در اسناد تاریخی ذکر شدهاست مأمون طی نامهای به حضرت علیبنموسیالرضا (علیهماالسلام) از آن حضرت درخواست میکند اسلام حقیقی و اسلام ناب را بهطور خلاصه به وی معرفی کند. آن حضرت در پاسخ به مأمون برای معرفی اسلام ناب و حقیقی بهصورت مکتوب به معرفی اسلام حقیقی میپردازند.
نخست با یاد خدا به برخی صفات و آثار و فعل الهی بهعنوان خداشناسی اشاره میکنند و سپس با اشاره به پیامبر گرامی (ص) و شهادت به رسالت آن حضرت، ایشان را رسول و فرستاده خدا که باید مطیع تمام فرمانهایش باشد، معرفی میکنند و بعد از آن به جانشینی امیرالمؤمنین (ع) و سپس به جانشینی امام حسنمجتبی (ع) و امامحسین (ع) و یکایک ائمه معصوم تا حضرت، ولی عصر (عج) شهادت میدهند.
بدیهی است این شهادتها یعنی شهادت به یگانگی خداوند متعال بهعنوان اصل موجودات و مؤثر در خلقت و هستی و تقدیرکننده امور آنان و فرستاده خدایتعالی و فرستادگان پیش از رسول گرامی و اولیا و جانشینان آنان و کتب و آیات ارسالی حضرت حق به همه انبیا، ضمن ابراز تسلیم بودن در برابر حق تعالی، به مأمون یک واقعیت را گوشزد میکند که من یعنی حضرت علیبنموسیالرضا (ع) درمیان سلسلهجانشینان رسول گرامی (ص) و از اوصیای آن حضرت هستم و مأمون، غاصب مقام اوست و شایستگی قرار گرفتن در آن مقام و مرتبه را ندارد.
در ادامه، برخی موضوعاتی را که روش حضرات معصوم بوده است، یادآوری میکنند و سپس حکم وضو گرفتن را براساس آنچه در کتاب الهی یعنی قرآن آمده است، بیان میفرمایند. حضرت علیبنموسیالرضا (ع) احکام الهی را به دو دسته تقسیم میکنند: یک دسته احکامی است که، چون از ناحیه خدای تعالی آمده است، واجب است و از آن به «فریضه» نام بردهاند و دسته دیگر را، چون در قول و فعل یا رضایت رسول گرامی (ص) است، به نام «سنت» یاد کردهاند که این نوع احکام به حکم آیه شریفه «آنچه رسول آورده است، برای عمل کردن بهکار بگیرید و آنچه شما را از آن نهی کرده است، وانهید، سنت واجب خواهد بود». (حشر/۷)
چنانکه امامباقر (ع) در حدیثی، به توصیفناپذیر بودن خدای تعالی اشاره میکنند سپس میفرمایند: «همچنین پیغمبر (ص) توصیفپذیر نیست. چگونه بندهاى وصفپذیر باشد و حال آنکه خداوند، مقام شامخى عطایش فرموده و مقرب خود قرارش داده است؟ فرمانبرداریاش را در زمین همچون فرمانبرى خود محسوب کرده و گفته است: «آنچه پیامبر برایتان آورده است، عمل کنید و از آنچه شما را بازداشته است، دورى کنید»؛ یعنى هرکه پیغمبر (ص) را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده است و هرکه او را نافرمانى کند، مرا معصیت کرده و خداوند (بیان احکام را) به او واگذار کرده است و در ادامه حتی اهلبیت عصمت و طهارت را توصیفناپذیر معرفی میکنند. (کتاب المؤمن/۳۰)
و لذا سنت در قرائت اهلبیت (ع)، نیز واجب خواهد بود و همانند اطاعت از خدای تعالی، اطاعتپذیر باید باشد. در قسمتی از این نامه، حضرت رضا (ع) از کسانی اظهار بیزاری میکنند که حقوق اهلبیت (ع) و شیعیانشان را پایمال و به آنان جفا و ظلم کردند، آنان را کشتند یا تبعید کردند و در ادامه میفرمایند: «و اموال را وسیله بهرهکشى ثروتمندان قرار داده و سفیهان را به کار گماشته است». (عیوناخبارالرضا (ع)، ج ۲، ص ۱۲۶).
این آموزش رضوى بیدارگر و کلیدى، مسائلى از مصادیق خیانت را به ما میآموزد که هرکه مرتکب آنها شود، خائن به اسلام و امت اسلامى است از موارد دیگر باز گذاشتن دست ثروتمندان در برنامههاى مالى و اقتصادى تا اموال را گرد آورند و به بهرهکشى از ثروتها بپردازند و این اموال در دست ایشان متراکم شود و تنها میان آنان جریان داشته باشد.
تصدى مناصب دولتى بهوسیله اغنیا بهویژه مناصب اقتصادى و شغلهاى وابسته به آن که نردبانى است براى گسترش قدرت آنان در گردآوردن اموال و تحکیم دیکتاتورى مال و ثروت. دخالت آزاد توانگران در تشکلهاى حزبى و اجتماعى و سیاسى که از مهمترین راههاى رسیدن آنان به فرصتهاى بلعیدن اموال و گردش ثروت درمیان آنان و خویشانشان است.
مسلط ساختن سفیهان و اشخاص غیرموثق بر اموال و بهکار گماشتن ایشان در اینگونه مشاغل و مناصب، بنابراین آنچه از این امور نتیجهگیرى میکنیم، این است که سهلانگارى دولتها در قضایاى مالى یا تمایل داشتن به توانگران و مالداران بزرگ، یا ثروتمند بودن خود و رغبتشان به ثروت و تکاثر و اتراف، انگیزههایى است مهم و خطرناک بهمنظور شیوع تکاثر مالى و مصرفیگرى افراطى درمیان مشتى از مردم و همهگیرى ناکامى و بدبختى درمیان اکثر مردمان دیگر و این همان چیزى است که اسلام به مبارزه با آن برخاسته و به هیچگونه روى موافقت با آن نشان نداده است، پس نباید اسلام را به قبول این چگونگیها متهم کرد؛ البته لازم است در برنامهریزى مالى و قضایاى اقتصادى -قضایاى مهم و پیچیده و سرنوشتساز- از سخن بسیار مهم امامصادق (ع) نیز غافل نمانیم که فرمودند:
«ما أبالِی إلَى مَنِ ائتَمَنَت خائناً أو مضیّعاً؛ فرقی نمیکند که به خائن اعتماد کنیم یا به ناشى». پس در کار اموال، هم خائن خیانت میکند، هم ناشى و فرد بدون تخصص زیان میرساند و زیانرسانى گاه به دست غیرمتخصصان صورت میپذیرد؛ هرچند در زمره متعهدان باشند و گاه به دست غیرمتعهدان هرچند متخصص باشند. (حیات ترجمه، احمد آرام/ ج ۶، ص ۳۲۰). این است اسلام ناب در نگاه امامرضا (ع).