به گزارش شهرآرانیوز؛ دعوت شدهاند؛ بدون کارت دعوت و کسی که خبرشان کند. خبر شدهاند از پیش. انتظار این روز را کشیدهاند. از دور و نزدیک آمدهاند که برسند به مسیری که انتهایش گنبد است و ضریح. برای شادی آمدهاند؛ شادی ولادت آقای این خانه، همسایه بزرگوار و سرور کریمشان. دلهایشان را هم با خود آوردهاند؛ چه با غم و چه با شادی. دیدن امام خوبیها که حسوحال مشخص نمیخواهد. دل که پر بکشد و با هر نیت و خیالی در سر، زیارتش قبول است، بهویژه اینکه شب ولادت باشد.
امسال مشهدیها برای اولینبار در شب ولادت امامهشتم (ع) بزرگترین جشن خیابانی تاریخ شهر را با نام آقا و در کنار زائران و ارادتمندانش برگزار کردند. آغاز مراسم از ساعت ۱۶ دیروز تعیین شده بود، اما حتی قبل از آن هم خانوادههای بسیاری در خیابان امامرضا (ع) جمع شده بودند. قرار بود حظ ببرند از مسیر خیابانی که بهسوی حرم میرفت و در این مسیر، از برنامههای تفریحی و فرهنگی هم استفاده کنند. جشن بزرگ خانوادگی میلاد امامرضا (ع) تا پاسی از شب گذشته با شور و شادی بیحدی ادامه داشت و روایت پیشرو چند جمله کوتاه از حسوحال حاضران در جشن است که برای لذتبردن از فضا وقت کم آوردهاند.
لابهلای جمعیتی که هرلحظه به تعداد آن افزوده میشود، جوانی درحال عبور و حرکت بهسوی حرم آقاست. چهره و موی تراشیدهاش میگوید نیازی به پرسیدن شغلش نیست، اما خودش را اینگونه معرفی میکند: یوسف مرادی هستم. بیستویکسالهام و شانزده ماه است بهعنوان سرباز در مشهد خدمت میکنم.
اهل شهرستان قائن است و این مدت را در تیپ ۳۷۷ ارتش خدمت کرده است. برای حضورش از قبل برنامه داشته است: امروز هم شیفت داشتم، اما پنج ساعت مرخصی گرفتم که بیایم حرم خدمت آقا. زیارتم که تمام بشود، برمیگردم پادگان.
مسیر خیابان امامرضا (ع) را مانند همه شیفتگان حضرت پیاده میرود و نیتهای جامانده در دلش را به آقا میگوید؛ چه فرصتی از این بهتر: به عشق آقا آمدم. حاجتهایم را یکییکی یاد میکنم؛ اولینش تمامشدن خدمت و برگشتن به خانه است.
چهره خسته، اما گرم کارش درحالیکه میان رفتوآمد عابران خیابان را نظافت میکند، پیداست. نباید سنوسال زیادی داشته باشد؛ خودش میگوید ۴۸ سال. حسن حاجیزاده هم میان همشهریان و دعوتشدگان به جشن ولادت است، اما در لباس پاکبانی. برای او همین نظافت هم حکم خدمتکردن به آقا را دارد: از ساعت ۱۴ آمدهام و تا ساعت ۲۴ خدمت خواهم کرد. فرقی ندارد به چه نیتی اینجا باشیم، مهم این است که بهحرمت آقا خستگی از تن ما بیرون میرود.
برای خادم حضرت، لباس مخصوص و فاصله تا ضریح فرقی ندارد، او هم خادم است: خدمت به آن حضرت توان و لیاقت میخواهد. همین که نیت کنیم، خادمش میشویم. من هم در خیابان خادمش هستم.
بیست سالی میشود که آمده مشهد و همسایه آقا شده است، آن هم در شغل پاکبانی: نظافتکردن برای زوار آقا که ناراحتی ندارد.
«با خودم قرار گذاشته بودم نهایتا چندتا غرفه ببینم و بروم حرم و دراینمیان تعدادی هم عابر و رهگذر ببینم، اما دیدن سیل جمعیت و اینهمه برنامههای فرهنگی و جذاب باعث شده است نهتنها از این پیادهروی طولانی احساس خستگی نکنم، بلکه چندینبار مسیر را بروم و برگردم، فقط برای تماشای اینهمه زیبایی و شادی.» این جمله حمزه علیاحمدی است؛ طلبهای جوان که او هم شب میلاد، خودش را به جشن آقا رسانده است.
احمدی درباره حسوحالش ادامه میدهد: یاد پیادهروی اربعین برایم زنده شد، فقط اینبار بهجای حرم اربابم حسین (ع) بهسمت حرم علیبنموسیالرضا (ع) میروم و از همه طرف صدای شادی برپاست. این منظرهها باید ثبت شود. مردم واقعا خالق حسی بهیادماندنی شدهاند. حسوحالم در کلمات نمیگنجد، نمیدانم چطور باید به زبان بیاورم، فقط کاش همه بتوانند این لحظات را از نزدیک ببینند.
بچههای کشور یمن برای اولینبار در مشهد غرفهای برپا کردهاند و از زائران و مجاوران با قهوه یمنی و شربت محلیشان پذیرایی میکنند.
یکی از لحظات دیدنی در حاشیه جشن، مشاهده افرادی است که گوشهبهگوشه موکبها و غرفهها عکس یادگاری یا سلفی با حرم میگیرند.
بسیاری از مساجد و تشکلهای مذهبی از شهرستانها و کشورهای دیگر، هم میزبان میلاد امامرضا (ع) هستند، هم مهمانش.
هنوز هم سربازی را دوران آشخوری میدانند، اما غرفه سربازان ارتش محل پذیرایی از همه عابران است، با شربت خنک.
اجرای گروه سرود با حضور نونهالان و نوجوانان از بخشهای جذاب پیادهروی شب ولادت حضرترضا (ع) بود که با استقبال مردم روبهرو شد.
جمعی از قنادان شهرمانی بانی پخت کیک تولد ۱۱۰متری شده بودند که ساعت هشت و هشت دقیقه با حضور و شادی مردم برش خورد و کام زائران و مجاوران امام مهربانیها شیرین شد.