واژه انقلاب بهتنهایی هیچ نسبت و جهتگیری ندارد و صرفا بهمعنای دگرگونی است. در طبیعت گفته میشود انقلاب تابستانی یا زمستانی، در امور سیاسی انقلاب سیاسی است و در هر مسئله دیگری اگر دگرگونی از یک حال به حالی دیگر صورت بگیرد، انقلاب متصف به آن خواهد شد. اما در مسئله انقلاب و رخدادی که در امور سیاسی ایران روی داد، انقلاب شکل دینی و اسلامی به خود گرفت و این نوع انقلاب را در قرون گذشته فقط در ایران میتوان مشاهده کرد.
البته در تاریخ این نوع انقلابها با شکلهای گوناگونی رخ دادهاند که شبیهترین آنها به انقلاب اسلامی، انقلاب حضرتموسی (ع) علیه فرعون بوده است.
شاخصه اصلی انقلاب حضرتموسی (ع) بر ضد فرعون، دینیبودن و امر الهی آن بود. حق تبارک و تعالی به او فرمان داد که برو به سوی فرعون که او طغیان کرده است (طه:۲۴). طغیان فرعونی رفتارهای خداگونهبودنش بود که حق را فراموش کرده و تفکر سلطنت مطلق به خود گرفته بود.
در این صورت است که طغیان صورت میگیرد. این مطلقاندیشی و مطلقگویی و مطلقرفتارکردن به جایی رسید که خداوند متعال بینی او را به خاک مالید. راز ماندگاری انقلاب حضرت موسی (ع) عیله فرعون در الهیبودن و متکی بر دین بودن است، وگرنه انقلاب دیگری که احیانا در طول تاریخ صورت گرفته، اگرچه ممکن است رنگ دینی داشته باشد، درنهایت محکوم به شکست بوده است. انقلاب اسلامی از نظر شکلی و محتوایی شباهتهای فراوانی با انقلاب موسی (ع) علیه فرعونیان دارد. حضرتموسی (ع) رهبر و مرکزیت انقلاب علیه فرعون را بهدست داشت، امامخمینی (ره) نیز رهبری دینی و مرکزیت انقلاب اسلامی را بهعهده داشتند. حضرتموسی (ع) مأمور پایینکشیدن فرعون بود، امامخمینی (ره) نیز این مأموریت را از نظر دینی برعهده گرفته بود.
حضرتموسی (ع) به شهر مَدیَن بهطور اجباری سفر کرده بود، امامخمینی (ره) به شهر استانبول و سپس به نجف اشرف بهاجبار تبعید شده بود. حضرتموسی (ع) کمی بیش از ۱۰ سال بعد از سفر اجباری، به مصر محل حکومت فرعون بازگشت و تاج و تخت او را زیرورو کرد، امامخمینی (ره) بعد از گذشت پانزده سال به ایران بازگشت و کاخ فرعونیان را زیرورو کرد. از این نظر، انقلاب ایران بهرهبری مرد دینی و الهی، به انقلاب اسلامی ایران شهرت یافت.
این همان جهتگیری انقلاب با گرایش دینی است؛ بنابراین ویژگی انقلاب اسلامی ایران دینی و قرآنیبودن آن است و یک پیام دارد. به شاخصههای آن که پرداخته شد، اما پیام انقلاب اسلامی ایران ایستادگی در برابر هرگونه طغیان و سرکشی است و ویژگی دوم برای پیام این انقلاب، پشتوانه امدادهای الهی است که نمونههای آن را بهروشنی میتوان مشاهده کرد.
اما در کنار این ویژگیها و پیامها باید به مواردی که در جهتگیری این انقلاب ممکن است رخ دهد نیز، هم بشارت داد و هم از آن بیمناک بود. آنچه موجب بشارت است، این است که مادامی که وحدت میان آحاد جمعیت ایران وجود داشته باشد، احدی نمیتواند خللی بر جامعهای وارد کند که مبتنی بر احکام دینی باشد، زیرا تفرقه یکی از عذابهای الهی است.
چنانکه فرمود: مانند کسانی که میانشان تفرقه وجود داشته و در هر چیزی بعد از آنکه روشنگریهایی برایشان حاصل شد، اختلاف پیدا کردند، برای اینان عذاب بزرگی وجود دارد (آلعمران:۱۰۵). پس اختلاف و تفرقه عذابآور خواهد بود و انسجام و وحدت موجب رشد و بالندگی میشود. پس اگر در جامعهای پس از آنکه نشانهای توجه الهی و پشتیبانی حضرت حق تعالی به وضوح دیده شده است، باز راه خلاف آن پیشگرفته شود، مسیر انقلاب به گمراهی و تفرقه و درنهایت نابودی خواهد کشید، چنانکه درباره قوم موسی (ع) که پس از دیدن آن همه معجزات الهی از آن حضرت، درنهایت به گوسالهپرستی و دیگر خرافات و کجرویها روی آوردند، سرگشتگی و پراکندگی و بهانهگیری و اختلاف میانشان رواج پیدا کرد و انقلاب الهی موسی (ع) به حاشیه رفت و بدعتها بر آن انقلاب سرازیر شد.
این سنت را در آیه شریفه دیگری برای حواریون حضرتعیسی (ع) وقتی از او مائده آسمانی طلب کردند تا او را بیازمایند، با صراحت بیشتر میتوان مشاهده کرد. آنجا که فرمود: من برای آنان مائده نازل میکنم، ولی اگر اینبار از آن رویگردان شوند و بدان کفر بورزند، چنان عذابی آنان را خواهم کرد که هیچ یک از اهل عالم را چنین عذابی نکرده باشم (مائده:۱۱۵).
زیرا خدای تعالی به سنت خودش در کتاب عظیمالشأن خود چنین اشاره فرموده است که اگر شما (از راهی که خدای تعالی به شما نشان داده و در آن راه شما را مستقر قرار داده است) برگردید، خدای تعالی نیز برخواهد گشت و جهنم چنین افرادی (کافران) را مانند حصاری دربرمیگیرد (اسرا:۸).