زنی که از ۳۸ سال پیش تا حالا هنوز قید معلمی سال پنجم دبستان را نزده است کلاسهای درسش را با دریاچه ارومیه مقایسه کرد و گفت: هر سال دریاچه خشکتر شد و مدرسهها هم آب رفت. همان طور که روی پوست خیار نمک میریخت و با چنگال میخورد که معلوم بود خیلی بنا ندارد به این راحتیها دست از سر چیزی بردارد، گفت: پشت نیمکتهای چهار نفره و سه نفره حالا یک نفر مینشیند که از قضا تک بچه هم هست.
زن میان سالی که با فاصله از خانم معلم نشسته بود به میان کلامش پرید و گفت: دیروزیها کارشان سر و کله زدن با خواهرها و برادرهایشان بود و امروزیها که در گوشیهای تلفن همراه جهشی بزرگ شدند، به نظرم بچگی نکردند، تازه اگر روزی هم بچه دار شوند آن طفل معصوم نه خاله دارد نه دایی، نه عمه و نه عمو! و از آن بدتر نه دختر خاله و نه پسرخاله.
صحبتهای این مهمانی من را یاد اظهار نظر اخیر رهبر کاتولیکهای جهان انداخت که کاهش میل به فرزندآوری و قاعده پیری هرم جمعیتی که در حال کش آمدن است صدای پاپ را هم درآورده است.
پاپ فرانسیس به تازگی در یک سخنرانی در ایتالیا با شکوه از کاهش نرخ زاد و ولد در اروپا این اتفاق را نشانی از نا امیدی به آینده، شکنندگی و بی ثباتی نسلهای آینده میداند.
او معضلاتی مانند نداشتن شغل، درآمد کافی و مشکلات تأمین مسکن را از عوامل اصلی تمایل نداشتن زوجهای جوان به زاد و ولد در اروپا دانسته و نتیجه گرفته است که فقط افراد ثروتمند میتوانند از پس مخارج فرزند بربیایند. از این رو خیلیها به جای بچه ترجیح میدهند از حیوانات خانگی مراقبت کنند.
این معضل مشت نمونه خروار و قابل تعمیم به جامعه جهانی است و تا دولتمردان راه حلی اساسی و اصولی برایش ارائه ندهند نمیتوان انتظار داشت نرخ رشد جمعیت که برای چندین دهه کاهشی بوده است روند معکوسی را طی کند و حالا حالاها آش همین آش است و کاسه همین کاسه.
شاید کاهش جمعیت به نفع سلامت محیط زیست و منابع طبیعی باشد، اما نمیتوان به روی عواقب کوچک و پیر شدن جمعیت چشم بست. راستش تصویر میان سالی فرزند یک پدر و مادر تک فرزند جلو تلویزیون خانه اش که فرزندی هم ندارد! قاب هولناکی است.