آسیب شناسی خشم و راهکارهای کاهش خشونت در جامعه کشف راز قتل جوان ۴۰ ساله به دست بادیگاردها در مشهد کشف ایمپلنت‌های قاچاق در تهران قتل خونین مدیر یک شرکت‌ لوازم آرایشی در برج ۲۰ طبقه‌اش به دست دوست صمیمی! ممنوعیت عرضه رایگان کیسه‌های پلاستیکی در فروشگاه‌های زنجیره‌ای|مشهد، شهر پیشگام در مدیریت پسماند است سرگردانی مسافران «فلای دوبی» در فرودگاه مشهد دستگیری یک قاچاقچی و کشف ۵۶۶ کیلوگرم مواد مخدر از یک دستگاه تریلی در هنگ مرزی تایباد یک کشته و چهار مصدوم بر اثر تصادف با تریلر در جاده تربت حیدریه (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) کشف ۲ کیلو و ۸۵۰ گرم مواد مخدر صنعتی در گمرک دوغارون کمبود ۶ هزار لیتر آب برثانیه در مشهد برای تابستان ۱۴۰۳ طبیعت‌گردان گرفتار در قوچان امدادرسانی شدند (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) جان باختن ۶ نفر براثر انفجار کپسول گاز در ترمینال شرق تهران (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) وضعیت مطلوب واکسیناسیون دام در خراسان‌رضوی طی سال گذشته تنهایی خطر مرگ را دو برابر افزایش می‌دهد دستگیری متهمان سایبری کنکور که ۱۰۰ هزار «تتر» از داوطلبان دریافت کرده بودند ویدئو | اصلاح احکام رتبه‌بندی ۱۰۰ هزار معلم بازنشسته پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (٣٠ فروردین ١۴٠٣) | بارش باران در اوایل هفته آتی دو کارمند شرکت حفاظتی قتل مرد معتاد در مشهد را انکار کردند + عکس همه چیز درباره «چای»، اصیل‌ترین نوشیدنی ایرانی اعتبارات قطره‌چکانی، زخم‌های بخش درمانی مشهد را التیام نمی‌دهد | بودجه پروژه‌های بیمارستانی امسال فقط ۲۴۰ میلیارد تومان
سرخط خبرها

دست به کاری زنم که غصه سرآید*

  • کد خبر: ۱۵۹۲۴۸
  • ۲۸ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۴
دست به کاری زنم که غصه سرآید*
در ترافیک کار‌های ناتمام آخر سال رفتم مطب، مثل همیشه شلوغ بود. من عادت ندارم مثل دیگران بنشینم روی صندلی انتظار تا اسمم را صدا کنند و بروم برای معاینه.

آخرین روز‌های سال بود و من باید براساس نوبتی که داده شده بود برای ویزیت خدمت آقای دکتر می‌رسیدم. آقای دکتر و دو برادرش که هر کدامشان در یکی از رشته‌های پزشکی تخصص دارند، در گوشه‌ای از بولوار وکیل آباد مطبی در یکی از طبقه‌های یک ساختمان دارند. اولین بار که به سفارش دوستم خسته از ویزیت سرعتی پزشک قبلی رو در روی ایشان نشستم تقریبا ۱۵ دقیقه با من حرف زدند و چنان آرام شدم که گویی دردی در جانم نمانده بعد از آن تا امروز دو سال است روند درمان من زیر نظر ایشان است.

در ترافیک کار‌های ناتمام آخر سال رفتم مطب، مثل همیشه شلوغ بود. من عادت ندارم مثل دیگران بنشینم روی صندلی انتظار تا اسمم را صدا کنند و بروم برای معاینه. به همین خاطر در سالن انتظار راه می‌روم. همین که داشتم می‌چرخیدم دیدم نزدیک پذیرش روی کاغذی نوشته شده است؛ اگر توانایی پرداخت حق ویزیت را ندارید با مسئول پذیرش هماهنگ کنید تا معاینه انجام شود.

اسمم را صدا زدند و رفتم داخل. بعد از معاینه و وسط حرف زدن هایمان دکتر گفت: کار‌هایی را انجام بده که حالت را خوب می‌کند و برایت انرژی مثبت دارد. من گفتم، خیلی خوب است که به فکر بیمارانی هستید که توانایی مالی برای پرداخت حق ویزیت ندارند. دکتر گفت: من آن کاغذ را نوشته ام، چون با این کار حالم خوب می‌شود.

معمولا قبل از خداحافظی آقای دکتر آخرین تحولات افغانستان را جویا می‌شود و من هم مهم‌ترین اخبار را با او در میان می‌گذارم، او هم سری تکان می‌دهد و ابراز ناراحتی می‌کند، وقتی با آقای دکتر خداحافظی کردم و از مطب آمدم بیرون مدام به این جمله او فکر می‌کردم، به اینکه چقدر راحت می‌شود کاری کرد که هم خدا و هم خلق خدا از تو راضی باشند.

*مصرعی از غزل ۲۳۲ حافظ

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->