برخی از سؤالات دروس امتحانات نهایی حذف شد + جزئیات این فرآورده لاغری چربی‌سوز، غیرمجاز اعلام شد ایست قلبی راننده کامیون در مسیر فریمان- مشهد (۳ مرداد ۱۴۰۳) تولید واکسن نوترکیب آنفلوانزا H۵ برای اولین بار در کشور قول وزیر کار به بازنشستگان: تلاش می‌کنیم صدور احکام همسان‌سازی حقوق بازنشستگان در این ماه انجام شود (۳ مرداد ۱۴۰۳) اعمال‌قانون ۱۸۴۴ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | توقیف ۴۹ خودروی متخلف (۳ مرداد ۱۴۰۳) برخورد قاطع آموزش‌وپرورش خراسان‌رضوی با تخلفات مدیران مدارس اثرگذاری فراورده‌های دفع پشه آئدس موجود در بازار اثبات نشده است تنهامرکز جامع درمان بیماران ام‌اس شرق کشور در بیمارستان قائم(عج) مشهد فعال است گرمازدگی می‌تواند به سکته قلبی منجر شود درباره راهکارهای مدیریت اضطراب در خانه آخرین اخبار از صدور احکام متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی (۳ مرداد ۱۴۰۳) پشه آئدس عامل ۴ بیماری | ۸۰ درصد مبتلایان تب دنگی علائم خفیف دارند همه در مدیریت مصرف آب همراه باشیم دهک‌های یک تا چهار، با ۱۰۰ میلیون تومان صاحب‌خانه می‌شوند روایتی متفاوت از دیدار تولیت آستان قدس با خانواده خیرخواه مشهدی پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (چهارشنبه ٣ مرداد ١۴٠٣) | دمای مشهد به ۴۰ درجه می‌رسد چاقی ارتباط تنگاتنگی با اضطراب و افسردگی دارد ابلاغ شیوه نامه انتخاب و انتصاب مدیران مدارس
سرخط خبرها

شکایت از دختر جوان به اتهام رابطه نامشروع

  • کد خبر: ۱۶۸۴۶۸
  • ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۸
شکایت از دختر جوان به اتهام رابطه نامشروع
دختر جوان می‌گوید هرگز زندگی آرامی نداشته و حالا به اشتباه به رابطه پنهانی متهم شده است.

به گزارش شهرآرانیوز، زندگی شیدا می‌توانست خیلی بهتر از چیزی باشد که حالا هست. او اکنون به رابطه نامشروع متهم شده است؛ اما خودش این اتهام را قبول ندارد.

گفتگو با متهم

*متهم به رابطه نامشروع هستی، اتهام را قبول داری؟

قبول ندارم. کسی که با آن مرد رابطه داشت من نبودم، دوستم بود.

*مادر و پدرت جدا شده‌اند؟

بله مادرم اول به صورت صیغه‌ای با پدرم ازدواج کرد من را که باردار شد پدرم او را رها کرد. من پنج‌ساله بودم که با مرد دیگری صیغه‌ای ازدواج کرد از او هم چند سال بعد جدا شد و من و مادرم حالا با هم زندگی می‌کنیم.

*چرا مادرت هیچ وقت ازدواج دائم نکرد؟

از بس بدبخت بود. او مادر نداشت و نامادری‌اش هم تا جایی که می‌توانست او را اذیت می‌کرد. بعد هم مادرم در ۱۴ سالگی با رضایت پدربزرگم صیغه مردی شد که آن مرد پدر من بود.

*از پدرت خبر داری؟

بعضی وقت‌ها سراغش می‌روم، اما او دوست ندارد خانواده‌اش از وجود من باخبر شوند.

*پدرت به تو کمک می‌کند؟

نه. کمک خاصی نمی‌کند، بیشتر وقت‌ها هم می‌گوید سراغ من نیا.

*از روز بازداشت بگو؛ چطور اتفاق افتاد؟

من و مادرم با هم زندگی می‌کنیم. از وقتی دیپلم گرفتم کار می‌کنم. منشی می‌شوم، چون زبانم خوب است راحت کار پیدا می‌کنم. کرایه خانه را من می‌دهم هزینه خانه را مادرم می‌دهد. مادرم هم در خانه کار می‌کند. سبزی و ترشی و این چیز‌ها می‌فروشد. یکی از دوستانم هم بیشتر اوقات پیش ماست. مدتی بود که دوستم با مردی آشنا شده بود و با او رفت و آمد داشت، همسر آن مرد فهمید و شکایت کرد. او از من شکایت کرده است، چون من جوان‌تر هستم فکر می‌کرد شوهرش با من رابطه دارد، ولی من نقشی در این رابطه نداشتم.

*مادرت گفته که تو دختر هنرمندی هستی. هنرت چیست؟

گردنبند و دستبند درست می‌کنم و می‌فروشم. نقاشی هم بلد هستم اگر بتوانم ابزاری داشته باشم تابلو هم می‌توانم بکشم. ولی بیشتر کار منشی‌گری می‌کنم.

*تو که هنر زیادی داری چرا زندگی بهتری را پیش نمی‌گیری؟

بعضی چیز‌ها دست آدم نیست. سرنوشت آدم است. من هم اسیر سرنوشتم شده‌ام.

*کسی در زندگی‌ات هست؟

نه. با زندگی‌ای که دارم نمی‌توانم دل به کسی ببندم.

منبع: اعتماد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->