تفاوت بنیادین انقلاب اسلامی با دیگر انقلابهای جهانی در ذات و ماهیت آن است. مروری بر تاریخ نشان میدهد که همواره انقلابهای شکل گرفته در نقاط گوناگون جهان ماهیتی سیاسی -از جنس غیرفرهنگی آن- داشته اند، درحالی که انقلاب اسلامی در سرشت خویش برآمده از فرهنگ است و حتی در مسیر شکل گرفتن و پیروزی، به ابزارهایی از جنس فرهنگ اتکا داشته است.
رگهها و زمینههای فکری انقلاب تحت تأثیر آگاهی بخشیهای مرجعیت دینی به ویژه امام خمینی (ره) سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در آثار هنرمندان گوناگون قابل پیگیری و شناسایی است. البته درگیر و دار مبارزات، ظهور و بروز هنرهایی، چون گرافیک یا عکاسی که مستقیما به انقلاب میپرداختند بسیار پررنگتر شده بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی پیوند هنر با آرمانهای انقلابی همچنان برقرار ماند و در طول سالهای دفاع مقدس شاهد خلق آثار هنری بسیار با توجه به برخی از محورهای انقلاب اسلامی بودیم. باید شهید آوینی را مهمترین چهره در نظاممند شدن هنر انقلاب اسلامی در تراز گفتمانی دانست؛ زیرا او زمینه هویتمند شدن هنر انقلابی را -به معنای پیوند اندیشه و حکمت با سایر جنبههای هنر- در راستای پی جویی آرمانهای انقلاب اسلامی فراهم ساخت. نام گذاری سالروز شهادت او به عنوان روز هنر انقلاب اسلامی خود تأییدی بر این نقش انکارناپذیر است.
ولی اکنون پس از گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی باید دید مسیر آوینی و کوشش او و دیگران برای اعتلای هنر انقلاب اسلامی چگونه بوده است و امروز با چه مسئولیتی روبه رو هستیم. آشکار است در سالهای نخست انقلاب، هنرمندان همچون دیگر اقشار جامعه متأثر از آرمانهای انقلاب به کنشگریهای انقلابی میپرداختند و شور و هیجان و دغدغههای انقلابی در آثار ایشان جریان داشت؛ اما آیا این بدان معنا بود که پس از استحکام پایههای انقلاب اسلامی و شکل گرفتن ثباتی ارزشمند، دیگر وظیفهای متوجه هنرمندان انقلابی نیست، یا اینکه هنر انقلاب مأموریت خویش را به پایان رسانده است؟
آشکار است که محدود ساختن هنر انقلاب به زمانهای محدود یا انجام کنشهای مشخص و زمان دار پذیرفتنی نیست. بر این بنیاد باید گفت که انقلاب اسلامی یک گفتمان گسترده و برآمده از سنت الهی است که دال مرکزی آن جریان یافتن آموزهها و آرمانهای اسلامی در همه شئون زیست فردی و اجتماعی است. به عبارت دیگر انقلاب اسلامی به معنای محور قرار گرفتن این گفتمان در همه ساحات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و به طورکلی زندگی انسان معاصر است. اینجاست که نقش هنر انقلابی پررنگ میشود و اهمیت مییابد.
مهمترین شیوه برای غلبه گفتمان انقلاب اسلامی بهره بردن از ابزارهای هنری است که میتواند طیفهای گستردهای از عموم مردم را به طور مستقیم تحت تأثیر خویش قرار دهد و اصول گفتمان مذکور را به شکلی بنیادین و ژرف در جامعه نهادینه سازد. بر این بنیاد میتوان ادعا کرد که اتفاقا وظیفه هنر انقلاب اسلامی امروز بیش از هر زمان دیگر دارای اهمیت است. باگذشت سالها و تغییر نسلها بایسته است تا این آرمانها از نسلی به نسل دیگر منتقل شود و چه زبانی مناسبتتر از هنر برای این کار میتوان سراغ گرفت؟
بر این بنیاد امروز اساسیترین وظیفه هنر انقلاب اسلامی دست یافتن به طرح وارهای نظری برای مشخص کردن چگونگی فرایند فراوری باورهای دینی به شکلهای محسوس و عینی هنری است. هنر انقلاب اسلامی امروز بیش از هر زمان دیگر به تبدیل شدن به نظریه احتیاج دارد. هنرپژوهان، هنرمندان و نهادهای دانشگاهی امروز باید ضمن مرور و بررسی هنر انقلاب و تدوین تاریخ آن، زمینه تولید نظریههای کلان و خرد در هنر انقلاب و نمود آن در هنرهای گوناگون را پیگیری کنند.
همچنین هنر انقلاب اسلامی وظیفه امتداد نسلی را در نظام اجتماعی بر عهده دارد. بدون شک امروز بسیاری از رفتارهای فردی و اجتماعی حاصل نوع مصرف فرهنگی جامعه است و نوع مصرف را نیز تولیدات فرهنگی و هنری جهت میبخشند. اصلاح مصرف فرهنگی در نظام اسلامی نیازمند بازنگری در چارچوب تولیدات فرهنگی و هنری و برقراری نسبت آنها با مبانی فکری انقلاب اسلامی است. هنر انقلاب اسلامی هنری است که بتواند همان اصول و مبانی ناب اسلامی را در قالبهای روزآمد و متناسب با ذائقه روز در اختیار جامعه قرار دهد.
دیگر وظیفه هنر انقلابی امیدآفرینی در جامعه است. انقلاب نیازمند پویایی، نشاط و تحرک مداوم برای پیگیری آرمان هاست.
هنر انقلاب اسلامی، هنری است که همواره با امیدآفرینی و ترسیم افقهای روشن، انگیزه لازم برای حرکت به سوی آرمانها را برای جامعه فراهم آورد. مشهد مقدس به سه دلیل عمده باید یکی از برجستهترین پایگاههای هنر انقلاب اسلامی باشد. وجود مضجع شریف حضرت رضا (ع) در این شهر و ظرفیت گسترده زیارت و هنر رضوی، تاریخ کهن فرهنگی در این خطه و وجود جمع شایان توجهی از هنرمندان توانمند در عرصههای گوناگون این شهر را به ظرفیتی انکارناپذیر برای تبلور هنر انقلاب اسلامی بدل ساخته است.
همه آنچه گفته شد نیازمند توجه به مسئله سیاست گذاری در زمینه هنر انقلاب اسلامی است. هنر انقلاب نیز همچون بسیاری از عرصههای کلان نیازمند وجود سیاستهای کلانی است که نظام اسلامی برای تحقق اهداف آن تبیین کرده است. در صورت تدوین سیاستهای کلان نظام در زمینه هنر انقلاب اسلامی میتوان زمینه سازی هم افزایی دستگاهها و نهادهای دولتی و غیردولتی در این زمینه را شاهد بود.