شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز؛ این گروه به تازگی و بعد از گذشت حدود نوزده سال از آغاز فعالیتش اولین آلبوم رسمی خود را روانه بازار موسیقی کرده است؛ آلبومی به نام «ساز باران» با صدای رضا کاظمی مقدم که شامل هشت تصنیف میشود.
پیام فرشاد، سعید راه چمنی، شهرزاد ضرابی، نگار موسوی، کیان کردستانی به همراه رامین میلانی که آهنگ سازی و تنظیم قطعات را نیز برعهده داشته است در این آلبوم به عنوان نوازندگان اصلی حضور دارند. میلانی در گفتگو با ما درباره شکل گیری آلبوم «ساز باران» و فعالیت گروه دل شدگان توضیحات بیشتری ارائه کرده است که در ادامه میخوانید.
ما از زمانی که گروه دل شدگان را تشکیل دادیم، به فکر انتشار آلبوم بودیم، ولی محقق شدن آن برایمان مثل یک آرزوی دست نیافتنی بود، چون کار را برای خودمان سخت کرده بودیم، تا اینکه سال ۱۴۰۰ آثاری مانند «شادباش» و «می خواند مرا» را به بهانه اجرا در چند کلیپ ضبط کردیم. بعد از این اتفاق تصمیم گرفتیم قطعات دیگری را هم تولید و ضبط و مجموعهای را در قالب آلبوم منتشر کنیم.
بله، بیشتر گروههای سنتی و کلاسیک برای آثارشان به سراغ اشعار کهن میروند؛ اشعاری که بارها بر روی آنها ملودی گذاشته شده و نمونههای خوبش هم منتشر شده است، ولی ما سعی کردیم آثاری با اشعار و حال و هوای جدید ارائه کنیم که البته ریسک هم دارد.
عرف است که در آلبومها یک یا دو اثر بازخوانی هم قرار میدهند. ازآنجایی که ما هم نمیخواستیم همه قطعات آلبوم از آثار خودمان باشد، یک قطعه را بازخوانی کردیم. دلیل اینکه تصنیف «نرگس مست» را برای بازخوانی انتخاب کردیم، علاقه خاص خود من به این کار و متفاوت بودن رنگ و بوی آن با دیگر آثار آلبوم بود.
کار کردن با خوانندههای شناخته شده علاوه بر اینکه هزینهها را بالاتر میبرد، باعث میشود که گروه زیر پرچم آن خواننده برود؛ یعنی بیشتر آن خواننده دیده میشود. ما نیز از ابتدای کارمان تا به امروز به دلیل تعصبی که به خطه و شهرمان داشتیم، سعی کردیم با نوازندگان و خوانندگان بومی کار کنیم. البته پیشنهاد شد که به این سمت برویم، ولی تا الان این کار را انجام نداده ایم؛ چون من فکر میکنم اگر کار خوب باشد، با صدای خواننده بومی هم شنیده میشود.
من بعید میدانم که نسل جدید یعنی دهه هشتادیها و دهه نودیها با کار ما ارتباط برقرار کنند، مگر اینکه دوستدار موسیقی باشند یا در خانواده شان موسیقی سنتی گوش کرده باشند. البته کار ما چندان سنتی و کلاسیک نیست و در ترکیب سازبندی مان برای مثال ویلن و سازهای زهی هم دیده میشود، ولی در مجموع وقتی مخاطب آثار ما را گوش میدهد، میگوید کار سنتی است. اشعارمان هم کمی کلاسیکتر است که شاید این نسل خیلی با آن ارتباط برقرار نکند. من فکر میکنم دهه شصتیها و مخاطبان حرفه ایتر موسیقی با آلبوم ما بهتر ارتباط برقرار میکنند. در مجموع باید منتظر باشیم و بازخوردها را ببینیم.
رسانهها و تولیدکنندهها و جریانهای پشت پرده موسیقی بسیار در این اتفاق دخیل هستند و حتی خوانندههای مطرح و درجه دو و سه را هم به سمت موسیقی عامه پسند و پاپ سوق داده اند، به طوری که ما میبینیم حتی آثار همایون شجریان، علیرضا قربانی و محمد معتمدی هم رنگ وبوی پاپ گرفته است. ما، چون گروهمان بومی است و اختصاصیتر کار میکنیم، وارد آن بازیها نشدیم. سعی کردیم کار خودمان را انجام دهیم تا اینکه بخواهیم از مخاطب و جامعه تأثیر بگیریم.
شاید؛ بستگی به شرایط دارد. ما در ابتدای کارمان سازبندی ایرانی داشتیم و آثارمان رنگ وبوی کلاسیک داشت. الان کمی منعطفتر شده ایم و در آثارمان صدای گیتار و کاخون هم شنیده میشود. شاید در آینده کارهای ما هم رنگ و بوی پاپ به خود بگیرد.
خیلی نمیتوان روی این موضوع تعصب داشت، چون زمانی شما هنر را برای هنر پیش میبرید و زمانی هم نیم نگاهی به مخاطب دارید و میخواهید به هرحال در مارکت دیده شوید. شاید ما هم اگر بخواهیم دیده شویم، باید گریزی به این سمت بزنیم.
کسی از ما حمایت نکرد و با هزینه شخصی کار را پیش بردیم. البته یک چهارم از هزینههای آثاری که پیشتر به شکل کلیپ در مناسبت هایی، چون عید نوروز و شب یلدا منتشر شد توسط اسپانسرها تأمین شده بود؛ ولی قطعا اگر از ما بیشتر حمایت میشد، خیلی پرکارتر میبودیم؛ چون کارهای بسیاری برای ارائه داریم.
در رونماییها عرف است آلبوم فیزیکی ارائه شود. از طرف دیگر عدهای دوست دارند که بسته فیزیکی را به عنوان یادگاری داشته باشند و امضا بگیرند و در کتابخانه هایشان بگذارند که این رزومهای برای ما محسوب میشود؛ ازاین رو به صورت کم و محدود آلبوم فیزیکی را هم منتشر کردیم.
نه چندان؛ چون «ساز باران» اولین اثر ما به عنوان یک گروه ناشناخته و با خوانندهای ناشناخته محسوب میشود. این آلبوم برای رزومه ما مفید است و میتواند سکوی پرتابی برای کارهای آینده ما باشد تا شاید اسپانسری جذب کنیم و از طریقی بتوانیم درآمدزایی داشته باشیم. آلبوم فیزیکی هم بیشتر هزینه است تا درآمد؛ چون خود چاپ و تولیدش هزینه میبرد.
قطعا بخش مهم و تأثیرگذار بحث مالی است، اما بخشی از کم بودن تولیدات موسیقی هم به فضای مشهد برمی گردد و اینکه برخی هنرمندان با چند برخورد و روبه رو شدن با در بسته ناامید میشوند. از طرف دیگر برخی اهالی موسیقی که من با آنها در ارتباط هستم، بسیار در تولید اثر سخت گیر هستند، اما ما این سخت گیری را نداشتیم و با وجود نقصها و کمبودهای که وجود داشت، کاری در حد بضاعت خودمان ارائه کردیم. در واقع این سخت گیری و آرمان گرا بودن اهالی موسیقی کار را برای تولید کمی سخت کرده است.
از سال ۱۳۹۲ به بعد سازوکاری در مشهد ایجاد و سالنی برای اجرای گروهها و نوازندگان بومی و گاهی هنرمندان بزرگ تهرانی در نظر گرفته شد تا گروهها در قالب اجرای پژوهشی روی صحنه بروند. اما از سال ۱۳۹۸ و با شیوع کرونا همه چیز به حالت اول برگشت و این اجراها تعطیل شد. خواسته حداقلی اهالی موسیقی این است که به شرایط قبل از کرونا برگردیم و آن برنامههای محدود را تحت عنوان اجراهای پژوهشی و کارگاههای سازوآواز برگزار کنیم.
من دوست ندارم آلبوم «ساز باران» آخرین آلبوم ما باشد؛ ازاین رو حتما انتشار آثار جدیدی را در دستور کار داریم. همچنین شاید سازبندی مان هم کمی تغییر کند و به فرمت ایرانی بازگردیم. به دنبال اجرا در تهران هم هستیم که برای این اجرا باید با خوانندهای تهرانی همکاری کنیم که با اقبال عمومی روبه رو شویم. البته هنوز مشخص نیست که این اتفاق رخ دهد یا خیر.