مادر بلاگرهای اینستاگرامی قاتلان مادرانگی‌های شما! مهلت انتخاب رشته دانشجو معلمان تمدید شد (۲۰ خرداد ۱۴۰۴) دستگیری شرور قمه کش در فردیس کرج (۲۰ خرداد ۱۴۰۴) شوهرم فقط دنبال شغل مدیریتی است، طلاق می‌خواهم مهریه عجیب و غریب دختر جوان در ازدواج با پیرمرد ۸۲ ساله دستگیری پزشک قلابی | قربانی‌شدن زن میانسال در کلینیک زیبایی غیرمجاز از گاوصندوق ضدسرقت تا شلیک به تعقیب‌کننده |جزئیات هولناک سرقت‌های مسلحانه شمال تهران پشت پرده قتل هولناک همسر؛ از سوءظن تا تیغ قصابی! مرگ ۲ جوان گنابادی به علت غرق شدگی در استخر کشاورزی (۲۰ خرداد ۱۴۰۴) ۵ کشته و ده‌ها زخمی در حمله‌ای مرگبار به مدرسه‌ای در اتریش + فیلم بارش باران در انجام پرواز‌های فرودگاه بین‌المللی شهید هاشمی‌نژاد مشهد خللی ایجاد نکرد چگونه نسخه الکترونیکی داروی خود را مشاهده کنیم؟ آیا افسردگی بدون مصرف دارو درمان می‌شود؟ سازمان نظام پزشکی اسامی افراد فاقد صلاحیت در امور پزشکی را اعلام کرد (۲۰ خرداد ۱۴۰۴) صفحه‌نمایش چگونه بحران‌های عاطفی کودکان را عمیق‌تر می‌کند؟ فرزندآوری در ازدواج دوم | ضرورت ها، نکات کلیدی و ملاحظات مهم آغاز رقابت‌‌های ورزشی دانش‌آموزان خراسان رضوی برای حضور در مسابقات کشوری مدل مدیریتی به سبک توله خرسی ایران خواستار همکاری جهانی برای نجات جنگل‌های زاگرس است ایران، رتبه ۲۷ جهان در پسماند پلاستیک سبک زندگی سالم را چگونه تقویت کنیم؟ کاهش موارد ابتلا به سرخک در مشهد نسبت‌به سال گذشته مهلت ثبت‌نام وام ۵۰ میلیون تومانی بازنشستگان و مستمری بگیران تأمین اجتماعی اعلام شد ثبت تصاویر دو قلاده خرس قهوه‌ای در جنگل‌های لنگرود + فیلم بازداشت عامل آتش‌سوزی بیمارستان قلب شهید رجایی تهران راهنمای تصحیح اوراق امتحانی یک ساعت بعد از آزمون‌ها منتشر می‌شود آخرین مهلت انتخاب رشته دانشجومعلمان، امروز (سه‌شنبه، ۲۰ خرداد ۱۴۰۴) لایحه نحوه استفاده از سلاح برای محیط‌بانان منتظر تصویب نهایی در صحن مجلس است سخنگوی قوه قضائیه: فرزند و عروس کاظم صدیقی ۱۰ روز پیش بازداشت شدند | اعلام رسمی نظر پزشکی قانونی در پرونده قتل الهه حسین نژاد
سرخط خبرها

مرد قصاب، همسر جوانش را در خانه زندانی می‌کند

  • کد خبر: ۱۶۴۷۵۳
  • ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۱
مرد قصاب، همسر جوانش را در خانه زندانی می‌کند
زن ۳۶ ساله که مدعی بود این روز‌ها در جهنم زندگی می‌کند، با مراجعه به دادگاه خانواده، دادخواست جدایی و ملاقات با فرزندانش را داد.

به گزارش شهرآرانیوز، این زن به قاضی پرونده گفت: کارشناس گرافیک هستم، ۶ سال پیش از طریق یکی از دوستان مشترک در یک دورهمی با فرزاد آشنا شدم، آن موقع هر دو کم تجربه و جوان بودیم، هنوز مدت زیادی از آشنایی ما نگذشته بود که وی نسبت به من ابراز علاقه‌مندی کرد و پیشنهاد ازدواج داد. از آنجایی که فرزاد قصاب محل‌شان بود و تحصیلات عالی نداشت ابتدا مردد بودم و به وی پاسخ منفی دادم، اما دوستم مدعی بود که فرزاد پسر مؤمن، متعهد و باشخصیتی است وخلاصه اصرار کرد که به وی جواب مثبت بدهم.

زن نگونبخت افزود: همین حرف‌های دوستم سبب شد که خیلی زود به فرزاد دل ببندم، این در حالی بود که من یک خانواده مذهبی و از نظر تمکن مالی متوسط داشتم و نمی‌توانستم بدون محرم شدن برای آشنایی با پسری غریبه ادامه دهم و دنیای خانوادگی و سبک زندگی ما نیز بسیار متفاوت بود، چرا که یکی در قید و بند رسم و رسوم سنتی و دیگری بی‌اعتنا به آداب قدیمی و...

فرحناز در حالی که به شدت از تصمیم گذشته خود پشیمان بود، ادامه داد: بلافاصله فرزاد به همراه خانواده‌اش برای خواستگاری به خانه‌مان آمدند و پس از توافق خانواده‌ها و با توجه به اینکه من در یک خانواده سنتی بزرگ شده بودم، بدون هیچ گونه شناخت و تحقیقی، تنها به حرف‌های دوستم اکتفا کرده و با مهریه ۴۱۴ سکه بهارآزادی پای سفره عقد نشستم.

این زن با چشمانی گریان افزود: آقای قاضی خیلی زود جشن عروسی‌مان برپا شد و ما زندگی مشترک‌مان را شروع کردیم، برعکس تازه عروس و داماد‌های دیگر که ابتدا زندگی پرشور و نشاطی دارند، فردای عروسی، من با بدرفتاری همسرم روبه‌روشدم ابتدا تصورم این بود شاید از خستگی مراسم عروسی است و بد اخلاقی‌اش را نادیده گرفتم، اما رفته رفته پی بردم که همسرم مرد پرخاشگری است، از آنجایی که هدفم زندگی بود به خود امید می‌دادم که با گذشت زمان، همسرم اخلاق و رفتارش تغییر می‌کند، بنابراین ماجرای خشونت وی را از دوستان و حتی خانواده‌ام پنهان کردم.

این در حالی بود که هنوز ۷ ماهی از زندگی‌مان نگذشته بود که یک روز وقتی به مغازه قصابی‌اش رفت، اما وقتی برگشت در را به رویم قفل کرد، من که از این رفتار و حرکت وی حیرت‌زده شده بودم وقتی اعتراض کردم ناگهان به سمتم حمله ور شد و با مشت و لگد به جانم افتاد و در خانه حبس‌ام کرد. خلاصه این روند هرازگاهی ادامه داشت و همسرم هروقت که دلش می‌خواست مرا در خانه زندانی می‌کرد، اما من به خاطر حفظ آبرو موضوع را از همه مخفی کردم تا اینکه متوجه شدم باردارم وقتی سونوگرافی دادم پی بردم که جنین ۲ قلو است بنابراین خوشحال شدم و فکر می‌کردم با به دنیا آمدن فرزندان‌مان همسرم از پرخاشگری دست برمی‌دارد.

این زن تحصیلکرده آه سردی کشید و گفت:، اما زمانی که باردار بودم مرا به باد کتک گرفت طوری که در بیمارستان بستری شدم. خلاصه وقتی فرزندانم به دنیا آمدند پزشکان متوجه شدند که یکی از قل‌ها دچار فلج مغزی است، زمانی که علت را از پزشک جویا شدم، گفت که بر اثر ترس و استرس و تنگی نفس شدید، فرزندنم دچار فلج مغزی شده است. آنجا بود که دنیا برایم تیره و تار شد و هرگز فکر نمی‌کردم طفل معصوم قربانی حرکات خشونت‌آمیز پدرش شود.

فرحناز ادامه داد: آقای قاضی همیشه با دردهایم سوختم و ساختم، ولی هیچ گاه راضی نشدم فرزندانم را رها کنم و به این زندگی آشفته و بی‌سر و سامانم پایان دهم و به خانه پدری‌ام بروم و در رفاه، آرامش و آسایش زندگی کنم؛ بنابراین به خاطر فرزندانم زندگی پرتنش و جهنمی را تحمل کردم، اما همسرم تعادل روحی و روانی ندارد و بار‌ها به بهانه‌های مختلف با مشت و لگد به جانم افتاده است، حالا نیز ۶ ماه است مرا با سر و صورتی کبود از خانه بیرون کرده و اجازه نمی‌دهد فرزندانم را ببینم، اکنون تقاضای طلاق و دیدار با فرزندانم را دارم، چرا که زندگی با همسرعصبی و پرخاشگر مانند ساختن یک خانه روی گسل زلزله‌ای می‌ماند که هر لحظه انسان در وحشت و انتظار زیر آوار ماندن است.

این زن تحصیلکرده که پشیمانی در چهره‌اش موج می‌زد، ادامه داد: حالا به ستوه آمده‌ام و دیگر توان ادامه زندگی با این مرد را ندارم و از نظر روحی و روانی کاملاً بهم ریخته‌ام، می‌خواهم اگر عمری باقی بود در کنار فرزندانم مابقی عمرم را در آرامش زندگی کنم.

به دنبال اظهارات این زن، قاضی شعبه ۲۸۳ مرد قصاب را به دادگاه خانواده شماره ۲ ولنجک احضار و درباره مشکل‌شان پرسید.

این مرد وقتی روبه‌روی قاضی پرونده ایستاد، گفت: فرحناز زن زندگی نیست، همش دنبال چشم و هم‌چشمی است و زندگی‌مان را با دوستان، آشنایان و اطرافیان مقایسه می‌کند، این در حالی است که روز اول آشنایی، من درباره شغل و وضعیت مالی‌ام به وی گفته بودم که جزو طبقات ضعیف جامعه هستم. متأسفانه او با گرفتن یک میهمانی ساده کلی خرج روی دست من می‌گذارد، چند نوع غذا، میوه، دسر و مخلفات تهیه می‌کند که از فامیل‌هایش کم نیاورد، او با این کارهایش زندگی مرا سیاه کرده است.

قاضی به فرحناز گفت همسرت راست می‌گوید چرا زندگی‌ات را با دیگران مقایسه می‌کنی؟

این زن جواب داد: آقای قاضی همسرم دروغ می‌گوید اصلاً من اجازه نداشتم کسی را به خانه دعوت کنم و در طول این ۶ سال زندگی مشترکی که با وی داشتم یک روز خوش به خود ندیدم و زندگی ما شبیه جزیره‌ای طوفانی است. از روزی که مرا از خانه بیرون کرده چند ماه می‌گذرد که در این مدت بار‌ها برای دیدن فرزندانم به در خانه مراجعه کرده‌ام، اما وی اجازه دیدار با آن‌ها را به من نمی‌دهد. حالا نیز از این وضعیت خسته شده‌ام و درخواست طلاق دارم.

در همین موقع قاضی این زوج را به آرامش دعوت کرد و گفت به این زودی‌ها حکم طلاق نمی‌دهم باید به مشاوره بروید بعد از آن اگر نتیجه‌ای حاصل نشد، حکم طلاق را صادر می‌کنم.

منبع: ایران

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->