شورای رقابت: نظارت سازمان حمایت جایگزین قیمت‌گذاری دستوری خودرو شد جولان محتکران و دلالان در بازار مسکن ایران درآمد خانوار‌های ایرانی در سال ۱۴۰۳ از هزینه‌ها جاماند ارزش سهام عدالت امروز یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ پیش‌بینی قیمت دلار و درهم برای فردا (دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۴) پیش‌بینی قیمت طلا و سکه برای روز دوشنبه (۲۷ مرداد ۱۴۰۴) «خانه ملک» در مشهد تبدیل به «مرکز جذب سرمایه‌های خارجی» خواهد شد قیمت انواع میوه در میادین تره بار اعلام شد (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) کف کاذب مناسب فضا‌های پرتردد؛ چگونه بهترین سرمایه‌گذاری را انجام دهیم؟ بررسی قیمت امروز خودرو‌های خارجی و مونتاژی (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) | رشد عجیب هایما ۸S بررسی قیمت امروز خودرو‌های داخلی (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) | قیمت دنا پلاس افت کرد ویدئو| وام ۶۵۰ میلیونی نهضت ملی مسکن به متقاضیان قبلی هم تعلق می‌گیرد افزایش ۳۰ درصد تولید و توزیع گوشت در خراسان رضوی در دهه پایانی صفر بررسی قیمت گوشت و مرغ در روز‌های پایانی ماه صفر در مشهد (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) + جدول فرایند ثبت وصدور تمامی مجوز‌های صادره توسط بانک مرکزی الکترونیکی شد راه دشوار اعتمادسازی دانش‌بنیان‌ها در بین صنایع هر باک بنزین سوپر وارداتی ۳.۵ میلیون تومان آب می‌خورد! چرا ایران خودرو در افزایش قیمت خودرو تابع قانون نیست؟ مهلت استرداد اظهارنامه و بخشودگی جرایم مالیات بر ارزش افزوده بهار ۱۴۰۴ تمدید شد بورس تغییر مسیر داد | ورود پول حقیقی به بازار سهام (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) آماده‌باش کامل برق مشهد برای دهه پایانی صفر | مصرف برق به ۲۰۰۰ مگاوات می‌رسد آغاز واریز سود سهام عدالت ۱۴۰۳ + جزئیات ثبت‌نام آزمون استخدامی بانک مرکزی تا ۳۰ مرداد ادامه دارد | برگزاری آزمون در ۲۸ شهریور دستمزد استاد محمود فرشچیان برای طرح پشت اسکناس ۲۰۰هزار تومانی چقدر بود؟ قیمت امروز دلار، طلا، سکه و ارز دیجیتال (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) | دلار در کانال ۹۲ هزار تومان ویدئو | اگر چند حساب بانکی دارید مراقب این نکات باشید معافیت موقت صنایع خراسان رضوی از پرداخت ردیفی که موجب افزایش ۱۰ برابری قبوض برق می‌شود احتمال کاهش قیمت میوه در مشهد طی روز‌های منتهی به پایان صفر ۱۴۰۴ | مشکلی در تأمین میوه زائران نداریم طلا در مشهد گرمی ۶۵ هزار تومان گران‌تر شد (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) | ربع سکه چند؟
سرخط خبرها

روزی که هندوانه خریدیم!

  • کد خبر: ۱۶۲۸۷۵
  • ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۰:۴۵
روزی که هندوانه خریدیم!
میوه فروش گفت: این روز‌ها هندوانه ارزان‌ترین میوه است. الان مردم خیلی ریسک می‌کنند، زندگی شون رو می‌فروشند، میرن تو بورس سرمایه گذاری می‌کنن. بعد شما دو ساعته اومدی اینجا می‌ترسی یه هندوانه انتخاب کنی.
مهدی محمدی
نویسنده مهدی محمدی

فروشنده به بابا گفت: چه خبره آقا! دو ساعته داری می‌زنی تو سر هندوانه.

بابا گفت: تو سر شما که نمی‌زنم. دارم می‌زنم تو سر هندوانه، می‌خوام ببینم خوبه یا نه؟ مجانی که نمی‌خوام ببرم، بابتش می‌خوام پول بدم. می‌فهمی؟ پول.

میوه فروش گفت: این روز‌ها هندوانه ارزان‌ترین میوه است. الان مردم خیلی ریسک می‌کنند، زندگی شون رو می‌فروشند، میرن تو بورس سرمایه گذاری می‌کنن. بعد شما دو ساعته اومدی اینجا می‌ترسی یه هندوانه انتخاب کنی.

گفتم: اتفاقا بابای من هم خیلی ریسک پذیره، ۵۰۰ هزار تومان توی بورس سهام خریده.

بابا لبخند غرورآمیزی زد و گفت: البته این چیز‌ها گفتن نداره پسرم. ولی حالا که بحثش پیش اومد من نه ۵۰۰ هزار تومان که ۵۲۶ هزار تومان توی بورس سرمایه گذاری کردم.

میوه فروش گفت: واقعا؟! من یک توصیه اقتصادی بهت دارم. مواظب باش سهامت رو از بورس نکشی بیرون، بورس به اندازه کافی خودش بالا و پایین داره، شما این حجم هنگفت سرمایه رو بکشی بیرون، شوک بی سابقه به اقتصاد وارد میشه.

بابا که تمام تمرکزش روی هندوانه بود، دوباره زد تو سر هندوانه و به یک مشتری دیگر که کنارش ایستاده بود گفت: به نظر شما آقا این صدای طبل می‌ده.

او هم گفت: صدای پیانو و ویولن سل که نمی‌ده، احتمالا صدای طبل می‌ده.

یک مشتری دیگر هم به بابا گفت: کاش آدم‌ها موقع انتخاب همسر، همین دقتی رو داشتند که شما هنگام انتخاب هندوانه داشتید.

بعد از اینکه ده دوازده تا مشتری دیگر آمدند و چند قلم میوه خریدند و رفتند، بابا هم با خودش سر انتخاب یک هندوانه به توافق رسیــد و به خانـــه آمدیم.

وقتی هندوانه را به خانه بردیم به بابا گفتم: کارد بزنیم بخوریمش.

بابا گفـــت: کارد بخوره به شکمت. بگذار توی یخچال سرد بشه، بعد بخوریم.

یک دقیقه بعد از اینکه هندوانه را گذاشتم توی یخچال، داداش کوچکم گفت: فکر کنم الان دیگه کامل سرد شده باشه.

بابا گفت: حداقل سه ساعت باید توی یخچال باشه.

گفتم: تا الان ۲ ساعت و ۵۹ دقیقه اش گذشت.

رفتم ساعت را کوک کردم تا بعد از سه ساعت زنگ بزند.

مامان گفت: خوبه کسی نیست این صحنه‌ها رو ببینه وگرنه می‌گفتند این‌ها چه گرسنه‌هایی هستند دیگه.

گفتم: بابا! مگه هندوانه گرسنه رو هم سیر می‌کنه؟

بابا گفت: امشب آزمایش عملی انجام می‌دیم، به جای شام هندوانه می‌خوریم ببینیم سیر می‌شیم یا نه!

خلاصه بعد از گذشت سه ساعت، هندوانه شکافته شد.

هندوانه را که خوشبختانه قرمز درآمده بود، خوردیم و من و داداش کوچکم شروع کردیم به تراشیدن پوست هندوانه.

همان طور که داشتم می‌تراشیدم، گفتم: اگر گوسفند داشتیم، می‌شد با پوست هندوانه تغذیه اش کنیم.

مامان گفت: کدوم پوست؟ الان اگه گوسفندی هم می‌داشتیم شما پوستی نگذاشتید بدیم بدبخت بخوره! از بس تراشیدید از پوست هلو هم نازک‌تر شد.

بابا گفت: عیب نداره پوستش خاصیت داره.

مامان نفس عمیقی کشید و آمد پیش من و گفت: پسرم اگه دیگه با این پوست هندوانه کاری نداری بده ببرمش!

و بعد بدون اینکه منتظر جوابم بماند پوست را برداشت و انداخت توی سطل آشغال آشپزخانه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->