انتقال زائران اربعین از شلمچه با ناوگان ایرانی امکان پذیر شد هوای کشور گرم‌تر می‌شود (یکم مرداد ۱۴۰۳) افزایش ۱.۳ درجه‌ای میانگین دمای هوای ایران در تیرماه تعطیلی و کاهش ساعت کاری ادارات و بانک‌های قم از دوم مرداد ۱۴۰۳ + جزئیات دستمزد عجیب سوادآموزی هر بیسواد در کشور خراسان‌رضوی پیشگام در واکسیناسیون دام نمرات امتحان نهایی چه زمانی اعلام می‌شود؟ بی‌اختیاری ادرار، یکی از علائم اصلی اختلال در کف لگن است بهره‌مندی ۵ هزار دانش‌آموز مشهدی از خدمات بهزیستی پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (دوشنبه یکم مرداد ۱۴۰۳) | تداوم وزش باد در استان تا پایان هفته برای اولین بار در خراسان‌رضوی؛ افتتاح مرکز نگهداری شبانه‌روزی موقت اوتیسم تجویز آنتی‌بیوتیک در ایران ۱۰ درصد بیشتر از میانگین جهانی قاچاق معکوس دخانیات به دلیل قیمت پایین در ایران توصیه‌هایی در خصوص خشکی چشم | زائران اربعین مبتلا به خشکی چشم، اشک مصنوعی همراه داشته باشند کشف و ضبط ۱۳۰ قبضه سلاح جنگی غیر مجاز در شادگان خوزستان تغذیه و تحرک کافی از عوامل اثر گذار در حفظ سلامت استخوان و مفاصل است علت تأخیر در واریز حقوق تیرماه ۱۴۰۳ بازنشستگان تأمین‌اجتماعی | تعطیلات رسمی بهانه تأخیر در واریز حقوق و مستمری نشود! چرا مدیریت مصرف آب در تابستان امسال ضرورت دارد؟ | مراقب گرمای غیر طبیعی تابستان امسال باشید ابلاغ بیش از ۶۱ هزار میلیارد ریال از اعتبارات سرمایه‌ای خراسان رضوی ماجرای نامه مخبر برای حداقل‌بگیران تامین اجتماعی چه بود؟ | سه میلیون تومان برای متناسب‌سازی نیست! راه‌اندازی چهارمین مرکز خدمات جامع سلامت آموزشی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد
سرخط خبرها

قصد نداشتم همکلاسی‌ام را با چاقو بزنم

  • کد خبر: ۱۶۲۸۶۴
  • ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۹
قصد نداشتم همکلاسی‌ام را با چاقو بزنم
پسر ۱۷ ساله با اینکه دانش‌آموز آرامی بود در درگیری با همکلاسی‌اش دست به چاقو برد و او را زخمی کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، محسن که ۱۷ ساله است به جرم ضرب و جرح یکی از دوستانش بازداشت شده است. محسن در دبیرستان شاگرد آرامی است و این درگیری تعجب همه آشنایان او را برانگیخته است. او همکلاسی‌اش را با چاقو زده، اما خوشبختانه پسر نوجوان زنده مانده است.

محسن از دلایل کاری که کرده می‌گوید:

*همه می‌گویند تو یکی از بچه‌های آرام مدرسه هستی، چرا دوستت را با چاقو زدی؟

او به من توهین کرد، بار اولش هم نبود به همین خاطر خیلی عصبانی شدم.

*همیشه با خودت چاقو به مدرسه می‌بردی؟

من اصلاً آدم دعوایی نیستم. چاقو هم نداشتم، اما درگیری من و نیما یک ماهی بود که شروع شده بود.

*یعنی روز حادثه به عمد چاقو بردی؟

بله، چون نیما هم چاقو داشت و من ترسیده بودم.

*مشکلت با نیما چه بود؟

نیما بچه زورگویی بود، وقتی کسی را می‌دید که آرام است و حرفی نمی‌زند یا نمی‌خواهد با او درگیر شود آن‌قدر اذیت می‌کرد که بچه‌ها با او دعوا کنند. قبل از من هم چند باری بچه‌های دیگر را زده بود. چند وقتی بود که به من گیر می‌داد و دعوا می‌کرد.

*روز حادثه چرا با هم دعوا کردید؟

نیما روز قبلش به پدرم فحش داد من هم ناراحت شدم، دیگر نتوانستم تحمل کنم و تصمیم گرفتم تلافی کنم. می‌دانستم دوباره سراغم می‌آید به همین خاطر هم چاقو برداشتم تا اگر به من نزدیک شد او را بزنم.

*نیما هم تو را زد؟

بله. وقتی دوباره فحاشی کرد من هم به او فحش دادم. ضربه اول را که زد من هم دیگر نتوانستم تحمل کنم و او را زدم.

*می‌دانی پدر نیما از تو شکایت کرده است؟

بله می‌دانم. از آن‌ها درخواست بخشش دارم. من قصد کشتن بچه‌شان را نداشتم حتی نمی‌خواستم بزنم. اول نیما به من حمله کرد.

*چرا موضوع را به پدر نیما نگفتی؟

اشتباه کردم، باید این کار را می‌کردم، اما فکر می‌کردم باید خودم تلافی کنم تا به من نگویند ترسو هستم و نمی‌توانم از حقم دفاع کنم.

منبع: اعتماد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->