جمعهها روز تعطیل ما این وری نشینها و یکشنبه روز تعطیل آن وریها روز فوتبالی است. البته که برنامه ریزی شیک آن وری نشینها با این وریها زمین تا آسمان فرق میکند و هواداران مستطیل سبز از ماهها قبل برای آخر هفته چند ماه بعدشان در کنار برنامه پیک نیک، تماشای فوتبال را هم برنامه ریزی میکنند، اما ما این وریها چشممان به شانس خوش است که یک بار سازمان لیگ از دستش در برود و فوتبالها را به جای دوشنبه و سه شنبه و... در روز تعطیلی یعنی جمعه برگزار کند.
به هر حال از غر و لند و سیاه نمایی که بگذریم باید روایتی داشته باشیم از فوتبالی که جمعه هفته گذشته در مشهد و ورزشگاه شیکش پیش چشمان نزدیک ۳ هزار تماشاگر برگزار شد. ۳ هزاری که میگوییم نه ۳ هزار، ۳۰۰۰!
برای این وریهایی که آمال و آرزویشان پر شدن یک ورزشگاه در لیگ برتر است، تماشای فوتبال لیگ دسته سوم که همان سطح چهارم فوتبال ایران است با عدد ۳ هزار تماشاگر چیزی شبیه معجزه است. آن هم وقتی پای تیمهای گمنام «شادکام» و «شریعت نوین» در میان باشد. دو تیم مشهدی که شهرآورد شهر بی تیم در لیگهای بالا و برتر کشوری را در لیگ دسته سوم برگزار کردند. تیمهایی که در خوش بینانهترین حالت اگر چشم هایتان را در ورزشگاه میبستید و به هیاهوی هواداران گوش میسپردید شاید از آنها تصور کپی از ابومسلم و پیام سالهای دور را میداشتید. تیمهایی که برای فوتبال دوستان مشهدی هویت و اصالت مشکیها و سبزها را نداشتند، اما دست کم یک دل خوشی ساده بودند.
نشستن علیرضا نیکبخت واحدی، ستاره مشهدی سالهای نه چندان دور سرخابیها و تیم ملی، روی نیمکت یکی از این دو تیم هم به عنوان سرمربی، خود مزید بر علت بود تا مشهدیهای از فوتبال دور مانده به شوق تماشای یک ستاره قدیمی به ورزشگاه شیک شهر بروند و لا به لای تخمه خوردن روی سکوها، گهگاه با خنده به هم بگویند: «یره این پسره نیکبخته ها...»! و دیگری در جوابشان بگوید: «حاجی چقدر پیر رفته. موهاش سفید شده...»! با همه این تفاصیل، بیایید دل خوش به همین باشیم و به همانهایی که آن ور با تماشای جک گریلیشها و هری کینهای فوتبال جزیره به وجد میآیند، حسرت نورزیم. بیایید ما هم با ستارههای وطنی به وجد بیاییم و از فوتبال لذت ببریم. حتی اگر شده با دورهمی ۳ هزار نفری در ورزشگاه شیک شهر.