همه شعائر و عبادات دینی ما برای تأثیرگذاری در زندگیمان قرار داده شدهاند و عبادتی نداریم که بگوییم برای زندگی دنیای ما هیچ ثمر و اثری ندارد.
اما در مسیر خدا دو مفهوم در مقابل ماست؛ مفهوم عبادت و مفهوم عبودیت که اولی یعنی آمادگی روحی پیدا کردن و دومی یعنی حرکت و تلاش در مسیری مشخص با انگیزه مشخص و هدف مشخص که همه باید خدایی باشد؛ یعنی وقتی شاعر گفته است «عبادت بهجز خدمت خلق نیست»، مفهوم عبودیت را بهجای عبادت گرفته است، درحالیکه تا انگیزهای نباشد، حرکتی نیست. تا انرژیای نباشد، نمیتوان پیش رفت و این انگیزه و انرژی برای حرکت بیآلایش را باید در محراب عبادت کسب کرد.
در محضر کمال و جمال مطلق باید نشست تا بتوان قدرت حرکتهای سخت و پشتسر گذاشتن امتحانهای طاقتفرسا را پیدا کرد و منتظر تشویق احدی نماند؛ پیامبر خدا که میفرمودند «من از تمام پیامبران بیشتر در مسیر رسالتم اذیت شدم»، این توان و انرژی و طاقت را در محراب عبادت کسب میکردند که گفتند «نور چشم من در نماز است» یا به بلال میفرمودند: «ارحنا یا بلال؛ یعنی اذان بگو تا جان ما لحظهای راحت یابد».
راحتی جان در گفتگو با خداست، در مناجات با حضرت یار است، پس نماز را باید اینگونه دید و اینگونه شناخت. وقتی میگویند اگر نماز نداشته باشی هیچچیز نداری، منظور همین است؛ چون در نماز است که تو با خدای خود انس میگیری تا بعدا این توان را داشته باشی که برای رضای او قدم برداری و برای رضایت او سختی را به جان بخری. همانطور که میگویند لفظ جلاله «الله» مستجمع جمیع صفات است، یعنی تمام صفات الهی را در خود جمع کرده است، نماز نیز مستجمع جمیع عبادات است؛ یعنی تمام عبادات در نماز جمع است. نماز را باید اینگونه شناخت و کیفیت این نماز، کیفیت زندگی ما را تعیین میکند.
کیفیت صحبت ما با رئیس عالم و حضرت ربالارباب، کیفیت زندگی ما را تعیین میکند. حضرت امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «اِعلَم اَنّ کُل شیء من عَمَلِکَ تَبَع لِصَلاتک؛ یعنی بدان که همه اعمال تو تابع نماز توست» و تمام بحثهای علما درباره اسرار و آداب نماز، برای افزایش کیفیت این ارتباط و دیدار است تا انشاءا... با اصلاح نماز ما، زندگی ما اصلاح شود و با باز شدن گره ارتباط ما با خداوند، گرههای زندگیمان بازگردد. انشاءا...!