تبلیغ دارو در فضای مجازی ممنوع است مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان: تولید آب در خراسان رضوی ۳.۵ میلیون مترمکعب افزایش یافته است بدهی سربه‌فلک‌کشیده‌ دولت به تأمین‌اجتماعی | ۶۰ درصد بازنشستگان، نصف سبد معیشت درآمد دارند اهدای عضو دختر جوان مرگ مغزی در مشهد به ۳ بیمار زندگی دوباره بخشید (۳۰ تیر ۱۴۰۴) نمون‌برگ هدایت تحصیلی دانش‌آموزان قبولی در خرداد صادر شد + جزئیات بر پروژه مهر و ثبت‌نام دانش‌آموزان در مدارس نظارت می‌شود | نظرسنجی از والدین درمورد فرآیند ثبت‌نام‌ها پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (دوشنبه، ۳۰ تیر ۱۴۰۴) | ماندگاری هوای گرم تا ابتدای هفته آینده پرداخت معوقات فروردین بازنشستگان تأمین‌اجتماعی مطالبه جدی بازنشستگان است آیا معوقات حقوق فروردین بازنشستگان تأمین‌اجتماعی در مردادماه ۱۴۰۴ پرداخت می‌شود؟ دستیابی به استاندارد‌های تراز در مدارس غیردولتی تا ۳ سال آینده (۳۰ تیر ۱۴۰۴) دستگیری فروشنده کیک‌های فاسد در مشهد | متهم: چند هزارکیک تاریخ گذشته را از ضایعات فروشی خریدم! دستگیری قاتل فراری در شرق تهران قاتل مامور پلیس در بوشهر دستگیر شد درباره آسیب‌رسانی حیوانات به ظاهر تربیت شده | وحشی‌های اهلی‌نما درمان بیماران سرطانی در  مشهد با کمک خیران | اهتمام برای التیام درد سرطان آلودگی هوا چگونه بیماری‌های تنفسی را تشدید می‌کند؟ گرمازدگی در کودکان چه علائمی دارد و چه باید کرد؟ توصیه‌های طب سنتی برای مقابله با گرمازدگی بیش از ۶۰۰ سایت غیرقانونی فروش بلیت هواپیما تعلیق شد سرپرست دانشگاه علم و صنعت: هوش مصنوعی در دانشگاه‌ها باید به سمت تجاری‌سازی برود مراقب سلامت محصولات پروتئینی در روز‌های گرم سال باشید رئیس پلیس امنیت اقتصادی فراجا خبر داد: کشف ۲۸۸۸ میلیارد تومان کالای احتکاری و تشکیل ۲۰۳ پرونده در بهار ۱۴۰۴ تشدید مراقبت‌های بهداشتی مرزی | شناسایی ۱۹۱ نمونه مشکوک به وبا تشدید نظارت‌ها بر تردد اتوبوس‌های پاکستانی در مرز‌های شرقی دستورالعمل بهداشت غذا ویژه هیئت‌داران منتشر شد وزیر آموزش و پرورش خبر داد: ورود جنگ ۱۲روزه به کتب درسی از سال آینده | ۱۵ درصد کلاس‌ها با معلمان حق‌التدریس پر کرده‌ایم نظام وظیفه برای مشمولان اعزامی پایه خدمتی مردادماه ۱۴۰۴ فراخوان صادر کرد
سرخط خبرها

فانوسی روشن در گردنه کوه‌های آذربایجان

  • کد خبر: ۱۳۷۶۵۷
  • ۱۰ آذر ۱۴۰۱ - ۱۷:۱۴
فانوسی روشن در گردنه کوه‌های آذربایجان
یادی از ریزعلی خواجوی که دهقان فداکار کتاب‌های درسی مان بود و ۱۱ آذر ۹۶ بدرود حیات گفت.

کلاس سوم که بودیم، توی کتاب فارسی مدرسه، زمانی که به درس «دهقان فداکار» می‌رسیدیم، خورشید پشت کوه‌های پربرف آذربایجان پایین می‌آمد. هوا سرد می‌شد و از لای پنجره کلاس طوری سوز می‌آمد که هر شعله فانوسی را خاموش می‌کرد. داستان جلو می‌رفت و هوا تاریک‌تر می‌شد و ریزعلی خواجوی در آستانه یک اتفاق ماندگار بود.

به ما گفته بودند دست از کار کشیده بود و داشت به ده برمی گشت. اما واقعیت این بود که باجناقش را تا رسیدن به راه آهن، همراهی کرده بود و داشت برمی گشت خانه. برای دانش آموز کلاس سوم چه فرقی می‌کند قهرمان داستان از کجا برمی گشت؟ برای دانش آموزها، آن صدای غرش ترسناک کوه و ریزش سنگ ها، قسمت دلهره آور ماجرا بود.

تصور نزدیک شدن قطار و برخورد با کوه و خرده سنگ ها، آن‌ها را به ادامه روایت ترغیب می‌کرد. قرار بود در این درس درکنار آشنایی با معنای کلمات «واژگون»، «اندیشه» و «مضطرب»، با مفهوم «فداکاری» هم آشنا شوند.

جوان سی ویکی دوساله‌ای را تصور کنند که لباس از تن می‌کند و با نفت فانوس، شعله‌ای دست وپا می‌کند تا لوکوموتیوران آگاه شود و ترمز قطار را بکشد و جان ده‌ها مسافر و کودک را نجات دهد. این تصویر یک قهرمان شجاع بود. اما نقطه که به آخر داستان نشست و رفتیم به سراغ درس بعدی، دیگر کسی سراغ ادامه داستان ریزعلی خواجوی را نگرفت. صفحات کتاب درسی، جای خوبی برای روایت مصائب زندگی او نبود. بعدها، وقتی خبرنگاران یکی یکی او را بیرون از کتاب‌ها پیدا کردند، دیگر یک جوان سی ویک ساله نبود.

پیرمرد رنجور، اما باعزتی بود که نامش با کتاب‌های فارسی بر سر زبان‌ها افتاده بود، اما یک کلمه فارسی حرف نمی‌زد. ترک زبان بود و با آن کلاه شاپوی معروف، از ناگفته‌های آن شب سرد پاییزی می‌گفت. ازبرعلی حاجوی که اول بار با اشتباه روزنامه اطلاعات در نشر خبر، با نام ریزعلی خواجوی شناخته شده بود، وقتی به مرور آن شب معروف می‌پردازد، تعریف می‌کند: «وقتی قطار متوقف شد، با حمله مأموران قطار از من استقبال شد!»

لبخند می‌زند و ادامه می‌دهد: «سوءتفاهم بود. خیال می‌کردند بی دلیل می‌خواستم قطار را متوقف کنم.» او با هزار مکافات، بالاخره مجال حرف زدن پیدا می‌کند تا ثابت کند راستی راستی کوه ریزش کرده است. بعد‌ها هم که در تصویر کتاب‌های درسی، بر تن عریانش یک زیرپیراهنی می‌پوشانند، غائله حواشی را ختم و اعلام می‌کند آن شب اصلا برهنه نبوده است.

کتش را آتش زده و یک لا پیراهن به تن داشته است، اما دیگر کسی نمی‌گوید بعد از آن دویدن‌های نفس گیر و تعریق بسیار و سرمای استخوان سوز، چطور سینه پهلو می‌کند و دوهفته‌ای تمام بدنش در اثر عفونت، او را روی تخت بیمارستان می‌اندازد و بهای فداکاری اش می‌شود فروختن گوسفندهایش برای هزینه‌های درمان.

سال ۸۵ در سومین همایش اعطای تندیس فداکاری، درحالی از او تجلیل می‌شود که قامت شریفش زیر بار هزینه‌های زندگی خم شده است و این بار حریف قطار مشکلات و مصائبی که با شتاب به سمتش می‌آید، نیست.

او که سال‌ها در معرض مصاحبه‌های گوناگون قرار گرفت، بار‌ها با زبان بی زبانی از شرایط دشوارش گلایه کرد، اما آنچه هربار بی تردید به آن اقرار می‌کرد، پشیمان نشدن از کاری بود که سال ۴۱ مسیر زندگی اش را عوض کرد و تا پایان عمر هشتادوشش ساله اش به آن افتخار می‌کرد. ۱۱ آذر ۹۶، ازبرعلی حاجوی بر اثر بیماری ریوی درگذشت، درحالی که شعله فانوسش همچنان در گردنه‌های کوه‌های آذربایجان روشن است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->