شهرآرانیوز؛ گاهی نوشتن دربارۀ برخی بزرگان چنان سخت و دشوار است که قلم هم یارای توصیف آن همه عظمت را ندارد؛ زنده یاد ایرج افشار از آن جمله است. مردی دانا، کوشا، دلسوز و بی ادعا که باید نام و یاد او همواره زنده بماند. امثال این بزرگ مرد شایستهترین هایند که نامشان بر کوچه و خیابانهای ما حک شود تا آیندگان به آنها افتخار کنند.
در همین آغاز نوشته شایسته میدانم استاد ایرج افشار را در کلام دکتر شفیعی کدکنی ببینیم که میگوید: «در مراکز علمی جهان و در حوزههای ایران شناسی دانشگاههای کرۀ زمین، هیچ کس از معاصران ما، اعتبار و حرمت ایرج افشار را ندارد... او ایرج افشار است و بس، رها از هر عنوان و لقبی. پژوهشگرانِ عرصه ایران شناسیِ جهان، در حوزههای تاریخ، مردم شناسی، ادبیات فارسی، باستانشناسی، کتاب شناسی و کتابداری و اطلاع رسانی، همواره در آثار خویش وامدار ایرج افشار بوده اند و خواهند بود. بزرگا مردا که او بود و دریغا و بسیار بار دریغا که به پنجاه چهرۀ ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پر کرد.» و این گفته چیزی برای توصیف بیشتر آن مرد به جا نمیگذارد.
او ایران را دوست داشت و این دوست داشتن از دوره نوجوانی او آغاز شد. در دبیرستان به انجمن ایران شناسی وارد شد؛ انجمنی که افرادی همچون هانری کربن، محمد معین و محمد جواد مشکور در آن رفت وآمد داشتند. او به همین میزان عاشق کتاب هم بود و پس ازپایان تحصیل حقوق، ترجیح داد کتابدار کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران بشود. محمدتقی دانش پژوه، مرحوم افشار را شخصیتی مؤثر در کیفیت منابع این کتابخانه میداند و درباره اقدامات وی در کتابخانه دانشکده حقوق این طور مینویسد:
«با آمدن ایرج من یک پشتیبان معنوی پیدا کرده بودم، به ویژه که من کارهای عجیبی از ایشان دیدم که شبیه معجزه بود. ایشان در عرض دو هفته به شناختن کتابهای کتابخانه مشغول شد و همه آن را از نظر گذراند و دانست که جای هر کتابی کجاست. چون در آن موقع استفاده از فیش و فیشیه دان در میان استادان و دانشجویان چندان معمول نبود، ناچار خودمان کتابها را به دانشجویان و استادان معرفی میکردیم. وجود ایشان باعث شد که کتابخانه پیشرفت کند و کتابهای زیادی خریداری شود.» این مسئولیتهای کتابداری تا مسئولیت کتابخانه ملی هم ادامه یافت.
او در کتابخانه ملی، شعبه ایران شناسی را هم تأسیس کرد و مقدمات لازم برای کتاب شناسی ایران و فهرست نگاری نسخ خطی را فراهم کرد؛ اما خیلی زود عذر ایرج افشار را خواستند و او مجبور شد کتابخانه ملی را هم ترک کند و به قول جمالزاده «دماغ شما را سوزاندند و دل دوستان سوخت». فهرست کردن نام کتابهای او نیز خود گویای توجه او به کتاب و صدالبته نوشتن بود. سراسر عمر ایرج افشار با کتاب، کتاب شناسی و شوق او برای ایران شناسی و حفظ نسخههای خطی گره خورده است. بدون تردید زحمات او در حفظ میراث و پیشرفت علم کتابداری در ایران کتمان شدنی است. وی تا پایان عمر به تألیف و حفظ نسخههای خطی و میراث فرهنگی ایران مشغول بود.
نمیتوان شوق او را به ایران و ایران شناسی دید و از توجه او به فردوسی و شاهنامه یاد نکرد که خود سند ملی ایرانیان است. مهمترین پژوهش زنده یاد ایرج افشار درباۀ فردوسی انتشار کتاب «کتاب شناسی فردوسی و شاهنامه؛ از آغاز نوشتههای پژوهشی تا سال ۱۳۸۵» است، با ارائه فهرستی از ۵۸۶۷ اثر پژوهشی توسط ایشان. در این فهرست، آنچه از کتاب، مقاله، گفتار، فصل، سخنرانی، ترجمه، کتاب خطی، سنگی و سربی، دایره المعارف و ... به زبانهای فارسی، عربی و غیر آن از آغاز تا سال ۱۳۸۵ موجود بوده، جمع آوری شده است.
این کتاب را نخستین بار «انجمن آثار ملی» و چاپ دوم آن را با افزودههایی «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» منتشر کرد. این کتاب چند بخش مهم دارد که عبارت اند از: تحقیقات دربارۀ فردوسی و شناخت شاهنامه، ترجمهها و منقولات شاهنامه به ترتیب الفبایی زبانها و تاریخ انتشار، نسخههای خطی شاهنامه، چاپهای متن شاهنامه و خلاصه های آن و دوازده پیوست درباره موضوعهای مختلف از جمله تصاویر، عکسهای برخی از اعلامیههای قدیمی، فردوسی شناسان خارجی، نسخههای خطی و چاپهای قدیمی از شاهنامه و نمایههای موضوعی به فارسی و لاتین، اعلام به فارسی و لاتین، کاتبان و بانیان و کتابها و مقالات و فهرست منابع.
اگر بخواهیم باز هم از توجه استاد افشار به فردوسی بگوییم باید به سخنرانی علمی او در جشن رونمایی از تصحیح شاهنامۀ دکتر خالقی مطلق یاد کنیم. زنده یاد افشار در نوزدهم تیر ۱۳۸۶ در مراسم رونمایی شاهنامۀ ۸ جلدی به تصحیح دکتر محمدرضا خالقی مطلق در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، در سخنرانی مفصلی از عظمت فردوسی و شاهنامه و کوشش بی نظیر استاد جلال خالقی مطلق گفت که خود گویای توجه و علاقۀ ایشان به شاهنامه و فردوسی است.
شادروان افشار با این تعبیر شعف انگیز سخن خود را آغاز کرد که «خوش باد این نیکبختی و فرخی علمی بر خالقی مطلق، دوستی که زندگی روحی خود را در پژوهش «سخنهای دیرینه» شاهنامه گذرانید و در شناخت حماسۀ ملی ایران و تاریخ دیرین ما همراز با فردوسی و همراه با شاهنامه زیست و امروز گل رنجهای کهن خود را در هشت دفتر پیش رو دارد. پس شاهنامه آخرش خوش بوده است. از این روی که یکی ایرانی کاردان تصحیح آن را به اسلوب و آداب استوار پیش برد و متنی را در اختیار گذارد که بی گمان برجستهترین است از میان دیگر چاپ ها.»
جا دارد اشارهای هم بکنیم به جایزۀ پژوهشی ایرج افشار که چند سال است برگزار میشود. در واقع «هیئت امنای گنجینه پژوهشی ایرج افشار»، جایزهای به نام گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار هر سال در ۱۶ مهرماه، به مناسبت سالروز تولد استاد به فرد حائز شرایط در آیین نامه اعطا میکند. این جایزه به بهترین پایان نامه تحصیلی دانشجویان دوره کارشناسی ارشد یا دکتری در رشته کتابداری اعطا میشود. داوران جایزه هم اعضای هیئت امنای گنجینه پژوهشی ایرج افشار و در صورت لزوم از نظر مشورتی اعضای شورای عالی علمی یا اعضای هیئت علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی یا دیگر متخصصان در آن رشته اند.
بعد از درگذشت ایرج افشار، حداد عادل در یادداشتی به ماجرای دیدار رهبر معظم انقلاب با زنده یاد افشار اشاره کرد. در این یادداشت آمده است: «سال گذشته مطلع شدیم که آقا حدود ۹ ماه قبل از درگذشت ایرج افشار، ملاقاتی با آن مرحوم داشته اند که به پیشنهاد خود آقا بوده است. ایشان یادداشتی برای آقای افشار فرستاده بودند که من مایلم شما را ملاقات کنم و وی هم قبول کرده بود. آقا در دیدار با آقای افشار به ایشان گفته بودند: «من از دورانی که شما سردبیر مجله سخن بودید، مقالات و نوشتههای شما را میخواندم تا بعد در مجله راهنمای کتاب و ... من از نثر فارسی شما خوشم میآید، چون خون دار و جان دار است و نثر دلپذیر و درست و دلنشینی مینویسد.» یعنی یکی از جهاتی که ایشان به آقای افشار احترام میگذاشتند، قدرت قلم او بود.