فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

شاخ‌وشانه‌ای که مردم برای هم می‌کشند

  • کد خبر: ۱۴۸۱۹
  • ۲۵ دی ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۴
شاخ‌وشانه‌ای که مردم برای هم می‌کشند
مهدی سیدی خراسان‌پژوه
در گفتار مردم ما، چه مشهدی و خراسانی و چه دیگر شهر‌ها و ولایات، به‌طور مکرر اصطلاح «شاخ‌وشانه کشیدن» برای هم را می‌شنویم، اما اینکه چند درصد از کسانی که این عبارت را به کار می‌برند، وجه تسمیه و معنی درست آن را هم می‌دانند، خدا می‌داند و بس! محض امتحان از چند نفری که برای هم شاخ و شانه می‌کشند! یا این اصطلاح را به کار می‌برند، بپرسید که: «شاخ‌وشانه چه جوری کشیده می‌شود و اگر شما بخواهید واقعا چنین کاری بکنید، چگونه انجامش می‌دهید؟» آن وقت به جوا‌ب‌ها با دقت گوش دهید و در آخر کار هم تنوع پاسخ‌ها را طبقه‌بندی بفرمایید و ببینید چه نتیجه‌ای می‌گیرید. دست‌کم همین الان و پیش از ادامه خواندن این سطور دمی بایستید و خودتان به این موضوع فکر کنید و ببینید در مخیله مبارکتان چه خواهد گذشت. بعد دنباله نوشته حقیر را بخوانید. خب، حالا که فکرهایتان را کردید، عرض می‌کنم که متأسفانه ما با بسیاری از آنچه می‌گوییم، بیگانه و ناآشنا شده‌ایم! واقعیت امر این است که در گذشته‌های دور نوعی از گدایان و اخاذان سمج و شر به پا کُن به نام «کنگر» (با املای کنگر، اما با ضم کاف) وجود داشتند که هنگام گدایی کارد یا چاقو و شاخ و استخوان کتف یا شانه گوسفندی را به دست می‌گرفتند و راه می‌افتادند توی کوچه و خیابان و در خانه این و آن. معمولا هم یکی از نوچه‌هایشان را همراه خود می‌بردند و با صدای بلند جمله «بدهید چیزی محض رضای خدا» را فریاد می‌زدند. هم‌زمان شاخی را هم که در یک دست داشتند، می‌کشیدند روی استخوان شانه‌ای که در دست دیگرشان داشتند و صدای نتراشیده و نخراشیده‌ای ایجاد می‌شد. این یعنی اعلام به صاحب‌خانه که: «با یک گدای معمولی سر و کار نداری، این‌که پشت در خانه شماست یک کنگر است!» دیر جنبیدن همان و شر به پا شدن همان!
شَرَش هم این بود که اگر صاحب‌خانه دیر می‌جنبید، یا اصلا دم در خانه نمی‌آمد و وجه لازم را نمی‌داد «کنگر» محترم با کارد یا چاقویی که همراه داشت خود یا آن بچه بی‌گناه همراهش را مجروح و خون‌آلود می‌کرد و بلایی سر صاحب‌خانه می‌آورد که خودش و همه اهمال‌کاران جهان را نفرین غلیظ می‌کرد!
پس «شاخ‌وشانه کشیدن» در اصل «شاخ به شانه کشیدن» و مجازا به معنی تهدید کردن دیگران و اصلا کاری بوده است که گدایانی با نام «کنگر» انجام می‌داده‌اند (برای اطمینان بیشتر بنگرید به «کنگر» در فرهنگ‌ها، مثلا فرهنگ معین).
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->