آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ بسیاری از مشکلاتی که انسانها در بزرگسالی از آن رنج میبرند، بهویژه در حوزه کمبود یا نداشتن عزتنفس، اعتمادبهنفس و امثال آن، به شیوههای اشتباه تربیت در کودکی بازمیگردد که عواقب زیانبار آن گاه تا پایان عمر ادامه دارد، درحالیکه اسلام نسخهای مؤثر، مانا و بدون تاریخانقضا در این زمینه دارد که درباره برخی ابعاد آن با حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدمهدی عباسیآغوی، عضو هیئترئیسه انجمن روانشناسی اسلامی و استاد درس خارج حوزه علمیه، گفتگو کردهایم و مشروح آن را در ادامه میخوانید.
فرزندپروری در اسلام از موضوعاتی است که به آن توجه ویژه شده است؛ خانواده در نگاه قرآن و منابع دینی دو کارکرد دارد؛ نخست آرامش همسران، چنانکه خداوند در قرآن مجید میفرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّه وَ رَحْمَه». اگر این کارکرد بهخوبی محقق شود، کارکرد دوم خانواده یعنی تربیت نسل صالح نیز رخ مینماید و در جامعه آثار مطلوب برجای خواهد گذاشت.
اسلام با وجود آنکه به موضوع فرزندآوری توجه داده و توصیه کرده است، فرزندآوری به هر قیمتی را تأیید نمیکند؛ یعنی اگرچه داشتن فرزندان متعدد از توصیههای اکید اسلام است، معتقد است که این کمیت تربیتی باید همراه کیفیت باشد. بهعبارت دیگر، در اسلام کثرت کوثری ملاک است نه کثرت تکاثری؛ یعنی آوردن فرزندانی که سبب خیر شوند نه سبب مفسده و ضرر، لذا در روایات میبینیم که تربیت دینی به کیفیت فرزندآوری کمک میکند.
نقل است وقتی حضرت یوسف (ع) برادرش بنیامین را بعد از سالها دوری و با لطایفالحیلی نزد خود نگه داشت، در گفتوگویی برادرانه از او پرسید: آیا ازدواج کردهای و فرزندانی داری؟ بنیامین پاسخ داد: بله.
حضرت یوسف (ع) پرسید: با ابتلائات پدر و نبود من، چگونه به این امر نائل شدی؟ بنیامین پاسخ داد: هم امر پدر بود و هم میخواستم زمین را با آنها که قول «لاإلهإلّاا...» میگویند، سنگین کنم؛ این یعنی دادن ارزشافزوده به زمین درقالب کسانی که خداشناس هستند و تربیت توحیدی دیدهاند.
سیره اهلبیت (ع) و شیوه رفتار آنان با فرزندانشان، نشان میدهد که محبت باید هدفمند و در مسیر محبت خدا باشد. این موضوع، نشان از اهمیت تربیت دینی در اسلام دارد؛ یعنی باید پدر و مادرانی باشند که باورهای صحیح و همسو با آن رفتارهای درست دینی داشته باشند. اهمیت موضوع، زمانی بیشتر میشود که بدانیم پژوهشهای مختلف نشان داده است تربیت دینی، آرامش بیشتری را برای انسان به ارمغان میآورد.
چون کوثر نماد حضرت زهرای مرضیه (س) است، میتوان از ایشان در همه امور بهویژه فرزندآوری الگو گرفت. خداوند در سوره مبارک الرحمن میفرماید که دو دریا یعنی وجود مقدس امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) بههم پیوستند: «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ» و از دل این دریا، مرواریدهایی همچون امامحسن (ع) و امامحسین (ع) متولد شدند: «یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ».
تربیت کوثری فرزند بر اصولی همچون اصل محبت، اصل احترام، حفظ استقلال، کشف استعدادها، تربیت دینی و آموزش مباحث دینی و... مبتنی است که درکنار عامل بودن به آموزههای دینی به پرورش نسل طاهر و اثرگذار نیز کمک میکند؛ البته پیشدرآمد این تربیت، خودسازی پدر و مادر است. بنا بر روایت، بهتر است مردم را به غیر از زبان خود به امور نیک دعوت کنیم. این نکته در رابطه بین والدین و فرزندان نیز صادق است و اگر پدر و مادر، متعهد و عامل به مبانی و تربیت دینی باشند، فرزندان نیز چنین خواهند شد؛ چون بچهها نماد و نمود ما هستند.
در این میان، این سؤال مطرح است که آیا در تربیت دینی بین فرزندان دختر و پسر تفاوت جنسیتی وجود دارد؟ بیشک در تربیت هر دو، اصول مشترکی همچون اصل محبت، اصل احترام و اصل مسئولیتسپاری وجود دارد، اما اسلام به تفاوتهای دختر و پسر نیز اهمیت میدهد. باید توجه کرد اسلام در شرایطی ظهور کرد که اعراب جاهلی، دختران خود را زندهبهگور میکردند و برای دختر و زن، شأنی قائل نبودند. آنها بین دختر و پسر تفاوت میگذاشتند و در حق فرزند دختر محبت نمیکردند. در چنین اوضاعی
حضرت رسول (ص) بر دستان دخترشان، حضرت زهرا (س)، بوسه زدند و فرمودند: «فَداها أبوها»؛ پیامبر (ص) علاوهبر تأکید بر تکریم و احترام دختران، بر توجه به لطافت روحی آنان نیز توصیه و تأکید میکردند که در بذل محبت به فرزندان، دختران را در اولویت قرار دهید.
تفاوت جنسیتی فرزندان، نباید بر حس میل و رغبت ما به آنها تأثیر بگذارد.
بارها در مشاوره با افرادی مواجه شدهام که از عزتنفس و اعتمادبهنفس اندک بهدلیل همین تبعیضها رنج میبرند. در روایات تأکید شده است که بین فرزندان خود محبت را تقسیم کنید. دقت در پدید نیاوردن حسادت و حساسیت دربین فرزندان، موضوعی مهم در فرزندپروری است، حتی اگر قرار است تفاوتی باشد، باید به نفع فرزند دختر باشد که لطافت و حساسیت بیشتری دارد.
یکی از نظریات معروف در سبکهای تربیت فرزند و فرزندپروری، نظریه دکتر دیانا بامریند است که تربیت را براساس دو محور محبت و مسئولیت و نظارت، به چهار سبک تقسیم میکند؛ نخست سبک مقتدرانه که در آن محبت و مسئولیتخواهی هر دو در ترازی بالا قرار دارد؛ اگر محبت اندک و مسئولیتخواهی زیاد باشد، سبک تربیت سختگیرانه است. در محبت زیاد و مسئولیتخواهی اندک، سبک تربیت سهلگیرانه است و درنهایت اگر هم محبت و هم مسئولیتخواهی اندک باشد، سبک تربیت، رهاشونده است. بهترین سبک تربیتی در بین چهار سبک یادشده، تربیت مقتدرانه است.
در آموزههای دینی و روایات متعدد، فرایند تربیت فرزند به سه دوره هفتساله تقسیم میشود که اسلام به هر چهار سبک فرزندپروری در آنها البته باتوجهبه شرایط سنی فرزندان نظر دارد؛ چنانکه در هفت سال نخست، محبت بر مسئولیتخواهی غلبه دارد. در هفت سال دوم، مسئولیتخواهی بر محبت غلبه دارد و در هفتساله سوم این دو به تعادل میرسد و فرزند حکم وزیر و مشاور والدین را مییابد. در روایت است اگر این سه دوره را درست طی کنیم، فرزند باقی راه را بهسلامت و باایمنی و بدون خطر طی میکند. در این میان محبت نباید بهحدی باشد که از مسئولیتخواهی غفلت کنیم.
تلقی رهاشدگی محض در تربیت فرزند، اشتباه است. در سه سال اول، فرزند زیاد قانونپذیر نیست، اما نباید مطلقا رها شود. اینکه فرزند را کلا بدون قیدوبند رها کنیم و تابع خواستههای او باشیم، رویکرد روانشناسی بهاصطلاح بازاری است، درحالیکه اسلام، تربیت و آموزش را از ارکان مهم فرزندپروری حتی قبل از تولد میداند.
شخصی نزد بزرگی رسید و از فرزند خود گلایه کرد و راهکار خواست. آن بزرگ گفت: زمانی که قرار بود نطفه این فرزند بسته شود، باید میآمدی و راهکار میخواستی. تربیت فرزند از قبل ولادت و انعقاد نطفه و با نان حلال و نیت پاک پدر و مادر آغاز میشود، حتی در هنگام اقدام برای فرزندآوری باید افکار را کنترل کرد و آداب دینی را بهجای آورد. علاوهبر این در دوران جنینی، عواملی همچون طهارت و انس مادر با قرآن و اهلبیت (ع)، بر سلامت روح و اخلاق فرزند تأثیر میگذارد.
خانواده در تربیت فرزند نقش محوری دارد. اگر میخواهیم جامعه سالمی داشته باشیم، باید خانوادهای سالم داشته باشیم که به اعضای آن بازمیگردد و این موضوع نیازمند تربیت صحیح و تأمین سلامت روان برای فرزندان است. در روایات به دو گروه، «ریحانه» یعنی گل زیبای لطیف اطلاق شده است؛ یکی خانمها و دوم فرزندان. این یعنی باید همانطور که با گل رفتاری لطیف داریم، با فرزند و همسر هم رفتاری لطیف و از سر مهر داشته باشیم.