آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ عباس میرزا، صدراعظم و نایب السلطنه فتحعلی شاه قاجار، بود که خبر رسید انگلیسیها برای هرات دندان تیز کرده اند. نام آن منطقه را هم گذاشته اند افغانستان. منطقهای که از زمان هخامنشی تا قاجار همواره وفادار به ایران و جزئی از خراسان بزرگ بود؛ لذا تسلط بر آن برای انگلیسیها اهمیت ویژهای داشت. پس عباس میرزا از طرف شاه قاجار مأمور شد هرات را از چنگ انگلیسیهایی که برای خودشان مرزهای فرضی ترسیم کرده بودند، بیرون بکشد. دولت لندن که از مأموریت عباس میرزا باخبر شد، تصمیم گرفت از طریق توافق با روسیه و تعریف مرز، تسلط خود بر هرات را رسمی و جایگاه خود را در منطقه مستحکم کند. عباس میرزای جوان، اما خاطره قرارداد ترکمنچای را فراموش نکرده بود و طعم دیپلماسی نانجیبانه انگلیسیها هنوز زیر زبانش به تلخی میزد. او در عمر کوتاهش، از دست رفتن قفقاز را دیده بود و حقه بازیهای انگلیس را به یاد داشت.
نمیخواست تاریخ بار دیگر تکرار شود. آگاه بود و غیور. پس قبل از هرچیز، اول به سراغ عثمانیها رفت و به زحمت آنها را وادار به امضای معاهده برای تعیین مرزی مشترک کرد که هنوز پابرجاست. بعد به خراسان رفت و وقتی فهمید انگلیسیها در حال پیشروی در افغانستان اند، حکمران سرخس را که حاکم عشق آباد امروز بود، مطیع خود کرد. خراسان بود، خواست عازم قندهار شود برای ادامه مأموریتش، اما اجل مهلت نداد و در چهل وچهارسالگی از دنیا رفت و در مشهد دفن شد. بازی به دست پسرش محمدمیرزا افتاد. پسر به دنباله روی از راه پدر، ابتدا روابط حسنه خود با روسیه را تحکیم کرد، اما به مذاق انگلیسیها که روسیه را همواره رقیب خود در منطقه میدیدند خوش نیامد. انگلیس به بهانه داد و ستد مالی با حاکم افغانستان، خواست تا نفوذ خود در هرات را بیشتر کند.
ایران هم به قصد گوشمالی حاکمان ضعیف داخلی به سمت هرات لشکر کشید که موجب نگرانی انگلیسیها در منطقه شد. اواخر آبان ۱۲۳۵ بود که دولت لندن به نظامیان ایرانی هشدار داد در صورت ادامه لشکرکشیهای خود به هرات، برخورد نظامی خواهد کرد. بی اعتنایی ایران به تهدیدات انگلیس منجر به شلیک نخستین گلوله از سمت ناوهای انگلیسی به سوی بوشهر شد و کمی بعد با مقاومت بومیان منطقه، آسمان اهواز و خرمشهر هم از بوی باروت انگلیسی ها، سیاه شد. سوم بهمن سال ۱۲۳۵ درست در چنین روزی، بندربوشهر و حومه آن به تصرف انگلیسیها درآمد. در چنین شرایطی صدراعظم مملکت، میرزاآقاخان نوری بود. اما بی کفایتی و منفعت طلبی میرزاآقاخان نوری حاصلی نداشت جز فرستادن فرخ خان امین الملک به پاریس تا به نمایندگی از ایران و با میانجیگری فرانسه، انگلیسیها را از ادامه پیشروی در جنوب ایران منصرف کند.
نتیجه این کوتاهی، معاهده ننگین دیگری در تاریخ ایران بود که به عهدنامه پاریس معروف شد. عهدنامهای که به موجب آن ایران هرات را واگذار کرد تا انگلیس هم نیروهای خود را از خاک جنوب خارج کند. شاید اگر عباس میرزا کمی بیشتر زنده مانده بود، هرات هنوز در مرزهای جغرافیایی روی نقشه ایران بود. افغانستان همان «آریانا» نام داشت و انگلیسیها حساب کار دستشان میآمد که ایرانیها باج نمیدهند و حمله نظامی، نمیتواند اولین و آخرین گزینه روی میز باشد.