قدمتی کمتر از ۴۰ سال، خاطراتی به وسعت ۳ دهه و شریانی مهم و شبهتجملاتی برای ساکنان و عابران. اینها، صفات گرهخورده با بولوار سجاد است. با شروع ساخت و سازهای پراکنده در محلههای مختلفی که امروزه اسکلت این محله مهم مشهد و منطقه یک شهرداری را شامل میشود، زمینهها برای به وجود آمدن یکی از بافتهای مدرن شهری پس از انقلاب اسلامی فراهم شد. ساختمانهای کمتراکم، خانههای ویلایی، پاساژ و مراکز خرید گوناگون، اولین کافیشاپهای امروزی شهر، چند مدرسه بزرگ، یک میدان ورزشی بزرگ و مجهز و مردمانی آرام در حاشیه امن کوچههایی محصور میان درختهای چنار و کاج، دارایی این محله برای شروع یک زندگی اجتماعی بود. رشد و تغییرات در بولوار سجاد سریع بود و پیوسته و نسبت به مقتضایت زمان خود، مدرن.
شاید کمتر کسی میاندیشید که سالها بعد، زیرساختهای این محله برخوردار و شیک به مرز انفجار برسد، بهگونهای که امروز شاهد هستیم برخی از ابتداییترین خواستههای ساکنان این محله بهدرستی برآورده نمیشود. وضعیت بولوار سجاد در دهه ۷۰ و ۸۰
به نحوی بود که بسیاری از افرادی که به دنبال تغییر در زندگی خانوادگی، کسبوکار یا تحصیل بودند، به طور دائمی یا مقطعی در این محله حضور یافتند. همین رفت و آمدهای پیدرپی، تبدیل به روزمره شلوغ بولوار سجاد شد و به نسبت نیازهای جدید، هدفگذاریهای جدید هم به وجود آمد و ترافیک اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... شکل گرفت. به میزان ایجاد بنگاههای اقتصادی خرد و کلان در بولوار سجاد، یک بانک سر برآورد، به میزان رشد جمعیت و نیاز به تحصیل، مدارس کوچک در تمامی معابر فرعی این محله سر برآورد و تیرهای چراغ برق، سرشار از تبلیغات حداکثری آنان شد، با کوچ ساکنان خانههای ویلایی و خاطرهانگیز دیروز، ساختمانهای بزرگ و واحدهای فراوان و سازندگان غیربومی، اساس و چیدمان محلههای سجاد را برهم زدند. امروز حاشیه بولوار سجاد که روزبهروز پر زرقوبرقتر هم میشود، آنقدر خودرو به خود میبیند که گاهی مجبوریم گردندرازی کنیم تا شاید یک عابرپیاده هم ببینیم. تنها چیزی که چندان در بولوار سجاد نمیبینیم، تعدد رستورانها و فستفودهاست که البته جور آن را آشپزخانههای مختلف میکشند که در هر کوچه و خیابانی یک کترینگ به وجود آوردهاند.
عرضه و تقاضا در بولوار سجاد طی سالهای اخیر، معادلات هویت شهروندی و شهرنشینی را برهم زده است. بیش از حد نیازمان بانک و مؤسسات مالی داریم، بنگاههای املاک از حجم معمول معاملات محل بیشتر است، ساخت و سازهای جدید، هیچ تناسبی با کوچههای بنبست سجاد ندارند و اجازه نفس کشیدن به کوچهها نمیدهند. فضا و فرصت برای بازی کودکان در محلهمان نداریم و جنب و جوش کودکی در بولوار سجاد رو به افول و کلاسهای سیستماتیک و خشک، هر لحظه در حال افزایش است. در حوزه فرهنگ همسایگی و زندگی اجتماعی به چنان فقری رسیدهایم که همسایه، همسایهاش را نمیشناسد و با معاشرت بیگانه است. این نکات محدود، زمانی پیشانی هویت و همزیستی بولوار سجاد بود و دلیلی برای احترام و زندگی آرام، اما امروز که سجادنشینان اعتباری فکر میکنند هرگونه شلوغی و تغییر، محله را مدرن میکند، شاید نمیدانند این وضعیت، در مرحله شبهمدرنیسم هم نیست و اگر بیش از این تعلل کنیم، نفس کشیدن در آن دشوار میشود و سرانجام هیچ رد و اثری از هویت شهرنشینی در این محله نخواهد بود.