حمیده صفائی - اغلب میشنوید در صنفهای مختلف آدمها گرد هم جمع میشوند و درباره کارشان صحبت میکنند و از کم و کاستیهای کارشان میگویند. این هفته میهمان بازنشستههایی بودیم که عمرشان را در بناهای تاریخی استان گذرانده و از روی علاقه ذاتی در آنها کار کردهاند. این افراد که روزی ۸۰نفر میشدند پس از ۱۵سال تعدادشان به ۳۵نفر رسیده است که این بار به همت دکتر عباسزاده و به میزبانی ساسان نوروزی در خانه پیشهوران گرد هم جمع شدهاند تا دیداری تازه کنند و گپ و گفتی با هم داشته باشند و از خاطرات، علایق و خبرهایی که دارند برای هم بگویند. علیاکبر نوروزی متولد۱۳۳۲ مرمتکار آثار تاریخی از سال ۵۶کار مرمت را آغاز کرده و مدت ۳۲سال در میراث فرهنگی مشغول به کار بوده است. وی پس از بازنشستگی به صورت پیمانکاری به مرمت آثار تاریخی مشغول است. نوروزی درباره علاقهاش به اینکار میگوید: هنر مرمت برای خانواده من ناآشنا بود و هیچ یک از آنها در این حرفه نبودند اما از آنجایی که از کودکی به نقاشی و کارهای هنری علاقهمند بودم به کار مرمت روی آوردم. بهدلیل علاقهای که داشتم در کنار کار بهدنبال ارتقای معلوماتم بودم برای همین سال۷۲فوقدیپلم مرمت را گرفتم اکنون هم مدرک هنری درجه۲را گرفتهام که معادل فوقلیسانس کنونی است.
او که علاقه زیادی به کارش دارد، توضیح میدهد: تاکنون ۴۰ الی ۵۰کار را مرمت کردهام. تمام مکانهایی که کار کردهام خاص بودهاند و تک تک آنها را دوست دارم. گنبد خشتی، حمام شاه، خواجهربیع، مدرسه دو در، مدرسه پریزاد در مشهد و زوزن خواف، رباط شرف، قدمگاه نیشابور و... در شهرستانها از آن جمله کارهایم هستند. متأسفانه برخی مسئولان و مردم ارزش کار ما را نمیدانند. چند وقت قبل که برای بازدید به قدمگاه رفته بودم متوجه شدم بخش مهمی از آثار تاریخی را رنگ سفید زدهاند و هنر من و گذشتگان را از بین برده بودند.
قدر زر زرگر بداند
نوروزی یادآور میشود: هرکجا کار میکنم نمونهبرداری هم میکنم و همین کار سبب شده تا اگر جایی خراب شده باشد بتوانم آن را دوباره بازسازی کنم.
وی که اکنون در خانه پیشهوران مشغول به کار است، درباره اینکار مرمتی هم توضیح میدهد: مدت یک ماه است که کاشیکاریهایی دوره قاجاریه این خانه را مرمت میکنم. تخریب شدید نبوده و تنها حدود ۲۵تا ۳۰درصد کاشیکاریها از بین رفته بودند. قسمت رو به شرق این خانه معماری قاجاریه دارد و معماری قسمت دیگر آن از دوره پهلوی است. کارهای دوره قاجار برای من لذتبخش است و به من روحیه میدهد.
اولین مرمت سال۱۳۱۵
ذبیحا... خلوصیراد نیز در این جمع دوستانه میگوید: جمعی که در اینجا حضور دارند دانستههایشان را به صورت تجربی کسب کردهاند و مدرکگرا نبودهاند. متأسفانه بیتوجهی به پیشکسوتان سبب شده تا برخی از این تجربیات به فراموشی سپرده شود همانطور که دکتر دانشدوست بیشتر اطلاعاتی که داشته است اکنون به دلیل کهولت سن بهخاطر نمیآورد.
وی توضیح میدهد: طبق پروندههایی که خواندهام باید بگویم؛ اولین برنامه مرمتی بناهای تاریخی در مشهد را «آندره گدار» فرانسوی در ۱۳۱۵زمانی که موزه ملی را میساخت، تنظیم کرد. ما باید آنهایی را که تلاش کردهاند تا برای حفظ مواریث فرهنگی وقت بگذارند ارج نهیم و پیرو راهشان باشیم. ما بزرگانی مانند دکتر زرگر، مرحوم خوشدست و آقای تقوایی را داریم. از آنهایی که از بین ما رفتهاند به نیکی یاد کنیم و از مهارت و تجربه افرادی که در بین ما هستند به درستی استفاده کنیم.
خلوصیراد میافزاید: در زمانی که در میراث مسئولیت داشتم هنرستانی را تأسیس کردیم تا جوانانی مهارتآموز تربیت کنیم و با تحصیلات بر روی داربست بروند. ما که رفتیم آن هنرستان هم تعطیل شد. اگر میخواستیم دلسرد شویم به جایی نمیرسیدیم. گاهی نیز انگشت اتهام سمت ما بود اما کوتاه نمیآمدیم و با علاقهای که داشتیم کار میکردیم.
خوشحالم که زندهام
استاد احمد رمضانزاده دیگر میهمان این نشست است. وی از سال ۱۳۳۵ زمانی که ۱۹سال داشته است در مراکزی چون انجمن آثار ملی، حفاظت آثار باستانی و میراث مشغول بهکار بوده و ۵۵سال است که در این حرفه فعالیت میکند. استادش حاج غلامرضا گلباز خان بود. او از حقوق کم گلایه کرده و میگوید: وقتی ۲۰سال داشتم در مدرسه میرزا جعفر کار میکردم آن زمان ۱۹تومان حقوقم بود و طلا مثقالی ۱۱تومان، همه میگفتند این بنا چقدر پول میگیرد آن زمان ارزش کار مشخص بود.
رمضانزاده در ادامه با اشاره به کهولت سن مرمتکارانی که در این جمع حاضر هستند، به شوخی میگوید: خوشحالم که امروز زندهام. امروز اگر کمکم نمیکردند تا به اینجا بیایم، نمیتوانستم بیایم. یادش بخیر یک روز دست برخی همکاران را میگرفتم که آجر را اینطور بگذار و سیمان را آنطور بکش حالا همین افراد دست مرا میگیرند و به جمع دوستان میآورند.
مقرنس کار مشهدی
سیدجلال شمسینژاد پیشکسوت و هنرمند مقرنسکار، دیگر مهمان این برنامه است. آنطور که حاضران تعریف میکنند او در زمان خودش و حال یکی از سرآمدان این حرفه در مشهد بوده و هست که گواه این مدعا هم نصب کاشی ماندگار میراث فرهنگی بر سر در منزل مسکونیاش است. وی متولد۱۳۱۰ است و از سال ۱۳۳۶ در حرم مطهر مشغول به کار شده است. شمسی نژاد درباره کارش میگوید: سپهبد عزیزی همه را جمع کرد و گفت میخواهیم بالای سر حضرت را وسیع کنیم همه گفتن خراب میشود استاد خوشدست گفت من انجام میدهم. سهشیفته در حرم کار میکردیم تا آن را درست کردند. وقتی میخواستند پایهها را بردارند مهندسان پیشنهاد دادند روی گنبد کاغذ بچسبانید تا اگر بخواهد ترک بخورد کاغذها پاره شود. خوشدست گفت نه باید آن را گچ کنید تا اتفاقی برای گنبد نیفتد. من رفتم بالای گنبد و آن را گچ کردم. گفتم کارم تمام شده است. بعد از آن مهندسان را جمع کردند و پایهها را برداشتند، بدون آنکه اتفاقی بیفتد.
عاشق و دیوانه
حسن صابرسلیمانی دیگر هنرمند حاضر در این نشست دوستانه سخنش را اینچنین آغاز میکند: از آنهایی که نیستند گله دارم. روزی که وارد سازمان شدیم، من و مهندس اعتمادی آخرینهایی بودیم که مشغول به کار شدیم به ما گفتند یا عاشق هستید یا دیوانه که اینجا آمدهاید. گفتم نمیدانم، بگذارید ببینم که عاشقم یا دیوانه. ۲۴سال کار کردم تمام خراسان بزرگ را دو نفری نظارت میکردیم، فکر میکنم حرفش درست بود باید عاشق و دیوانه باشید. حالا این همه آدم هستند و کارها را بهدرستی انجام نمیدهند. آن زمان ما از یک گوشه کار عکس میگرفتیم و بعد از پایان کار هم مجدد از همان قسمت عکس میگرفتیم و برنامه مرمت را انجام میدادیم. فکر میکنم این روزها میراث عاشق و دیوانه ندارد.
وی هم در ادامه از درآمد کمش گلایه میکند و ادامه میدهد: استادان قدیمی ما به رحمت خدا رفتهاند آنهایی هم که هستند وقتی میپرسیم که شما شاگردی دارید میگویند نه، با این روند کم کم هنرهای اصیل ایرانی را از دست خواهیم داد.
نسل جدید به دنبال این هنر نمیآید
حسن کمالی هم مقرنس کار و قالبساز است و مانند دیگر هنرمندان پیشکسوت از برابر نبودن دخل و خرجش بهدلیل حقوق کم بازنشستگی گلایه دارد. او میگوید: بهترین معماری سنتی در کشور ماست این تاریخ و این کار ماندگار است و خواهد ماند. رسمبندی قالب برای معرق، کار سادهای نیست و نیاز به مهارت دارد که باید تجربه لازم را کسب کرد.
وی ادامه میدهد: همه ما مشکلاتی داریم. ۴فرزند بزرگ دارم گفتم در اینکار بیایند اما با توجه به اینکه تأمین نمیشدند کار را کنار گذاشتند. در اینکارها صبر و حوصله حرف اول را میزند که نسل جدید ندارند. من ۳۰سال است در این کار هستم هنوز احساس میکنم کار را یاد ندارم. اینکار تنوع دارد، کاری انجام میدهیم تا دو سال دیگر به آن کار نمیرسیم. روی این حساب، نسل جدید نمیآیند وقتشان را روی این کار بگذارند. آنها حوصله این را ندارند سالها بمانند و کار را بیاموزند. در این کار عجله معنا ندارد.
کار سنتی را رها نمیکنم
باقر اسدپور معرقکار بازنشسته شرکت کاشی گوهرشاد نیز که پدرش همکار استاد شمسینژاد بوده در این جمع دوستانه حاضر است و میگوید: اگر کاری از دست من برمیآید خوشحالم درباره کاشی معرق انجام دهم.
وی ادامه میدهد: این روزها بیشتر از اینکه مردم به کار معرق علاقه نشان دهند بهدلیل هزینههای بالایش به دنبال کار هفت رنگ هستند، اما من آن را انجام نمیدهم و معتقدم فردی که سنتی کار میکند باید به آن پایبند باشد و در همان زمینه کار کند.
هنری که با تجربه کسب میشود
ابراهیمی ۴۰سال است که در آستان قدس رضوی کار میکند. ابتدا کارش را از مسجد و حمام شاه در کنار استادانی از جمله اعتمادی، رفعتی و نوروزی آغاز کرده و به گفته خودش بودن در کنار آنان سبب شده است تا نگاهش درباره معماری تغییر کند. او میافزاید: همه ما میدانیم این روزها برای بازنشستهها ارزش قائل نیستند. دیگر نمیگویند فردی ۴۰سال کار کرده و میتوان از تجربیاتش استفاده کرد، کسی به این مسائل توجه نمیکند.
وی ادامه میدهد: یادم هست سال ۷۲ در آرامگاه مدرس کار میکردم. استادم گفت، دهانه ۶متری کار را تو بزن، من هم کار را انجام دادم. وقتی آمد از من درباره جزئیات کار پرسید و گفت
« چرا این کارها را انجام ندادهای» اصطلاحاتی که استادم بهکار میبرد در این سالها نشنیده بودم. حالا که فکر میکنم میبینم معماری سنتی ریزهکاریهایی دارد که باید خبره کار باشید و با تجربه آنها را کسب کنید.
ابراهیمی میافزاید: تک تک این آدمها یک کتاب مستند کامل از کارهای معماری سنتی هستند. باید بتوانیم این استادان را جمع کنیم و کتاب زندگی و هنرشان را بنویسیم. هر کدام از افراد حاضر در این جمع مکانهای تاریخی را کار کردهاند که از دست خیلیها برنمیآید و اگر شاگردیشان را نکنیم، آن هنر را از دست میدهیم.
دوبار از داربست افتادم
خلیلی ۵۷ساله که در کارنامه کاریاش آینهکاری کاخک گناباد را دارد، معرقکاری هم میکند. او در این جمع تعریف میکند: کار را از ۱۲سالگی آغاز کردم و الان در دوران میانسالی جزو پیشکسوتان هستم.
وی کمی هم از خاطراتش میگوید. اینکه آن زمان توجهی به برف و سرما نداشته و به دنبال کارش بوده است تا جایی که علاقه سبب شده با وجود اینکه دوبار از روی داربست افتاده و تمام قد در گچ رفته است بازهم به کارش ادامه دهد.
اولویت با بیتالمال بود
از نگاه حاضران جالبترین خاطره را ابراهیمینیا تعریف کرد. او میگوید: به همراه یکی از همکارانم برای پرداخت پول کارگران به یکی از شهرستانها رفتیم. در مسیر ماشین چپ شد و هر کداممان از ماشین به بیرون پرت شده و مجروح شده بودیم و پولها هم پراکنده شده بودند. هر طور که بود خودمان را جمع و جور کردیم. به مهندس دانشدوست خبر دادند که کارپردازانت تصادف کردهاند، اولین چیزی که پرسیده بود، این بود که «ماشین چیزی نشده است؟» او به اموال سازمان عِرق زیادی داشت و احساس مسئولیت میکرد.
با بیان این جمله تمام حاضران خندیدند. انگار آن روزگار تمام این افراد برای کارشان ارزش خاصی قائل بودهاند.
جاودانگی را ثبت میکنید
حسین ترابی سال ۱۳۴۵ اولین کار را برای میراث انجام میدهد. او تاکنون ۷شاگرد را آموزش داده که معتقد است توانمندتر از خودش هستند. او افتخار میکند که دو فرزندش را به این کار آورده و پسرانش که روزی کارمند بودهاند، اکنون همکار خودش هستند. ترابی توضیح میدهد: تخصص خودم سقف، طاق و گنبد است. یکی از پسرانم کار گچ انجام میداد، از او خواستم نماکاری را انجام دهد و در کارها با من همراه باشد و پسر دیگرم هم مانند خودم همه کاره است.
وی رو به حاضران میگوید: فکر میکنم کار ما بالاتر از عاشقی و دیوانگی است. تمام ما که در اینجا جمع شدهایم بهنوعی در نظام هستی سهم پیدا کردهایم. وقتی اثر تاریخی را به یادگار میگذارید، فکر نکنید مثل آدمهای معمولی هستید شما جاودانگی را تثبیت میکنید.
آقای حسنزاده و پسرش آجرکار هستند. پدر با تیشه آجرتراشی میکند و آن را به هر نقشی که بخواهند در میآورد. مدرسه آیتا... خویی هنر اوست. او میگوید: هر کاری بدهید با تیشه انجام میدهم و آجر را به هر مدلی که بخواهید در میآورم. ۵پسر دارم همه نما و آجر سنتی کار میکنند. کار دور میدان اصلی طبس هنر حسنزاده و پسرانش است. آنها به سرعت در کار معروفاند و در زمانی کوتاه کار میکنند.
خانهای برای هنرمندان
رفعتی، هنرمند دیگر در این جمع، است که به همراه پسرانش آمده است. او هم مانند برخی از هنرمندان فرزندانش را به این سمت تشویق کرده و علاقه پدر و پسری سبب شده است تا این روزها آنها جزو پیمانکاران میراث فرهنگی مشغول به مرمت آثار تاریخی باشند. وی پیشنهاد میدهد: اینکه فصلی یک بار دور هم جمع میشویم فرصت کمی است. برای همین تقاضا دارم در صورت ممکن مکانی در اختیار هنرمندان قرار گیرد تا آنها بتوانند گردهم جمع شوند و از تجربیات یکدیگر استفاده کنند.
از دیگر پیشنهادهای این هنرمند، این است که اجازه دهند مرمتکاران رایگان از مکانهایی که روزی آنها را مرمت کردهاند بازدید داشته باشند و اگر در حال تخریب بود به مسئولان اطلاع دهند و مکان را بازسازی کنند.
گعده ۱۵ساله
مرجان اکبری، معاون میراث فرهنگی استان، هم یکی از میهمانان ویژه این نشست است. وی درباره مراسم میگوید: بازنشستههایی که عمرشان را در بناهای تاریخی استان گذراندهاند و از روی علاقه ذاتی کار کردهاند، ۱۵سالی میشود که بهطور فصلی دور هم جمع میشوند و از خاطراتشان میگویند. این افراد پس از بازنشستگی تصمیم گرفتند نشستهایی داشته باشند تا دیداری تازه کنند و گپ و گفتی با هم داشته باشند و از خاطرات، علایق و خبرهایی که دارند برای هم بگویند.
وی برپایی این مراسم را در خانه پیشهوران به فال نیک میگیرد و توضیح میدهد: به یک نگاه بحث احیای این اثر تاریخی را داریم و در کنار آن میخواهیم از خانه پیشهوران و خانههای مشابه به عنوان مراکزی برای پیشکسوتان استفاده کنیم که امید داریم موضوع محقق شود و مکانهای مشابهی هم در دیگر نقاط شکل گیرد.
اکبری ادامه میدهد: در ابتدا استادکاران میراث فرهنگی بالغ بر ۸۰نفر بودند که به دلیل قدیمیبودن و سن بالا، جمعی در بین ما نیستند و جمعی در شهرستانها هستند که از آن جمع اکنون ۳۰ الی ۳۵نفر ماندهاند.
وی درباره استفاده از تجربیات این افراد میگویند: این افراد کارشان جزو مشاغل سخت بوده و بیشتر توان جسمانی لازم برای ادامه کار را ندارند، اما از تجربیاتشان میتوانیم استفاده کنیم. برخی فرزندانشان را تشویق به حضور در این کار کردهاند که به آنها این فرصت را میدهیم پیمانکار میراث هم بشوند.
وی با اشاره به توانایی این افراد توضیح میدهد: گاهی اوقات در برخی جلسات به یاد تک تک این افراد میافتیم و میدانیم آنها در برخی مهارتهای مرمتی توانمندیهای لازم را دارند و فرد دیگری نمیتواند مانند آنها کار کند برای همین سعی میکنیم تا جایی که در توان داریم از تجربیاتشان استفاده کنیم.
پل ارتباطی مردم و هنرمندان
دیگر میهمان ویژه این مراسم رضا سلیمان نوری، رئیس هیئت مدیره انجمن توسعه گردشگری چهارباغ خراسان و سردبیر شهرآرا محله، است. با وجود تفاوت در جنس کارش پیشکسوتان خیلی زود با او همراه میشوند و از خاطرات و آنچه دارند برایش میگویند. سلیمان نوری با اشاره به درخواست برخی افراد برای ثبت خاطرات و نوشتن کتابهای زندگیشان میگوید: در روزنامه شهرآرا ظرفیتی با نام شهرآرامحله داریم که میتوانیم با هر یک از پیشکسوتان گفتوگو کنیم و این افراد و هنرشان را به مردم معرفی کنیم.
رئیس هیئت مدیره انجمن توسعه گردشگری چهارباغ خراسان ادامه میدهد: در حال رایزنی برای شهرداری برای اجرای پروژهای درباره معرفی پیشکسوتان ورزشی و همچنین افراد دارای کاشی افتخار ملی هستیم که یکی از این افراد جناب شمسینژاد است. با توجه به پتانسیل موجود در این جمع، موضوع گسترش این پروزه را به پیشکسوتان مرمت استان با دوستان شهرداری مطرح خواهیم کرد. همچنین میتوانیم با انجام مصاحبه تاریخ شفاهی زندگی شما عزیزان را ثبت کنیم.
پس از سخنان سلیماننوری، حاضران به تشویق وی پرداختند تا تأیید و همراهی خود با این پیشنهادها را اعلام کنند.
هنرمندان ، گمنام نمانند
ساسان نوروزی، میزبان این نشست، هم در حاشیه آن ضمن ابراز خرسندی از حضور هنرمندان در خانه پیشهوران به شهرآرا محله میگوید: امیدوارم بتوانیم از مهارت این افراد به نحو شایسته استفاده کنیم.
وی که سرمایهگذار احیای خانه پیشهوران و مشاور و مجری مرمت آثار تاریخی در ایران است دلیل این جمع دوستانه را اینطور توضیح میدهد: در سالهای جاری شهرداری مشهد توجه ویژهای به حفاظت از میراث فرهنگی داشته است و به مرمت بافتهای تاریخی میپردازد که در برخی از آنها به عنوان مشاور همکاری میکنم. اگر بخواهیم این آثار به نحو احسن مرمت شوند و آنچه میخواهیم تحقق پیدا کند باید بهترینها اینکار را انجام دهند. ما میخواستیم این استادکاران را پیدا کنیم و بدانیم چه ظرفیتهایی در مشهد داریم. متوجه نشست دوستانه مرمتکاران مشهدی شدیم و از آنها خواستیم این فرصت را به ما بدهند تا در جمعشان حاضر شویم. بنابراین توانستیم فرصتی ایجاد کنیم که هم پذیرای استادان شهرمان باشیم و هم پتانسیلهای احیا را بررسی کنیم. سه موضوع هدف اصلی و مستقیم پروژه ماست، بازار فرش مشهد، بازار سرشور و احیای خانه پیشهوران که امیدوارم بتوانم بهدرستی از توان این استادان استفاده کنم.
نوروزی با اشاره به تواناییهای متفاوت هر یک از حاضران میگوید: این جمع دوستانه بهترین فرصت برای گردآوری بانک اطلاعاتی از هنرمندانمان است تا آن را در اختیار مدیران شهرداری قرار دهیم و بتوانند از ظرفیتهای موجود که شاید در کمتر جایی پیدا شوند، استفاده کنند. هدف اصلی ما حوزه میراث فرهنگی است و بیشتر کارها در حوزه حفاظت و احیای بناهای تاریخی است. کاری که در حوزه مرمت آثار تاریخی میخواهیم انجام دهیم، فقط اینها میتوانند انجام دهند و اگر از آن استفاده نکنیم باید مشابه این افراد را از شهرهای دیگر بیاوریم که هم برایمان هزینه دارد و از طرفی ممکن است نتوانیم به افراد مشابه دسترسی پیدا کنیم.
وی یادآور میشود: من کمتر کار اجرایی میکنم بیشتر کارم طراحی است. نقشی که ما بازی میکنیم ایده و فکر میراث فرهنگی را انجام میدهیم، اما اجرای آن با هنرمندان و پیشکسوتان مرمتکار است. همیشه اتفاق بزرگی در شهر ما میافتد این است که یک نقطه را ترمیم میکنیم. هیچ وقت در مقیاس شهر کار نکردهایم همیشه در تک بنا کار کردهایم. ما باید به کار شهری فکر کنیم که همه چیز داشته باشد و کسی نمیتواند آن را انجام دهد.
وی نیز تاکید برچاپ کتاب هنرمندان دارد و میگوید: اصفهانیها از یک هنرمند دو جلد کتاب چاپ کردهاند و ما اشارهای هم به هنرمندان شهرمان نمیکنیم و گاهی آنها را از یاد میبریم. باید به این فکر کنیم که هنرمندان مشهدی را باید معرفی کرد و اجازه ندهیم آنها در گمنامی از یاد بروند و هنرشان هم دفن شود.