برد پیت و جورج کلونی با یک فیلم طنز به سینما می‌آیند تغییر رئیس سازمان سینمایی تکذیب شد «بچه مردم» برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره کودک و نوجوان شد فتوکال مهمانان ویژه جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان | از عمو پورنگ تا سامان احتشامی محمد کاسبی در بیمارستان بستری شد + علت کتابی با آموزه‌های رهبری برای کودکان منتشر شد پژمان جمشیدی با «شاخ» به سینما می‌آید + عکس «رویای آمریکایی» آماده نمایش شد طرح بلیت نیم‌بهای «یوز» موفق عمل کرد | فروش میلیاردی در روز نخست اعتراضی سینمایی به جنگ در فیلم «ما» گریم دامبلدور در سریال «هری پاتر» لو رفت + عکس حراج بین‌المللی ۳۰ تابلوی «باب راس» نقاش محبوب رونمایی از مستند استاد فرشچیان و نماهنگ «چای و گلاب» در مشهد اکران فیلم سینمایی «لیپار» آغاز شد وزیر فرهنگ: بعد از سفر شجریان، درباره کنسرتش گفت‌وگو می‌کنیم + فیلم علیرضا ثانی‌فر با «رنگ‌ها همه سیاه هستند» در جشنواره فیلم کوتاه
سرخط خبرها

برای «غلامحسین یوسفی» ادیب هم زمان با سالروز درگذشت او | تکیه گاه ادب خراسان

  • کد خبر: ۱۳۸۳۱۷
  • ۱۴ آذر ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۶
برای «غلامحسین یوسفی» ادیب  هم زمان با سالروز درگذشت او | تکیه گاه ادب خراسان
غلامحسین یوسفی که تمام عمر، خود را مدیون و متأثر از فضای علمی شهر مشهد می‌دانست، هرازگاهی که به دلایل مطالعاتی از زادگاهش فاصله می‌گرفت، بار دیگر با شوق و انگیزه بیشتری برای خدمت دوباره به مشهد برمی گشت.

آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ سرطان ریه زمانی گریبان گیر غلامحسین یوسفی شد که کمتر از ۱۰ سال پیش از آن، خواهر بزرگ ترش را مبتلا کرده بود؛ همان خواهری که معلم ادبیات بود و غلامحسین را بی آنکه بخواهد، مشتاق زبان فارسی و کرشمه هایش کرده بود.

غلامحسین یوسفی که در مشهد به دنیا آمده بود، تا سطح دیپلم در مدارس شهر زادگاهش، درس خواند و سال ۱۳۲۵ مشهد را به مقصد تهران ترک کرد تا دانشجوی مقطع کارشناسی رشته زبان وادبیات فارسی دانشگاه تهران شود. پنج سال بعد، درحالی به مشهد برگشت که مدرک دکتری اش را در رشته ادبیات فارسی گرفته بود و هم زمان کارشناسی رشته حقوق قضایی و سیاسی اش را در همان دانشگاه ادامه داده بود. او حالا با دستی پر و قلبی مشتاق در دبیرستان‌های شهرش، مشغول تدریس ادبیات فارسی و عربی می‌شد. در همان روز‌ها بود که به موازات معلمی، یک ماهنامه ادبی شریف و ثقیل به نام ماهنامه ادبی وتربیتی «نامه فرهنگ» را تأسیس کرد که برای دو سال سردبیری هجده شماره آن را برعهده گرفت.

سفر به آمریکا برای تکمیل مطالعاتش، دفتر ماهنامه را به تعطیلی کشاند و زمانی که به ایران برگشت، به جای ادامه فعالیت ماهنامه، به تدریس تاریخ ادبیات در دانشکده تازه تأسیس ادبیات مشغول شد. در همان سال‌ها بود که در آذرماه، با نیکو بازرگان وصلت کرد و آذر سال بعد، هم زمان با ایجاد اولین چاپخانه دانشگاهی مشهد، دخترش روشنک به دنیا آمد. آذرماه، انگار ماه وقایع مهم زندگی استاد یوسفی بود؛ چون ۱۰ سال پس از تولد روشنک، سروش یوسفی هم در نهمین ماه سال به دنیا آمد. اما سلسله اتفاقات خوشایند آذرماه در زندگی خانواده یوسفی، در چهاردهمین روز این ماه در سال ۶۹ با مرگ تأسف بار او به تصویری تلخ آغشته شد.

غلامحسین یوسفی که تمام عمر، خود را مدیون و متأثر از فضای علمی شهر مشهد می‌دانست، هرازگاهی که به دلایل مطالعاتی از زادگاهش فاصله می‌گرفت، بار دیگر با شوق و انگیزه بیشتری برای خدمت دوباره به مشهد برمی گشت. اگر ادبیات مشهد غلامحسین یوسفی را نداشت، چه کسی بانی ایجاد انتشارات کتاب‌های دانشگاهی می‌شد؟ یا دوره کارشناسی ارشد و دکتری رشته ادبیات فارسی را به مشهد می‌آورد؟ همین حالا که در تمام رشته‌های دانشگاهی، دو واحد ادبیات عمومی وجود دارد، از دغدغه مندی دکتر یوسفی بوده است تا در لابه لای دروس گوناگون، هر دانشجوی ایرانی با دو واحد ادبیات، نفسی تازه کند و به شیرینی‌های زبان مادری اش رجعتی داشته باشد. کمترکسی از اهالی ادبیات هست که حسرت تجربه آموختن از محضر دکتر یوسفی را به دل نداشته باشد.

کلاس‌های او ثانیه‌های تلف شده زیادی نداشتند. منابع درس‌ها بیش از حد معمول معرفی می‌شد و با شیرینی کلام استاد، گذر زمان برای هیچ دانشجویی احساس نمی‌شد. او که در عمر شصت وسه ساله خود، بیش از سی کتاب تألیفی و ترجمه و بیش از ۱۳۰ مقاله علمی فارسی و ۳۶ مقاله انگلیسی در سطح بین المللی به یادگار گذاشته است، بیش از هر چیز به مصحح متون ادبی شهرت داشت و در این مسیر برپایه دقیق‌ترین شیوه‌های ادبی عمل می‌کرد.

کتاب‌های فرخی سیستانی در سال ۴۱ و ترجمه شیوه‌های نقد ادبی، اثر دیوید دیچز، در سال ۶۷ برنده جایزه کتاب سال شدند و دنیای نقد ادبی در ایران، با کتاب‌های «دیداری با اهل قلم» و «چشمه روشن»، به فصل تازه‌ای ورود کرد. محمدابراهیم باستانی پاریزی در مراسم بازنشستگی دکتر یوسفی می‌گوید: «با آنکه دستان لرزان او یک استکان چای را به زحمت نگه می‌داشت، ولی همین دست ها، پایه‌ها و ستون‌های ادب خراسان را در زادگاه بهار و فرخ، همچنان پایدار و استوار نگه داشته است. او کلام و بیانی دارد که گویی بیهقی و نظام الملک و خواجه نصیر، دُرج کلام خود را به وی امانت داده بودند».

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->