانی که این رشته نه فدراسیون و نه ایمنی داشت. هما کاظمیان میگوید: «هزینه یک ورزشکار که این رشته را آغاز میکند با کفش و تجهیزات حدود یک میلیون تومان میشود. برخی خانوادهها میگویند چرا برود اسکیت و اینقدر خرج کند. میرود تکواندو که فقط ۸۰ هزار تومان هزینه کلاس را بپردازد که البته تکواندو هم هزینههای مربوط به لباس و... را دارد.»
هر دو مدرک مربیگری و داوری داریم
در این آکادمی خانمها با خانم کاظمیان تمرین میکنند و آقایان با آقای شیخی. آنها هنوز مکان و سالن ثابتی برای تمرینات حدود ۴۰ نفر شاگردشان ندارند. یک پیست اسکیت تخصصی روباز را برای فصول گرم سال کرایه کردهاند و در هوای سرد بچهها را به سالنی سرپوشیده منتقل میکنند. کاظمیان میگوید: «من از تابستان سال ۹۴ مدرک مربیگری دارم و از وقتی که شاگردانم برای مسابقات رفتهاند هر سال مقامآور بودهاند وقتی دیدم نتیجه خوبی دارد، شاگردانم را حمایت کردم. من مدرک مربیگری بینالمللی درجه یک گرفتم و مدرک داوری درجه ۲ کشوری دارم. همسرم نیز مدارک مربیگری و داوری دارد.»
پدرم یک اسکیتباز قدر است
او میگوید: «پدرم وقتی زخمی شدنهای من را میدید زیاد دلش با ورزشکردن من نبود. بیشتر دلش میخواست درسم را ادامه دهم، اما مادرم باز راضی اش میکرد و حمایتش را از من برنمیداشت تا بتوانم ورزش را ادامه بدهم. با این حال از وقتی که مقام قهرمانی کسب کردم و پدرم از میزان استعدادم در این رشته مطلع شد راضی است که این ورزش را ادامه بدهم.
خودش هم مشوقم است و حالا همراهمان شده و اسکیت را خیلی خوب یاد گرفته است و با ما تمرین میکند.»
بچههای تیم ما اجازه بازی در خیابان را ندارند
بچههای تیم مشهد سِبا قانونشان این است که در خیابان نباید بازی کنند و به هیچ وجه برای تمرین به خیابان نمیروند. هما کاظمیان در این باره میگوید:
«کفشها خیلی گران است و ۵ تا ۱۰ میلیون تومان برای آن هزینه شده است، اما دلیل اینکه ما اجازه نمیدهیم که اعضا به خیابان بروند این است که اسکیت در خیابان بسیار خطر دارد.»
او در ادامه توضیح میدهد: «زمان ما پیست و مربی نبود و من اسکیت را در پارک و خیابان از همسرم یاد گرفتم. آن زمان به پیست پارک ملت میرفتیم که فقط یک ساعت و نیم باز بود و وقتی آن را میبستند تا ساعتهای ۱۱، ۱۰ شب در لاینهای کنار پارک ملت تمرین میکردیم و گاهی به خیابان میرفتیم که ریسک بزرگی بود.»
او بین خاطرات تلخ و شیرینش یاد خاطرهای از اسکیتبازی در خیابان میافتد؛ «با تیم همراه شده بودیم و چند نفری در بولوار وکیلآباد اسکیت میکردیم. وقتی به زیرگذر کوثر رسیدیم بچههای تیم ما همه از لاین بالا رفتند. من سرعتم خیلی زیاد بود و پرایدی جلوی من پیچید که در حال دورزدن بود. من هم بین پراید و بچهها گیر کردم و نتوانستم بالا بروم.
تمام بچهها از امتداد وکیلآباد به سمت هاشمیه میرفتند، اما من ناچار شدم همراه با ماشین پراید از زیرگذر کوثر بروم.
این قدر سرعتم زیاد شده بود که به ۹۰ کیلومتر در ساعت رسیده بودم و مجبور شدم پشت یک پرادو را بگیرم. محکم به شیشه میزدم و راننده پرادو فکرش را هم نمیکرد که من با آن سرعت پشت خودروش را گرفته باشم. بعد از چند دقیقه ترمز زد و من را نگه داشت. خیلی تجربه تلخ و مهیجی بود، اما در آن شرایط آدم مرگ را جلوی چشمانش میبیند و من به هیچ وجه دوست ندارم شاگردانمان در این موقعیت قرار بگیرند. اکنون ۵ سال است که به بچهها اجازه نمیدهیم به خیابان بروند، زیرا خودمان آن خطرها را به چشممان دیدهایم.»
تکنیکهای جهانی را آموزش میدهیم
او ادامه میدهد: «من و همسرم در هیئت استان سمت داریم و از آنجاییکه بیشتر مردم آشنایی نسبی با ما دارند پیگیر هستند که تکنیکهای جدید دنیا را که آموزش میدهیم یاد بگیرند.
درصد زیادی از تکنیکهای جهانی را ما آموزش میدهیم. یکسری را با تمرین، تکرار و تجربه یاد گرفتهایم و بخشی از تکنیکهای جدید را از بازیکنهای حرفهای جهانی آموختهایم. ما فیلمهای مسابقات جهانی را میبینیم و آنالیز میکنیم، به حرکاتشان فکر میکنیم و این حرکات را دو نفری تحلیل میکنیم.»
یک آرزوی قشنگ...
حرف آخرشان آرزویی است که برای اسکیت استان دارند؛ «یک زمین ۲۴ ساعته اسکیت سرپوشیده داشته باشیم که درش همیشه به روی اسکیتبازها باز باشد و اسکیتبازی مجبور نشود بهدلیل سرما یا نداشتن سالن مناسب اسکیت را کنار بگذارد.»