اهل دعاییم. همیشه سال به دعا و مناجات، جان جلا میدهیم، اما شبهای قدر که میرسد، حکایت چیز دیگری میشود. صبح بعد از این شبهای نورانی هم حلاوتی دگر دارد. این را حالا میتوانیم گواهی دهیم که اولین شب قدر رمضان امسال را، قرآن به سر گرفته به صبح رساندیم. برای تکرار تجربهای چنین گران قدر هنوز دو شب دیگر وقت داریم که بخواهیم از حضرت خداوند که در تحریر تقدیر، بر آزادی ما از هرچه قید و بند است، امضا بگذارد. ما را به بندگی خویش بار دهد و در حصن حصین عبودیت بنشاند تا شیطان نتواند ما را به بردگی بگیرد.
یک شب گذشته است که خدا کند دعا هایمان مستجاب و خط زندگی مان ایمن شود و دو شب مانده است تا به تأمل و تدبر و تفکر، به دعایی برخیزیم که، چون ما را به زندگی در آن ساحت بنشانند در انسانیت فرسنگی جلوتر رفته باشیم. دو شب مانده است پس میتوان به نکتهای ظریف پرداخت که شاید در نگاه برخیها پیچیده به نظر برسد. یادم هست سال پیش کسی مسئلهای را مطرح کرد که حل آن انسان را در فهم قدر و زمان تقدیر کمک میکند.
او میگفت: اینکه قرآن میگوید شب قدر بهتر از هزار ماه است و کتاب هاتان پُر است از مضامینی از این دست که فلان زمان، فلان ارزشهای مضاعف را دارد، یعنی چه؟ مگر لحظات زمان با هم فرق میکنند؟ گفتم: ماجرای شکافت هسته اتم و تولید انرژی اتمی را که شنیده ای؟ گفت: بله. گفتم وقتی یک ذره از آنچه در عالم هست، به نام اتم با شکافت هسته خود که ۱۰ هزار تا ۱۰۰ هزار برابر کوچکتر از خود اتم است، میتواند چنین انرژی گستردهای را تولید کند، چرا «لحظه» نتواند پس از «غنی سازی» به کارکردی چنان و عظمتی چنین برسد؟
لحظات شب قدر را باید در اندازه «اتم» دید هر چند این قیاس هم کوچک کردن اندازه لحظات شب قدر است، اما در فهم ظرفیتهای زمانی به ما کمک میکند. زمین را که قدرتی چنین باشد، زمان را هم خواهد بود. پس قدر بدانیم لحظات شبهای قدر را و از خدا بخواهیم ما را به خیر کثیر برساند تا خود نیز منشأ خیر برای جامعه باشیم. بدانیم که حکایت شبهای قدر فقط همین مناسک محترم نیست بلکه راز خوانی و رسیدن به شأن بندگی است.
رسیدن به مقام عظمای خلیفه اللهی است. به کمتر از این قانع شدن، کفران لطف حضرت کریمی است که ما را اشرف مخلوقات میخواهد. ما هم برای خود جایگاهی چنین بخواهیم و تا میتوانیم زیبایی طلب کنیم. آن را به رفتار درآوریم تا جامعه از زیبایی سرشار شود. حیف است مکتبی که شب قدر دارد، به تحول هر روزه نرسد. حیف است بیان و بنان انسان جز به تبیین معارف، کلمهای بگوید و تصویری بیافریند. اهل قدر باید تقدیر بهشتی داشته باشند. با رفتار مؤمنانه هم این تقدیر را تحریر کنند.