به گزارش شهرآرانیوز؛ پس از تسلط دوباره طالبان در افغانستان زنان و دختران این کشور با محدودیتهای زیادی در کار، تحصیل و زندگی اجتماعیشان مواجه شدهاند.
از سوی دیگر مشکلات اقتصادی در این کشور افزایش یافته و فقر و بیکاری هر روز در کابل و دیگر شهرهای افغانستان افزایش مییابد.
سختگیری طالبان درباره رسانهها بهخصوص مجریان و کارمندان زن تلویزیونها باعث بیکاری صدها تن از زنان و دختران افغانستان شد. در این بین سایت اکونومیست به زندگی فهیمه مجری 26 ساله تلویزیون پرداخته است.
فهیمه، مجری ۲۶ ساله تلویزیونی که در برنامههای خبری و سرگرمی، چهرهای ترگل ورگل از خود نشان میداد، حالا برای تأمین معاش خانواده مجبور به تنفروشی شده است. یکی دیگر از کسانی که حالا وادار به انجام این کار شده هم از هجوم رقبای خانوادههای متوسط به این وادی گفته است: «این کار حالا پرریسکتر و مخفیانهتر شده است... مخصوصاً که دیگر نمیشود به پلیس رشوه داد.»
به گفته آنها، در طول دو دهه، امریکا و متحدانش هزاران جان و حدوداً دو تریلیون دلار در افغانستان هزینه کردند تا از ورود طالبان به این کشور و به تبع آن کشاندهشدن این کشور آسیای مرکزی به توطئه و آشوب جلوگیری کنند. ۲۰ ماه پیش یعنی زمانی که ستیزهجویان اسلامگرا بار دیگر قدرت را به دست گرفتند، بیم آن میرفت که افغانستان به چنان سرنوشتی دچار شود... اما واقعیت اندکی متفاوت است.
یکی از شهروندان کابل میگوید: «برای نیمی از مردم افغانستان، بدیِ رژیم طالبان کمتر از آن چیزیست که وحشت داشتند.»
مخالفت با سیاستهای ضدزن حالا در کابل و بخشهای دیگری در خارج از جنوب پشتوننشین، شکاف ایجاد کرده است. برخی سازمانهای غیردولتی و آژانسهای سازمانملل، به ویژه در بخش خدمات بهداشتی، توسط وزرا و فرمانداران معافیت دریافت کردهاند.
زنان از کارکردن در سازمانهای غیردولتی منع شدهاند؛ البته این اتفاق در مورد شرکتهای خصوصی مهم نظیر بانکها و شرکتهای مخابراتی نیفتاده است. آنها قرار است در فضاهای جداگانهای کار کنند؛ فرآیند تفکیک نیز معمولاً تحت نظارت و بازدید معاون پلیس به انجام میرسد.
هزاران دختر در اماکن زیرزمینی آموزش دریافت میکنند. یکی از فعالان زن، پژوهشگر اکونومیست را برای بازدید به یکی از مکاتب مخفی واقع در یکی از خیابانهای کابل برد. از آنجا که حضور زن و مردِ بیارتباط با یکدیگر در یک خودرو ممنوع بود، آنها توسط دو ماشین و به صورت جداگانه عازم محل مورد نظر شدند. او گفت: «نگران این هستیم که همین مجرا را هم بر ما ببندند. میدانیم که نهایتاً سراغ این اماکن هم خواهند آمد.»
مدرسه، اتاقی کمنور در یک خانه اجارهای بود. که سعی شده بود به شکل مدرسه دربیاید. وقتی طالبان در میزنند معلم درس را از ریاضی به قرآن تغییر میدهد.
ولی با وجود چنین هنجارشکنیهای شجاعانهای، دیدن آزادی میلیونها زنی که در حال خفقاناند وحشتناک است. طاهیرا (طاهره)، یک جوان ۲۸ ساله کابلی است. او قبلاً به عنوان معلم و مربی شخصی در یک سالن ورزشی زنانه کار میکرد... سالنی که حالا تعطیل شده است. (لازم به ذکر است که زنان از رفتن به پارک و حمام عمومی زنانه منع شدهاند). زندگی طاهره حالا محدود میشود به انجام کارهای خانه و بازدید روزانه از یک مدرسه واقعی. او میگوید: «پدرومادرم حالا میگویند که باید مطیع قوانین تازه باشم. آنها قبلاً روشنفکرتر بودند... اما آنها هم تغییر کردهاند.»
این تغییرات برای مردان نیز ناامیدکننده بوده است. یک کارمند ارشد دولتی که برخلاف خیلی از همسالانش، تصمیم گرفته کماکان در سِمت خود بماند، میگوید: «من دو دختر دارم و همسرم نیز مهندسی خوانده است. اگر ممنوعیت تحصیل زنان تا پایان سال لغو نشود، ما هم به فکر مهاجرت خواهیم افتاد.»
مشکلات دیگری نیز برای طالبان وجود دارد. شاید امکان بالارفتن درآمدها وجود نداشته باشد. برخی بازرگانان میگویند که مالیاتهای تنبیهی برخی شرکتها را مجبور به تعطیلی کرده است. بسیاری از افغانها میگویند که علیرغم شهرت بالای این جنبش، ناامیدی اقتصادی به افزایش جنایات خیابانی انجامیده است.
ضمن آنکه مقاومتهایی نیز از جانب ISKP وجود دارد. در ماههای اخیر گروه وابسته به داعش به اهدافی برجسته در پایتخت، از جمله هتلی که بازدیدکنندگان چینی در آن رفتوآمد میکنند، حمله کرده. در ماه مارس یک بمبگذار، با حملهای انتحاری یکی از فرمانداران استانی را کشت. شناسایی عوامل ISKP نیز دشوار است... چون خیلیشان از طالبان جدا شدهاند.
اما با وجود همه اینها طالبان حالا با هیچ چالش جدی مواجه نیست. رقبای مسلح آنها کنترل هیچ عرصهای را در اختیار ندارد. اکثریت افغانها انگار دیگر از درگیری خسته شده و با حکومت طالبان کنار آمدهاند.