یکی از مسائلی که حوزه فرهنگی و اجتماعی شهرداری در سالهای گذشته با آن مواجه بوده است، موضوع انطباق فعالیتها و به طور کلی، شرح وظایف این حوزه با کارکردهای ذاتی و قانونی مدیریت شهری است؛ موضوعی که در چند سال گذشته، بحثها و نقد و نظرهای بسیاری را به دنبال داشته و به عنوان یک مسئله در مدیریت شهری مطرح شده است.
در حوزه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی شهرداری چند چالش مهم و اساسی داریم که به اختصار به آنها اشاره میشود:
ورود سازمان به برخی امور و فعالیتهایی که خارج از وظایف ذاتی و قانونی آن است.
موازی کاری و هم پوشانی بخشی از فعالیتها با سایر سازمان ها.
غلبه رویکرد نمایشی در برخی فعالیتهایی که ذیل عنوان وظایف اجتماعی و فرهنگی شهرداری دسته بندی میشود.
در مجموع میتوان اذعان کرد که مدیریت شهری در حوزه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی، با مسائل و چالشهای مهمی از جمله تعدد و پراکندگی تعهدات اجتماعی و فرهنگی، انحراف از وظایف ذاتی و قانونی و پرداختن به امور فرعی، موازی کاری و تداخل وظایف با سایر ارگانهای ذی ربط، مشخص نبودن مؤلفهها و شاخصهای اولویت دار، رو به رو ست. این موضوعات را به دلیل پیامدهای ناگواری که به دنبال دارند، از جمله تداخل وظایف، کاهش کیفیت فعالیت ها، اتلاف منابع، نارضایتی شهروندان و... به عنوان یک مسئله اجتماعی میتوان ردیابی کرد.
در این میان مهمترین حوزهای که به شدت نیازمند باز تعریف وظایف سازمان شهرداری است، حوزه آسیبهای اجتماعی است؛ زیرا این آسیبها طی سالهای گذشته افزایش یافته و به دغدغههای مهم کلان شهرها تبدیل شده اند. در همین راستا بسیاری از مدیران شهرداری بر این عقیده اند که این نهاد که نقش چندانی در بروز این آسیبها ندارد، چرا امروزه باید پاسخ گوی تبعات آن در همه بخشها اعم از فقر، اسکان، سامان دهی و... باشد؟
در تبیین این مسئله باید گفت که سازمان شهرداری در دورههای مختلف فعالیت، اقداماتی را خارج از وظایف قانونی خود و در قالب مسئولیت اجتماعی در دستورکار قرار داده است که تکرار این اقدامات رفته رفته توقعات و انتظارات عمومی را متوجه این سازمان کرده و در واقع آن مرزبندی میان مسئولیت قانونی و مسئولیت اجتماعی در وظایف این سازمان به مرور زمان کم رنگ شده است؛ به نحوی که در حال حاضر، این مسئولیت اجتماعی به مسئولیت قانونی مدیریت شهری تبدیل شده است و همین موضوع را میتوان نقطه شروع مسائل بعدی در این حوزه دانست.
اقدامات یادشده از آنجاکه بدون برنامه ریزی و خارج از ساختار و تشکیلات قانونی شهرداری طرح ریزی و تمکین شده است، عموما الزامات اجرایی مورد نیاز در آنها مد نظر قرار نگرفته و همین امر منجر به بروز سلسله مشکلات فراوان و در نهایت کم اثرشدن و درمقابل پرهزینه شدن این اقدامات برای شهر شده است.
از سوی دیگر، وجود این طیف وسیع وظایف و تعهدات در مواردی منجر به غلبه رویه طلبکاری در سازمانهای اصلی متولی امر که صاحب و مالک واقعی آن فرایند هستند، شده است؛ به این معنی که، چون کار اصلی را شهرداری انجام میدهد، انجام وظیفه مربوط به این حوزه در سازمان مادر فقط به گردآوری مجموعهای از گزارشهای سطحی به نحوی تقلیل یافته که تهیه عکس و تصویر از حضور مسئولان آنها حین اجرای فعالیتها و برگزاری برنامهها با بودجه شهرداری و ازسوی شهرداری، به مهمترین اقدام این نهادها در کل فعالیت، تبدیل شده است.