مهلت ثبت‌نام آزمون استخدامی آموزش و پرورش ۱۴۰۴ تمدید شد حمله مستقیم رژیم صهیونیستى به تیم هاى امدادى هلال احمر در حین عملیات | احتمال شهادت ٢ امدادگر اولویت در برنامه‌ریزی امتحانات، آرامش روان دانش‌آموزان است جزئیات اصابت پرتابه به آزادراه تهران-قم آزمون‌های ورودی مقطع متوسطه دوم در البرز به تعویق افتاد امتحانات دانشگاه آزاد اسلامی خراسان رضوی حضوری شد سامانه‌های ۱۴۸۰ و ۱۲۳، آماده حمایت روانی از مردم در شرایط جنگی مدارس مشهد و خراسان رضوی آماده اسکان اضطراری در شرایط بحرانی هستند توصیه های حیاتی برای بیماران قلبی در شرایط بحرانی نشانه‌ها و امید‌ها سرنوشت صدور شناسنامه ویژه برای مادران دارای سه فرزند و  بیشتر چه شد؟ | سرنوشت نامعلوم امتیاز‌های مادری تولد اولین بره آهو در سال ۱۴۰۴ در دشت مغان کمک قارچ‌های ناشناخته زیرزمینی به حفظ اکوسیستم‌ها وعده بانک مرکزی برای تخصیص ارز به واردات دارو و تجهیزات پزشکی افزایش خطر شیوع بیماری سالک در فصول گرم سال بیماری خطرناکی که ممکن است حجاج ناقل آن باشند جزئیات استرداد هزینه بلیت پروازهای لغوشده گلایه مردم مشهد از گرانی انشعاب برق، نبود شفافیت در خرید کنتور و بلاتکلیفی در جبران خسارات نوسانات برقی پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (دوشنبه، ۲۶ خرداد ۱۴۰۴) | تداوم روند افزایش دما تا فردا آخرین مهلت ثبت‌نام در آزمون استخدامی آموزش‌وپرورش، امروز (۲۶ خرداد ۱۴۰۴) + جزئیات سرقت‌های سریالی با  خودرو‌های سرقتی آسیب به بیمارستان فارابی کرمانشاه در حمله رژیم صهیونیستی (۲۶ خرداد ۱۴۰۴) سامانه ۱۱۰ فعال است | درخواست سخنگوی فراجا از مردم برای اعلام فعالیت‌های مشکوک دادستان عمومی و انقلاب مرکز خراسان رضوی بر تشدید رصد و نظارت بر فضای مجازی تأکید کرد توصیه‌های طب سنتی به سالمندان در شرایط جنگی لغو موقت امتحانات پایان ترم در دانشگاه ملی مهارت خراسان رضوی وضعیت ذخایر خونی در کشور مطلوب است آیا زمان مصرف مکمل ویتامین دی مهم است؟
سرخط خبرها

قتل پسر نوجوان با ادعای متلک‌پرانی به یک دختر

  • کد خبر: ۱۵۹۰۸۲
  • ۲۷ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۶
قتل پسر نوجوان با ادعای متلک‌پرانی به یک دختر
پسر افغانستانی که در یک درگیری پسر ۱۶ ساله ایرانی را به قتل رسانده بود، پس از درگیری ادعا کرد مقتول برای دختر مورد علاقه‌اش مزاحمت ایجاد کرده بود.

به گزارش شهرآرانیوز، روز جمعه ۱۱ فروردین‌ماه به مأموران کلانتری کهریزک خبر رسید چند پسر جوان در پارک آزادگان در منطقه حسن‌آباد فشافویه درگیری خونینی را رقم زده‌اند. با اعلام این خبر، تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند و دریافتند لحظاتی قبل سه پسر جوان با هم درگیر شده اند که در جریان آن یکی از آن‌ها با ضربه چاقو به شدت زخمی و به بیمارستان منتقل شده است. در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، تیم پزشکی اعلام کرد پسر ۱۶ ساله بر اثر شدت خونریزی فوت کرده است. بدین ترتیب تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به دستور بازپرس جنایی وارد عمل شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند. بررسی‌ها نشان داد مقتول ساعتی قبل همراه یکی از دوستانش داخل پارک بودند که به‌خاطر دختر جوانی با پسر افغانی به نام بصیر درگیر می‌شوند و پسر افغان هم دست به چاقو می‌شود و با ضرباتی پسر نوجوان را زخمی و همراه دختر جوان از پارک فرار می‌کند.

همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مأموران برای دستگیری بصیر به محل زندگی او رفتند، اما معلوم شد وی پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است. تحقیقات برای دستگیری قاتل ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل کارآگاهان پلیس آگاهی رد قاتل فراری را در شهرستان قزوین به دست آوردند و با گرفتن نیابت قضایی به قزوین رفتند و متهم را بازداشت و به اداره پلیس تهران منتقل کردند.

متهم در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و در ادعایی گفت مقتول و دوستش برای دختر مورد علاقه‌اش مزاحمت ایجاد کرده بودند.

گفتگو با متهم

*بصیر کی به ایران آمدی؟

پدر و مادرم سال‌ها قبل از افغانستان به ایران آمدند و من در ایران به دنیا آمدم و تا الان هم همراه خانواده‌ام زندگی می‌کردم.

*به چه کاری مشغول بودی؟

کارگری می‌کردم.

*چرا پسر ۱۶ ساله را به قتل رساندی؟

مدتی قبل عاشق دختر همسایه‌مان شدم و به او پیشنهاد ازدواج دادم. ما با هم دوست شدیم و گاهی برای تفریح به پارک می‌رفتیم. روز حادثه همراه او به پارک رفتم که دختر مورد علاقه‌ام گفت تشنه‌ام. او روی نیمکت نشست و من به بوفه پارک رفتم تا برایش آب بخرم. وقتی پیش او برگشتم دیدم خیلی ناراحت است. علتش را پرسیدم و او هم دو پسر نوجوانی را که در نزدیکی ما بودند به من نشان داد و گفت برای او مزاحمت ایجاد کرده‌اند. خیلی عصبانی شدم و به آن‌ها اعتراض کردم و همین موضوع باعث درگیری ما شد. آن‌ها می‌خواستند مرا کتک بزنند که با چاقو ضربه‌ای به یکی از آن‌ها زدم.

*بعد چه شد؟

وقتی او خونین روی زمین افتاد از ترس فرار کردم، اما فکر نمی‌کردم فوت کند.

*کی متوجه شدی که به قتل رسیده است؟

سه روز بعد که مأموران برای دستگیری من به خانه‌مان آمده بودند، برادرم متوجه شده بود و تلفنی به من خبر داد و برای اینکه مأموران ردی از من پیدا نکنند به قزوین فرار کردم و در این مدت هم در باغی مشغول به کار بودم.

*همیشه همراه خودت چاقو داری؟

نه، من اصلاً اهل دعوا و درگیری نیستم. چاقو متعلق به دوستم بود که امانت به من داده بود. او چند روز قبل از حادثه می‌خواست به افغانستان برود و چاقویش را به طور امانت به من داد و گفت با چاقو نمی‌تواند از مرز خارج شود.

*حرف آخر؟

پشیمانم.

منبع: جوان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->