مریم محبی | شهرآرانیوز؛ «دختر کبریتفروش»، «گربه چکمهپوش»، «جوجهاردک زشت»، «ملکهبرفی»، «لباس جدید پادشاه» و ... که همه با نام هانس کریستین اندرسنی گره خورده که زادروزش در دوم آوریل را به نام روز جهانی کتاب کودک نامگذاری کردهاند، همه بخشی از خاطرات کودکی ما را تشکیل داده و کلمهها و جملاتش ما را به عرش برده و در دنیای خیالات و فانتزیها گردانده است. فانتزیها و خیالاتی که برای کودکان و نوجوانان این روز و روزگار، اما به شدت پر و پیمانتر شده است.
انواع و اقسام کتابها با طرح جلدها و نقش و نگارهای متنوع، خوش رنگ و لعاب و طیف موضوعی گسترده، تا جایی که شاید چند انتخاب را از میان انبوه آن حسابی سخت کند، اما یک نکته را مصممتر و جدیتر از قبل به ما یادآوری میکند؛ اهمیت کودکان، کتاب کودکان و فراهم کردن انواع مناسب آن به انضمام بستر مورد نیاز برای نمایش و ارائه دادنش. اتفاقی که با همان شعار همیشگی فرهنگسازی از سن کم و کتابخوان کردن بچهها هم گره خورده و خب چه ابزاری بهتر از همین کتاب؟ اما وضعیت بازار کتاب اکنون چگونه است؟ این سؤالی است که برای پاسخ به آن کمی به آمار و ارقام خبرگزاری کتاب ایران متوسل شدیم و همچنین به سراغ علی قدیری، مدیر بوکتاب و نیلوفر نیکبنیاد، نویسنده حوزه کودک و نوجوان رفتیم.
خبرگزاری کتاب ایران، ایبنا، مهر ۱۴۰۱ آمار و ارقامی در حوزه نشر در بخش کودک و نوجوان منتشر کرد با این توضیح که هزینههای بالای تولید کتاب موجب شده ناشران ترجیح دهند، به جای تولید کتابهای چاپ اول بیشتر به سراغ آثار تجدید چاپی بروند. در این گزارش همچنین به مشکلاتی مثل تأمین مواد اولیه و کمبود نقدینگی اشاره شد که باعث میشود ناشران برای انتشار کتاب با کمی تأمل و آیندهنگری اقدام کنند و در نهایت اینکه کارشناسان حوزه نشر گفتهاند تولید ناشران بیشتر به سمت آثار ترجمه شده آن هم تجدید چاپ رفته است. اعداد و ارقامی که منتشر شده میگوید اردیبهشت ۱۴۰۱، تعداد ۱۰ هزار و ۶۷۷ عنوان کتاب منتشر شده که در مقایسه با هفت هزار و ۵۰۴ عنـوان در دوره زمـانی مشـابه سال ۱۴۰۰، به میزان ۴۲ درصد افزایش داشته و در این میان سهم کتابهای کودک و نوجوان در اردیبهشت ۱۴۰۱، یکهزار و ۵۹۱ عنوان بوده که نسبت به مدت مشابه سال ۱۴۰۰ حدود ۳۳ درصد رشد داشته است.
آمار سال ۱۴۰۰ نیز میگوید در این سال ۱۶ هزار و ۸۴۶ عنوان کتاب کودک و نوجوان منتشر شده است که از این میان ۱۰ هزار و ۱۷۱ عنوان تألیف و ۶ هزار و ۶۷۵ عنوان ترجمه بوده است. ناشران تهرانی ۱۲ هزار و ۸۵۰ عنوان کتاب کودک و نوجوان و ناشران شهرستانی نیز ۴ هزار و ۲۶ عنوان منتشر کردهاند، شمار کتابهای چاپ اول ۷ هزار و ۵۵۵ عنوان و شمار تجدیدچاپیها ۹ هزار و ۲۹۰ عنوان بوده است. علاوه بر این، آمار دیگری که در دی ۱۴۰۱ منتشر شد خبر از رشد ۱۳ درصدی حوزه نشر کودک و نوجوان میدهد.
رشدی که البته بدون اتکا به آمار و ارقام باز هم به چشم میآید. تجربه بیشتر افرادی که از پایههای ثابت مراجعه به کتابفروشیها و چرخ زدن در قفسههای کتابهای کودک و نوجوان هستند همگی حکایت از تعدد و تنوع بیشتر کتابها دارد، افزون بر جذابیتهای بصری چه در جلد و طرح کتابها و چه در دکوراسیونی که برای قرار گرفتن کتابها استفاده شده است.
منحصرا در مشهد، کتابفروشیهایی که همه فضای خود را یا بخش درخورتوجهی از آن را به کتابهایی برای رده سنی کودک و نوجوان اختصاص دادهاند، حالا جایگاه خوبی بین کتابخوانها پیدا کردهاند. بوکتاب که بزرگترین و تنها کتابفروشی است که به صورت تخصصی در حوزه کتابهای کودک و نوجوان کار میکند و شهر کتاب و پردیس کتاب همگی حالا مشتریها و مخاطبهای پروپاقرص خود را دارد که چرخ زدن در این اتمسفر حال خوب کن میتواند حسابی سر حالشان بیاورد.
این کلیت خوب و مثبت البته نباید باعث نادیده گرفتن جزئیات مهمی شود که توجه کردن به آنها زمینهساز رشد بیشتر و بهتر کمی و کیفی در این حوزه میشود. جزئیاتی که علی قدیری و نیلوفر نیکبنیاد در کنار این رشد فزاینده به آنها اشاره کردند. علی قدیری میگوید: «اگر بنا بر مقایسهای دقیق باشد، باید به آمار و ارقام و مستندات رجوع کرد. با این حال، باید اذعان کرد که نسبت به دهه گذشته یا پنج، شش سال پیش، تعداد عناوین کتابهایی که در حوزه کودک و نوجوان وجود دارد اصلا قابل مقایسه با گذشته نیست. اوضاع خیلی بهتر شده است.
امروزه ما کتابفروشیهایی داریم که به صورت تخصصی برای مخاطب کودک و نوجوان فعالیت میکند که بیانگر یک نکته است؛ اینکه ظرفیت بسیار زیادی برای کار کردن و رشد کردن در این حوزه وجود دارد. علاوه بر این، هر سال دارد به تعداد ناشران کتابهای کودک و نوجوان نیز اضافه میشود. به نحوی که اکنون برخی از ناشران کتابهای بزرگسال، دارند واحد کتاب کودک و نوجوان خود را نیز راه میاندازند.»
نیلوفر نیکبنیاد نیز معتقد است: «اگر بخواهیم با زمان کودکی خودمان مقایسه کنیم یا همین ۱۵-۱۰ سال گذشته، کتابفروشیها اغلب مملو بود از کتابهای بزرگسال و برای مخاطب کودک و نوجوان انگشتشمار کتاب پیدا میشد. این روزها، اما اغلب کتابفروشیها بخش درخور توجهی از فروشگاه خود را به کتابهای این حوزه اختصاص دادهاند، فروشگاههای بزرگتر هم به صورت مجزا یک طبقه را. طبیعتا این کار را میکنند، چون فروش دارند. در غیر این صورت، محصولاتی را جایگزین میکردند که سودآور باشد.»
و او یکی از علل مهم این پرفروش بودن را آگاهتر شدن خانوادهها میداند: «اینکه چرا فروش دارد بحثی جدا و مفصل است. با این حال، یکی از علل آن برمیگردد به خانوادههای آگاهی که متوجه شدند ضرر کتاب خیلی کمتر از چیزهای دیگر است. حتی اگر کتابی را از نظر خانوادهها بدون فایده و دستاوردی در نظر بگیریم، باز هم خیال خانوادهها راحت است که ضرری هم برای فرزندانشان ندارد، بهویژه به نسبت ابزار و ادواتی، چون گوشیهای تلفن همراه و تبلت و بازیهای کامپیوتری.»
نیکبنیاد اضافه میکند: «حالا باید از خود بپرسیم که چرا در بازار خوب فروش کتاب کودک و نوجوان، کتابهای ایرانی همچنان کمتر میفروشند؟ چرا کتابهای ترجمه به چاپ چهل و پنجاه هم میرسد، اما کتابهای تألیفی در بهترین حالت، دو سه چاپ بیشتر نمیخورد؟
پاسخ به این سؤال البته تحقیقات جامع و کاملی میطلبد. باید بدانیم آیا کتابهای تألیفی متناسب با نیازهای روز بچهها بهروز میشوند؟ یا نویسندهها هنوز دارند با تفکرات قدیم مینویسند؟ یا اینکه خود سیاست کتابفروشیها در اینباره دخیل است؟ یک نگاه به قفسه برخی از کتابفروشیها به خوبی مشخص میکند که بیشترشان ترجمه است و استدلال صاحبان و مالکان نیز این است که بیشتر میفروشد. درواقع کتابهای تألیفی را نمیآوردند که بخواهد بفروشد. در نتیجه ترجمهها بیشتر به فروش میرود و اینطور گفته میشود که استقبال از این کتابها بیشتر است.»
قدیری البته معتقد است: «در نگاه اول، تفکر غالب در بین عموم این است که ترجمهها بیشتر از تألیفیهاست. اما آمارها و مستندات میگوید همچنان کتابهای تألیفی از ترجمه بیشتر است. نکته اینجاست که تبلیغات در حوزه کتابهای ترجمهشده بیشتر است و به خاطر تبلیغات بازار این کتابها گرمتر است و این باعث میشود که ذهنیت عموم هم این باشد.»
نیکبنیاد میگوید: «اما چه در حوزه ترجمه چه تألیف، مهم این است که به کتاب کودک و نوجوان اهمیت داده میشود و خانوادهها پیگیر کتابهای خوب برای فرزندانشان هستند. من اعتقاد دارم این رویکرد که کتاب حتما باید یک نکته اخلاقی یا آموزشی برای بچهها داشته باشد رویکرد اشتباهی است. کتاب کودک و نوجوان میتواند تنها سرگرمکننده باشد بدون اینکه چیزی به بچه یاد بدهد. در این رده سنی معمولا پدرومادرها کتاب را انتخاب میکنند نه خود مخاطب، در نتیجه دنبال این هستند که کتاب حتما آموزنده باشد. اما همین که ضرری برای بچه نداشته باشد به نسبت دیگر تفریحاتی که در دسترسشان است خودش اتفاق مثبت و مهمی است.»
اما آن قسمتهایی که جای کار دارد چیست؟ چه نقطه ضعفهایی همچنان وجود دارد و اگر قرار به باز هم بهتر شدن باشد باید به چه نکاتی توجه کرد؟
قدیری میگوید: «یکی اینکه کتابفروشیهای تخصصی کودک و نوجوان میتواند در کشور بیشتر باشد. چون اغلب این بخش در فروشگاهها در حاشیه قرار میگیرد که باعث میشود خیلی به آن توجه نشود و دور از چشم بماند. از طرف دیگر، کتابهای این محدوده سنی کتابهایی هستند که عمدتا عطف ندارند و باید به رخ نشان داده شوند. نکته دوم اینکه ما معرفها و تسهیلگران کتاب کودک و نوجوان اندکی داریم. اتفاقی که باعث میشود حتی اگر ناشران، کتابهای بسیاری هم منتشر کنند، آنگونه که شایسته است به مخاطب عرضه نشود.
برخلاف گذشته که کتابهای این رده سنی تنها در چند مجموعه خلاصه میشد، در دوره و زمانه کنونی با انبوهی از کتاب برای کودکان و نوجوانان طرف هستیم که برخی از آنها قیمتهای درخور توجهی هم دارند. در نتیجه، شاید خانواده ریسک نکند تا هر کتابی را بخرد یا اصلا توانایی مالی تهیه آن را نداشته باشد. در نتیجه اینکه بخواهند به صورت خاص بروند سراغ کتابهایی که مدنظر دارند نیازمند این است که کتابها به صورت مقبول و مطلوبی به آنها معرفی شود. نمیگویم اکنون این اتفاق نمیافتد.
صفحات اینستاگرامی و سایتهای مختلفی هستند که کتابهای کودک و نوجوان را معرفی میکند، اما نکته اینجاست که در مقایسه با نیازی که خانوادهها دارند در رجوع به کتابفروشیها برای پیگیری موضوعهای مختلفی که فرزندانشان با آنها مواجه هستند، خیلی اندک است و من فکر میکنم نسبت به معرفی این کتابها کم لطفی وجود دارد که باید جبران شود.»
و در این میان وضعیت شهر مشهد را باید چگونه ارزیابی کرد؟ قدیری میگوید: «نمیخواهم بگویم شرایط خیلی خوب نیست، اما با نیاز کلانشهری، چون مشهد، همچنان فاصله داریم که با رشد فروشگاهها و کتابفروشیهایی که به صورت تخصصی با مخاطب کودک و نوجوان سروکار داشته باشد اوضاع خیلی خیلی بهتر میشود. از این نظر که کتابفروشیهایی مثل بوکتاب که بزرگترین و تنها کتابفروشی تخصصی کتابهای کودک و نوجوان است و پردیس کتاب و شهر کتاب، وضعیت خوبی دارد. با این حال، با توجه به جمعیت بیش از ۳ میلیون نفری مشهد، میتواند توسعه پیدا کند و خیلی بیشتر و بهتر شود.»