هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ خادم ها، سخدری ها، وفادارها، شورورزیها و محمدیهای زیادی توی گودِ زورخانهها با میل و کباده چرخیده اند تا چرخِ روزگار آوازه شان را با مرام و مسلکِ پهلوانی دراندازد و آوازه گوش مردم کوچه و بازار کند. تا اینجا حرفی نیست، اما توی این گود، هرقدر هم که نامی باشی، باز باید ضرب یکی باشد که تأییدت کند.
یکی که مرشد است و صدای زنگش، عیارسنجِ اهلِ زورخانه. ایران این روزگار هم مرشد و راهنما کم نداشته است، اما یکی از نامی ترینشان قطعا مرحوم «سید مهدی ببرحسینی» است. کسی که مشهدی بود و میان اهالی ضرب و زنگ «سیدالمرشدین» خوانده میشد، یعنی بزرگ همه مرشدان و این لقب را اهل فن نه فقط برای کبر سنش که به خاطر سبک خاص و بی نظیرش در ضرب نوازی زورخانهای به او داده بودند.
مرحوم ببرحسینی تیر سال ۱۳۹۶ وقتی دوباره در یادها آمد که روی تخت اتاقش، درازکش نودودوسالگی را پشت سر میگذاشت. رنجور از بیماری. نگاهش کم فروغ بود و لحنش بی کلام و گیرایی صدایش را تنها نوار کاستهای قدیمی توی ضبطِ صوت با ما در میان میگذاشتند. این یعنی خیلی دیر بود و نمیشد نویسنده تاریخی باشیم که او زندگی کرده است، با این همه، کم نبودند موسپیدکردههای اهل گودی که از او خاطرات بسیاری توی سر داشتند.
مثلا مرحوم حاج محمدرضا کیهانی یزدی میگفت، او تنها شاگرد استاد قاسم فدایی (اول مرشد ایران) بوده که ضرب مرشدی خاصی داشته است. ضربی که فقط به ببرحسینی میآموزد: خودمانیها آقای ببر صدایش میکردند. صدای خوبی داشت، ولی ضرب زدنش چیز دیگری بود. همه اهل گود در مشهد و کشور میدانند ضربی که او مینواخت، دیگران نمیتوانستند حتی شبیهش را بنوازند.
امیر حامد چوبدار هم تعریف میکرد: همه پهلوانان نامی کشور افتخار میکردند با ضرب او چرخ بزنند. برای همین هم خیلی به شهرهای مختلف دعوت میشد. احترامش واجب بود آن قدر که حتی پهلوانان بزرگ و صاحبان بازوبند روی حرفش، نه نمیآوردند. سوای اینها ببر حسینی یکی از دو مرشد برگزیده ایران در دهه ۴۰ قرن گذشته بود که به عنوان نماینده انتخاب شد تا معرف ورزش باستانی ایران در امریکا، فرانسه و چند کشور دیگر باشد. اصلا آن دوران فرنگیها ورزش باستانی را با او دقیقتر و بهتر شناختند.
چندی بعد از این گفت وگوها، آقای ببرحسینی که آن روزها سوای همه عناوین پر افتخارش، پیرترین مرشد ایران هم بود، به دیار باقی شتافت و بهار سال ۱۳۹۷ را ندید. از سیدالمرشدین حالا یکی دو حلقه فیلم قدیمی و چند نوار کاست صدا مانده و یک کاشی «چهره ماندگار» که پیش از درگذشتش بر سر در خانه اش نصب کردند.